تــمآم‌خنده‌هاے‌من!


Channel's geo and language: not specified, not specified
Category: not specified


و چه‌قدر دوست داشتم سازی باشم که او می‌نوازد...“:)

Related channels

Channel's geo and language
not specified, not specified
Category
not specified
Statistics
Posts filter


من یه ساعت میرم میام میبینم هی جمعمون داره بزرگ تر میشه:>>>خوش اومدیددد🥹🤍


Forward from: Ghost
فور کنید فور کنم




نوشته‌بود: ”حس بی‌وطنی دارم، حس تعلق نداشتن به هیچ‌کجا و هیچ‌کس. یك نقطه‌ی شناورِ معلق در فضای‌ام که نمی‌داند به کجا خودش را وصل کند. و به کدام کلمه بچسبد تا دوام بیاورد. چیزهایی هست، حرف‌هایی که نیازمند مخاطبی خاص‌ترند، گپ‌هایی، گفتگوهایی بی‌آنکه فکر کنی طرف مقابل چه فکری با خودش می‌کند و یا چطور قضاوتت می‌کند و راستش چندان پیچیده هم نیستند. اما نمی‌دانم با چه کسی باید در میان‌شان گذاشت. می‌دانی؟ چند بار پیام فرستاده‌ام که «هستی؟» و جوابی که نیامده، پیام را پاك کرده‌ام؛ چون انگار تردیدم به این‌که آدم اشتباهی را انتخاب کرده بودم به قطعیت نزدیك شده. آن‌وقت صدای شاملو را می‌شنوم، در همین برهوتی که در آن شناورم و می‌خواند برایم: «دیگر جا نیست، قلبت پُر از اندوه است». و صدایش پژواك می‌شود.. دیگر جا نیست، قلبت پُر از اندوه است. قلبت پُراز اندوه است. پُراز اندوه!..“ و همین. دقیقاً همین. :)
-نعیمه‌بخشی.


ما؛در روزگاری نزدیک^^


قشنگ ترین چیزی که امروز میتونستم ببینم واقعا=)🫠🤍


همه چیز بسته به یک تلنگر بود .


امروز واقعا>>>>>>>>


گذشته، گذشته است. چیزهایی که در گذشته به آن‌ها تعلق خاطر داشته‌ایم، دچار تغییر نخواهد شد. این دوست‌داشتن‌ها و تعلق‌خاطرها، جایی در تاریخِ خصوصیِ ما ثبت شده‌اند.


راستش از یه جایی به بعد دیگه نفهمیدم حسی که بهت دارم دوست داشتنه یا فقط دارم توی ذهن خودم زیادی بزرگش میکنم
نفهمیدم چیزایی که مینویسم حقیقته یا دلم میخواد که اینجور باشه
نفهمیدم که کارم درست بوده یا غلط
حتی نفهمیدم کجای کار غلط بوده
ولی مطمئنم حتی اگه حسم دوست داشتن نباشه تنفر نیست تنفر خیلی بزرگه نه برای من برای تو بزرگه تو دوست داشتنی تر از چیزی هستی که بشه ازت متنفر بود و این نوشته پوشیده از تضاد هاست:).


Forward from: دویست‌و‌چند تکه استخوان.
و چقدر دوستش دارم خدایا.
در شش صبحِ دوشنبه هم چقدر زیاد دوستش دارم.


بر دریچه‌ی این چاه به نجاتم نه، به آویختنم بیا ای طنابِ ماه!


𝑫𝒐𝒏’𝒕 𝒘𝒂𝒏𝒕 𝒏𝒐 𝒐𝒕𝒉𝒆𝒓 𝒔𝒉𝒂𝒅𝒆 𝒐𝒇 𝒃𝒍𝒖𝒆 𝒃𝒖𝒕 𝒚𝒐𝒖!


تورو از همه بیشتر دوست داشتم;)


وقتی برای اولین بار دیدمت فکر نمیکردم همه چیز انقدر جدی پیش بره و من الان نمیتونم باورش کنم...


;


چندان حوصلهٔ خانه را نداشتم. همان‌جا ماندم و به چیزهای غم‌انگیز و احمقانه فکر کردم. من این‌طوری‌ام. با چنان جدیتی به چیزهای بی‌معنی و چرت‌و‌پرت فکر می‌کنم که انگار با معنا هستند. وقتی هیچ میلی به کاری که باید بکنم ندارم، میخ نقطه‌ای می‌شوم و به چیزهای پوچ فکر می‌کنم.


Was I stupid to love you?
Was I reckless to help?
Was it obvious to everybody else


وقتی که برات میذارم به جهنم
خودم،،،خودمو میبینی؟


فکر کن وسط مهمونی باشی و حرفاشون انقدر جالب باشه که ایرپاد بذاری تا فقط نشنوی چی میگن🤝🏻

20 last posts shown.

78

subscribers
Channel statistics