🔴 لطفا عدالتخواهی را واگذارید؛ به مرزبندی بپردازید...
🔻 اخیرا باب شده عده ای به نام دوری از مصداق سازی، معدود تحرکات ناب عدالتخواهانه و ظلم ستیزانه را محکوم کرده و از پرداخت به ساختارها به جای اشخاص مظلوم سخن میگویند...
🔶 شاید باور نکنید اما بنده میشناسم کسانی را که از ابتدای قضایایی مانند دستگیری میثم صفاییان و یا منصور نظری، نظر مثبتی برای حمایت نداشتند، اما پس از مدتی که دفاع از اینان تبدیل به موج شد(تا جایی که حامد زمانی هم در دفاع از منصور خواند) این دوستان زحمت کشیدند و به ماجرا ورود کردند...
🔶 حال چگونه ورود کردند؟ بالاخره این حرفها را باید گفت...
🔶 به یاد دارم منصور نظری چند روزی از زندان آمده بود مرخصی؛ خب تبعا در این چند روز معدود انتظار داشت دوستان، از حضورش استفاده کرده و در مسیر اهدافی که به خاطرش شلاق خورده بود، کاری اساسی کنند.
🔶 بعد همین دوستان یادداشت نویس چه کردند؟ منصور را نشاندند مقابل دوربین تا با آمدنیوز مرزبندی کند!
یعنی تمام دغدغه شان مرزبندی با بیگانگان بود...بنده خدا آقای نظری؛ شاعر عدالتخواه مکتبی.
🔶 یعنی بعد از هرگزی هم که میخواهند از مظلومی دفاع کنند، صد قید و بند و شرط مقابلش میگذارند و در نهایت مرزبندی میکنند و تمام.
🔶 نکته اینجاست که منصور نظری شلاق میخورد، اوست که حبس میکشد، در زندان کتک میخورد، همسر و فرزندش در مضیقه می افتند؛ بعد بعضی از این برادران مدعی با اعتماد بنفسی عجیب گوشه اتاقشان مینشینند و تنزه طلبانه از اینکه ما نباید درگیر مصادیق شویم سخن میگویند...از اینکه مصداق نباید تبدیل به نماد شود حرف میزنند.
🔶 واقعیت این است که فقط از راه مصادیق_ آنهم مصادیقی مانند منصور نظری که تشریح پرونده اش خود به روشنی گویای وجود فساد نهادینه شده در دستگاه قضاست_ میتوان با فساد مبارزه اساسی کرد و طرحی نو در انداخت.
🔶 تنها راه همراهی با توده ها و تجمیع اراده های عموم برای مقابله با فساد، دقیقا پرداخت به مصادیق است؛ مصادیقی چون ظلم به میثم صفاییان؛ به عنوان نماینده جمعیتی بزرگ از رانندگان؛ مانند رضا شهابی؛ به عنوان نماینده کارگران اتوبوس رانی، مانند رجایی و و و و
🔶 من فکر میکنم کسانیکه دمادم از خلط مصداق و مسئله حرف میزنند، دنبال راهی بی هزینه و البته درون سیستمی و درون گفتمانی برای عدالتخواهی میگردند...که خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل...
🆔 @aghalyyat
🆔 @moqsetin
🔻 اخیرا باب شده عده ای به نام دوری از مصداق سازی، معدود تحرکات ناب عدالتخواهانه و ظلم ستیزانه را محکوم کرده و از پرداخت به ساختارها به جای اشخاص مظلوم سخن میگویند...
🔶 شاید باور نکنید اما بنده میشناسم کسانی را که از ابتدای قضایایی مانند دستگیری میثم صفاییان و یا منصور نظری، نظر مثبتی برای حمایت نداشتند، اما پس از مدتی که دفاع از اینان تبدیل به موج شد(تا جایی که حامد زمانی هم در دفاع از منصور خواند) این دوستان زحمت کشیدند و به ماجرا ورود کردند...
🔶 حال چگونه ورود کردند؟ بالاخره این حرفها را باید گفت...
🔶 به یاد دارم منصور نظری چند روزی از زندان آمده بود مرخصی؛ خب تبعا در این چند روز معدود انتظار داشت دوستان، از حضورش استفاده کرده و در مسیر اهدافی که به خاطرش شلاق خورده بود، کاری اساسی کنند.
🔶 بعد همین دوستان یادداشت نویس چه کردند؟ منصور را نشاندند مقابل دوربین تا با آمدنیوز مرزبندی کند!
یعنی تمام دغدغه شان مرزبندی با بیگانگان بود...بنده خدا آقای نظری؛ شاعر عدالتخواه مکتبی.
🔶 یعنی بعد از هرگزی هم که میخواهند از مظلومی دفاع کنند، صد قید و بند و شرط مقابلش میگذارند و در نهایت مرزبندی میکنند و تمام.
🔶 نکته اینجاست که منصور نظری شلاق میخورد، اوست که حبس میکشد، در زندان کتک میخورد، همسر و فرزندش در مضیقه می افتند؛ بعد بعضی از این برادران مدعی با اعتماد بنفسی عجیب گوشه اتاقشان مینشینند و تنزه طلبانه از اینکه ما نباید درگیر مصادیق شویم سخن میگویند...از اینکه مصداق نباید تبدیل به نماد شود حرف میزنند.
🔶 واقعیت این است که فقط از راه مصادیق_ آنهم مصادیقی مانند منصور نظری که تشریح پرونده اش خود به روشنی گویای وجود فساد نهادینه شده در دستگاه قضاست_ میتوان با فساد مبارزه اساسی کرد و طرحی نو در انداخت.
🔶 تنها راه همراهی با توده ها و تجمیع اراده های عموم برای مقابله با فساد، دقیقا پرداخت به مصادیق است؛ مصادیقی چون ظلم به میثم صفاییان؛ به عنوان نماینده جمعیتی بزرگ از رانندگان؛ مانند رضا شهابی؛ به عنوان نماینده کارگران اتوبوس رانی، مانند رجایی و و و و
🔶 من فکر میکنم کسانیکه دمادم از خلط مصداق و مسئله حرف میزنند، دنبال راهی بی هزینه و البته درون سیستمی و درون گفتمانی برای عدالتخواهی میگردند...که خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل...
🆔 @aghalyyat
🆔 @moqsetin