چند سال پیش، با یکی از هم کلاسی هایم ، داشتیم از خیابانی که سربالایی بود، بالا می رفتیم، او با ناراحتی گفت:« دیروز از همین خیابون داشتم بالا می رفتم که یهویی دیدم، یه خانم زیبا داره از سربالایی میاد پایین، منم شنیده بودم که توی چنین مواقعی ، اگه به آسمون نگا کنی، خدا هرچی توی آسمونه بهت می ده، اگه زمین رو نگا کنی هرچی روی زمینه بهت می ده، از طرفی هم نمی خواستم اون خانم احساس ناامنی کنه، منم سرم رو پایین انداختم و سریع راه رفتم که یهویی خوردم بهش افتاد توی جوب»
« ایشونم در حالیکه لباسش کثیف شده بود تا چند دیقه ناسزا بهم گفت، بعدش گفت:« پسره ی بی شعور مگه کوری!؟»
منم در حالیکه دستپاچه شده بودم گفتم:« ببخشید آبجی، من کور بودم، شما چتون بود!؟»
و این شاید شبیه به وضعیت امروز ما باشد....
#مصطفی_باقرزاده
@mostafabagherzadeh74
https://t.me/joinchat/AAAAAEYRygdG55HPag_OQw
« ایشونم در حالیکه لباسش کثیف شده بود تا چند دیقه ناسزا بهم گفت، بعدش گفت:« پسره ی بی شعور مگه کوری!؟»
منم در حالیکه دستپاچه شده بودم گفتم:« ببخشید آبجی، من کور بودم، شما چتون بود!؟»
و این شاید شبیه به وضعیت امروز ما باشد....
#مصطفی_باقرزاده
@mostafabagherzadeh74
https://t.me/joinchat/AAAAAEYRygdG55HPag_OQw