برای باور بودن جایی شاید باشه، شاید...
یکی از قشنگ ترین عادت هایی که از امسال شروع کردم روزانه نویسی بود.
یادمه از سال چهارم ابتدایی دوست داشتم شبا کارایی که اون روز انجام دادم یا حس هایی كه داشتم رو بنویسم هر سال خاطرات نوروز رو مینوشتم ولی خب اونقدر انگیزه و اراده ای نبود که ادامه بدم. به تازگی مطالبی خوندم در مورد اینکه چقدر این کار مفید هست و باعث میشه مغز شما بعد از نوشتن مرتب و منظم تر بشه.(خودتون هم میدونید که چقدر توصیه شده که برای تثبیت مطالب در ذهن اون ها رو بنویسید؛ حالا فکر کن شما بیای هرشب یه جمله ی شکر گذاری بنویسی بعد از یه مدت میبینی کلا دیدت مثبت شده و خوبی ها رو بیشتر میبینی).
و البته از همین تریبون میخوام از شهرزاد عزیزم تشکر کنم بخاطر اصراری که کرد و انگیزه هایی که داد چون اگر انگیزه های اون نبود دوباره مثل سال های قبل بعد از چند شب ول میکردم.
پ.ن: میدونم یمقدار زوده که این کار رو یه عادت بحساب بیارم ولی خواستم اینجا اعلام کنم که پایبند بمونم به این کار :)