@MoharamZamaniنوازش کن مرا گاهی دلم تنگ است و بیمارم
بگو امشب تو می آیی به جای غم به دیدارم
بگو امشب تو می آیی رهایم میکنی از غم
بیا ای مهربانِ من تویی تنها پرستارم
لبالب کن مرا از مستیِ گیرای چشمانت
کمان ابروی عاشق کُش به عشق تو گرفتارم
پریشانم پشیمانم هرآنچه گفته ای آنم
ببین هر شب به یادِ تو فقط با غُصّه بیدارم
اسیرِ سردی برفِ زمستانم نمیدانی
از آن روزی که تو رفتی جنون هر لحظه شد یارم
ز دستم بر نمی آید فراموشت کنم بانو
بیا جانِ عزیزِ خود مَکن هر لحظه آزارم
در آغوشم نمی گیری و این یعنی همان مردن
که تا جان در بدن دارم به عشق تو وفادارم
اگر تقویمِ من خالی شود از غُصّه ی فردا
تو را من بی نهایت، بیش از اینها دوستت دارم
#محرم_زمانی