نکته ی چهارم این است که می توان نظام اندیشگی یک متفکر را نپذیرفت، اما از تکه پاره های اندیشه ی او، کمال استفاده را کرد. امروزه شاید بسیار اندک باشند کسانی که کل نظام اندیشگی مولانا را بپذیرند. اما وقتی یک کل پذیرفته نمی شود، بدین معنا نیست که تمام اجزای آن نیز رد می شوند.
@molanatarighat
🔹 اگر بتوان اندیشه های یک انسان را به بخش های زیر تقسیم کرد:
*هستی شناسی
*خدا شناسی
*جهان شناسی
*انسان شناسی
*معرفت شناسی
*ارزش شناسی( بالمآل در وظیفه شناسی)
به نظر من، در سه بخش انسان شناسی، معرفت شناسی و اخلاق(وظیفه شناسی) مولانا، سخنان پذیرفتنی بسیاری وجود دارند. مولانا در این سه قسمت، نظراتی دارد که اگر کل نظام اندیشگی او را هم نپذیریم، می توانیم نظرات او را در این سه قسمت، به عنوان یک بدیل قابل دفاع در برابر نظرات سایر متفکرین مطرح کنیم.
نظرات مولانا در معرفت شناسی، قابل طرح در کنار نظریات اپیستمولوژیست های معاصر است که فقط از منظر فلسفی به موضوع نگاه می کنند.
همچنین اخلاق مولانا، در کنار آرای فیلسوفان اخلاق روزگار ما قابل طرح است.
و در آخر سخنان انسان شناسانه ی مولانا در کنار آرای فیلسوفان ذهن و روانشناسان تجربی کنونی قابل طرح و دفاع است.
به نظر من، هر کسی به این سه بخش از نظام اندیشگی مولانا پشت کند، به خود خسارت زیادی را وارد کرده است.
@molanatarighat
🔹 اگر بتوان اندیشه های یک انسان را به بخش های زیر تقسیم کرد:
*هستی شناسی
*خدا شناسی
*جهان شناسی
*انسان شناسی
*معرفت شناسی
*ارزش شناسی( بالمآل در وظیفه شناسی)
به نظر من، در سه بخش انسان شناسی، معرفت شناسی و اخلاق(وظیفه شناسی) مولانا، سخنان پذیرفتنی بسیاری وجود دارند. مولانا در این سه قسمت، نظراتی دارد که اگر کل نظام اندیشگی او را هم نپذیریم، می توانیم نظرات او را در این سه قسمت، به عنوان یک بدیل قابل دفاع در برابر نظرات سایر متفکرین مطرح کنیم.
نظرات مولانا در معرفت شناسی، قابل طرح در کنار نظریات اپیستمولوژیست های معاصر است که فقط از منظر فلسفی به موضوع نگاه می کنند.
همچنین اخلاق مولانا، در کنار آرای فیلسوفان اخلاق روزگار ما قابل طرح است.
و در آخر سخنان انسان شناسانه ی مولانا در کنار آرای فیلسوفان ذهن و روانشناسان تجربی کنونی قابل طرح و دفاع است.
به نظر من، هر کسی به این سه بخش از نظام اندیشگی مولانا پشت کند، به خود خسارت زیادی را وارد کرده است.