Forward from: "پرگار"
میدانم که زندگی تلاش میکند همین دور و برها باشد،که رنگِ خودش را میکشد تا همهچیز را زیباتر،کند که نشان دهد برگ و تازگی و شادابی در این جهان هست.
اما من محوآلود تر از آنم که دیگر بتوانم به دانباهدار بودنش ایمان داشته باشم؛همهچیز به زودی فرو میریزد.
اما من محوآلود تر از آنم که دیگر بتوانم به دانباهدار بودنش ایمان داشته باشم؛همهچیز به زودی فرو میریزد.