Forward from: paperback
بچههایی که در ۴ روز آینده کنکور دارید؛
چه اصلاً درس نخوندید و چه هر روز درس خوندید بهتون افتخار میکنم. بهتون افتخار میکنم چون میفهمم که چه قدر احمقانه و اذیتکننده است که یک سالِ ادم یا شاید بیشتر در یه امتحان خلاصه شه. میفهمم چون فقط همین یک سال نبوده. چون سالهاست که در مدرسه از کلاسی لذت نبردیم، نرقصیدیم، ساز نزدیم، با معلمی بحثی نکردیم که در ذهنمون بمونه، معلمهامون براشون مهم نبود که روش یادگیریمون چیه، اصلاً کسی براش مهم نبود که ما داریم یاد میگیریم یا نه. تا وقتی نمره تا حدی بود که میانگین مدرسه خراب نشه و تا وقتی آموزشگاههای کنکور شهریهشون رو کامل دارند، هیچکس براش مهم نبود که یاد گرفتیم یا نه، که در این فضایی که بیشتر وقتمون رو در اون میگذرونیم شادیم یا نه.
کنکور همیشه سخت و ناعادلانه بود و امسال سختتر. ماهها تاریخ قطعی مشخص نبود، خیلیهامون کتابها و جزوهها رو در کلاسها تموم نکردیم و استرس بیماری داریم.
به بچههای ۱۶، ۱۷ و ۱۸ سالهی این کشور فکر میکنم قلبم تیر میکشه. برای ماهایی که آرزوهای بزرگ داشتیم. خودم دلم میخواست قاضی شم یا الان دلم میخواد معلم شم اما نه میتونم وارد سیستم قضایی این کشور شم و نه سیستم فرهنگیان.
و میدونم خیلی از شما هم به دلایل مختلف مجبور شدید از آرزوهاتون بگذرید، از جوونیتون، از هنرتون، از استعداد و علاقهتون.
همهی اینها رو میدونم و شما هم میدونید. میدونید که چه حسی داره ادم در ۱۸ سالگی احساس کنه هیچ آینده و چارهای نداره، چون تمام چیزی که این کشور بهمون داد سردرگمی، بیبرنامگی و رنج بود و بهمون گفت شما دستتون به هیچ جا نمیرسه. ما رو در ۱۸ سالگی به استیصال و بیخوابی و ناامیدی محض رسوند.
اما بچهها جون، من به شما امید دارم. به چیزی که اونها انتظارش رو نمیکشن امید دارم. به شماهایی که در این سیستم مجبور به خوندن دینی شدید اما محدود نشدید و به خودتون احترام میذارید و ضدجنگ و خونریزی هستید، چیزهایی که ۱۲ سال بهتون گفتند رو حفظ کردید اما قبول ندارید و باهاش مقاومت میکنید.
بهتون افتخار میکنم چون میدونید کنکور هیچ ارزشی نداره و تو این سیستمی که نرمالش اینه که افسرده و سرخورده بشه، سرخورده نشدید و تلاش میکنید.
خودتون باید بهتر از من بدونید که چهار روز آینده هیچ چیزی رو دربارهی شما نمیگه و نشوندهندهی هیچی شما نیست. شما دستهایی هستید که میگیرید، بچههایی که براشون قصه میخونید، خودتون که براش کیک میپزید، واژههایی که این قدر دوستشون دارید که تو ذهنتون تکرار میشه، شما تمام نشونههای زندگی هستید و متفاوت و قدرتمند رشد کردید و مشخصاً یه رتبه نیستید.
در ۴ روز آینده با اعتماد به نفس کامل سر جلسه حضور داشته باشید، قبلش به موسیقی موردعلاقهتون گوش بدید و به یاد بیارید که چه سال سختی رو پشت سر گذاشتید و چه قدر باید قدرتمند باشید که هنوز هستید و به طلوع خورشید امید دارید!
چه اصلاً درس نخوندید و چه هر روز درس خوندید بهتون افتخار میکنم. بهتون افتخار میکنم چون میفهمم که چه قدر احمقانه و اذیتکننده است که یک سالِ ادم یا شاید بیشتر در یه امتحان خلاصه شه. میفهمم چون فقط همین یک سال نبوده. چون سالهاست که در مدرسه از کلاسی لذت نبردیم، نرقصیدیم، ساز نزدیم، با معلمی بحثی نکردیم که در ذهنمون بمونه، معلمهامون براشون مهم نبود که روش یادگیریمون چیه، اصلاً کسی براش مهم نبود که ما داریم یاد میگیریم یا نه. تا وقتی نمره تا حدی بود که میانگین مدرسه خراب نشه و تا وقتی آموزشگاههای کنکور شهریهشون رو کامل دارند، هیچکس براش مهم نبود که یاد گرفتیم یا نه، که در این فضایی که بیشتر وقتمون رو در اون میگذرونیم شادیم یا نه.
کنکور همیشه سخت و ناعادلانه بود و امسال سختتر. ماهها تاریخ قطعی مشخص نبود، خیلیهامون کتابها و جزوهها رو در کلاسها تموم نکردیم و استرس بیماری داریم.
به بچههای ۱۶، ۱۷ و ۱۸ سالهی این کشور فکر میکنم قلبم تیر میکشه. برای ماهایی که آرزوهای بزرگ داشتیم. خودم دلم میخواست قاضی شم یا الان دلم میخواد معلم شم اما نه میتونم وارد سیستم قضایی این کشور شم و نه سیستم فرهنگیان.
و میدونم خیلی از شما هم به دلایل مختلف مجبور شدید از آرزوهاتون بگذرید، از جوونیتون، از هنرتون، از استعداد و علاقهتون.
همهی اینها رو میدونم و شما هم میدونید. میدونید که چه حسی داره ادم در ۱۸ سالگی احساس کنه هیچ آینده و چارهای نداره، چون تمام چیزی که این کشور بهمون داد سردرگمی، بیبرنامگی و رنج بود و بهمون گفت شما دستتون به هیچ جا نمیرسه. ما رو در ۱۸ سالگی به استیصال و بیخوابی و ناامیدی محض رسوند.
اما بچهها جون، من به شما امید دارم. به چیزی که اونها انتظارش رو نمیکشن امید دارم. به شماهایی که در این سیستم مجبور به خوندن دینی شدید اما محدود نشدید و به خودتون احترام میذارید و ضدجنگ و خونریزی هستید، چیزهایی که ۱۲ سال بهتون گفتند رو حفظ کردید اما قبول ندارید و باهاش مقاومت میکنید.
بهتون افتخار میکنم چون میدونید کنکور هیچ ارزشی نداره و تو این سیستمی که نرمالش اینه که افسرده و سرخورده بشه، سرخورده نشدید و تلاش میکنید.
خودتون باید بهتر از من بدونید که چهار روز آینده هیچ چیزی رو دربارهی شما نمیگه و نشوندهندهی هیچی شما نیست. شما دستهایی هستید که میگیرید، بچههایی که براشون قصه میخونید، خودتون که براش کیک میپزید، واژههایی که این قدر دوستشون دارید که تو ذهنتون تکرار میشه، شما تمام نشونههای زندگی هستید و متفاوت و قدرتمند رشد کردید و مشخصاً یه رتبه نیستید.
در ۴ روز آینده با اعتماد به نفس کامل سر جلسه حضور داشته باشید، قبلش به موسیقی موردعلاقهتون گوش بدید و به یاد بیارید که چه سال سختی رو پشت سر گذاشتید و چه قدر باید قدرتمند باشید که هنوز هستید و به طلوع خورشید امید دارید!