اتفاقا اونی که خیلی راحت کسی که دوستش داشت رو دیگه دوست نداشت من بودم، اونی که خیلی جاها میبخشید و دیگه نبخشید من بودم، اونی که ترس از دست دادن داشت ولی با تموم اون ترسها آدمها رو رها کرد من بودم، اونی که قوی نبود ولی ادامه داد چون مجبور بود هم من بودم، من همیشه صبر میکنم، تلاش میکنم، میمونم ولی وقتی حس کنم بیش از حد آسیب دیدم تیکههای خودم رو برمیدارم و دور میشم و دیگه نمیشناسمتون.