خطبات مولانا ابوفواد فقهی حفظه الله


Channel's geo and language: not specified, not specified
Category: not specified


این کانال توسط شاگردان مولانا بهزاد حفظه الله اداره می شود.

Related channels

Channel's geo and language
not specified, not specified
Category
not specified
Statistics
Posts filter


نادان راكه با آ

تش بازي مي كنند بگيريد. زيرا اگر افراد آزاد و خودسر باشند، ابتدا هر دانشجو و طلبه كم سني به صدور فتوا درباره حكم استفاده از تسبيح، زكات زيورآلات، فروهشتن لباس و حكم عكس جرأت پيدا مي كند؛ اگر در اين مرحله در برابر آنان سكوت شود به صدور فتوا درباره نوافل، فرايض و واجبات شرعي اقدام مي كنند، و اگر در اين مرحله نيز سكوت شود درباره مسائل اعتقادي، قصاص و حدود، تولي و تبرا فتوا صادر خواهند كرد و بدين ترتيب فتوا همانند مال بي صاحبي مدعيان بسياري پيدا مي كند و عملكرد چنين افرادي دين و ايمان و مال و جان مردم را به نابودي مي كشاند، و چنانكه گفته اند: نيم طبيب خطر جان و نيم ملا خطر ايمان است.

صحابه بر اساس پرهيزكاري و ترس از خدا، فتوا دادن را به يكديگر ارجاع مي دادند. از امام مالك چهل مسئله پرسيدند، فقط به هشت مسئله پاسخ قطعي دارد و در مورد سي و دو مورد ديگر گفت: «نمي دانم!» پرسش گر گفت: امام مالك چيزي نمي داد؟! امام مالك به او گفت: برو به مردم نيز بگو كه مالك چيزي نمي داند! اين در حالي است كه علماي معاصر امام مالك در حق او گفته اند: «تا مالك در مدينه است كسي حق فتوا دادن ندارد». امام شافعي درباره او گفته است: «هرگاه از علما ياد مي شود، مالك همچون ستارة درخشاني در ميان آنان است».
شاعر مي گويد:
«و مالك حيث أفتي في مدينته/ فلست أرضي بفتوي غير فتواه» «هرگاه امام مالك در شهر خود فتوايي صادر كند من جز به فتواي او به فتواي كسي ديگر رضايت نخواهم داد».

اينك شما را به خدا، مقدار دانش و سطح علمي اين عجولان بي دانش را با دانش امام مالك مقايسه كنيد.

عده اي از اينها خود را نظريه پرداز و الگوي تمام عيار اهل سنت و جماعت مي دانند، هر كس با آنان موافق باشد او را بر صراط مستقيم مي دانند و هر كس با آنان مخالفتي داشته باشد او را گمراه و بي دين مي دانند.

خداوند مي فرمايد: «و لاتقولوا لما تصف ألسنتكم الكذب هذا حلال و هذا حرام لتفتروا علي الله الكذب إن الذين يفترون علي الله الكذب لايفلحون» [نحل: 116]؛ (خداوند حلال و حرام را برايتان مشخص كرده است) و به خاطر چيزي كه تنها (از ذهن شما تراوش كرده و) بر زبانتان جاري مي شود، به دروغ مگوييد اين حلال است و آن حرام، تا بدين وسيله بر خدا دروغ ببنديد. بي گمان كساني كه بر خدا دروغ مي بندند، رستگار نمي شوند.

به نقل از: نشريه وزين نداي اسلام
ترجمه: عبدالقادر دهقان
ــــــــــــــــــــــــــ
کانال انــــوار الشــهـــاب رحمه الله علیه
telegram.me/anvaroshahab


❤️✅❤️👇👇👇👇👇
✅خطورت فتوى
(هشدار جدی)
امروزه فتواي شرعي به مزايده و حراج گذاشته شده است. افراد زيادي ديده مي شوند كه با كم ترين سرمايه علمي و دانش شرعي بدون تأمل و پرهيزكاري درباره مسائل عمومي بزرگ، فتوا مي دهند. حتي بعضي با شش نفر دانش آموز و دانشجو، تنها خود را گروه رستگار و فرقة ناجيه تصور مي كنند و ديگران را گمراه، مرتد، دروغ گو و گناهكار مي دانند.

از نظر آنان دولتمردان، كافر؛ نويسندگان، زنديق؛ شاعران، فاجر؛ عالمان، درباري؛ دعوتگران، فريب كار؛ كارمندان، ستمگر؛ و بازرگانان، خيانت كار هستند و همچون ابوحمزه خارجي عمل مي كنند كه روزي به رفيق خود گفت: كسي جز من و تو به بهشت راه نمي يابد. رفيقش گفت: «سبحان الله! بهشتي كه پهنايش به وسعت آسمان و زمين است، فقط دو نفر به آن راه مي يابند؟! اين بهشت مال تو باشد من نمي خواهم. به يقين اين بهشت، آن بهشتي نيست كه خداوند به بندگانش وعده داده است».

در حديث آمده است: «أجرؤكم علي الفتيا أجرؤكم علي النّار»؛ جسورترين شما بر فتوا كسي است كه به ورود در آتش دوزخ دليرتر و بي باك تر باشد.

چندي پيش من و دكتر سعد البريك با يك جوان گفت وگويي داشتيم؛ او جواني است كه صرفاً مدرك سوم متوسطه دارد، ترك تحصيل نموده و به شيوه خودآموز به مطالعه و تحقيق روي آورده است و مي كوشد تا نصوص را بدون آموزگار و استاد بفهمد. وي با تحريف نصوص [قرآن و سنت] و تأويل دلايل، برداشت و تصور خنده آوري از چهره دين و شريعت اسلامي ترسيم مي نمود. وقتي از ابن باز و ابن عثيمين نام برديم سخنان ناشايستي نثار آنان كرد و به آنان تاخت. شگفت اينكه او درباره مسائل اعتقادي، ديه و حقوق جزايي، تولا و تبرا كه از مشكل ترين مسائل هستند، اظهار نظر و فتوا مي داد. الحمدلله كه بعد از چند جلسه بحث با يكديگر ذهنش از اين وسوسه ها پاك و صاف شد و به اشتباهاتش پي برد.

در زمان حضرت عمر رضي الله عنه مردي به نام صبيغ بن عسل بود كه فتوا مي داد و بدون فهم و رعايت تقوا به بررسي و تطبيق دلايل شرعي اقدام مي كرد. حضرت عمر رضي الله عنه او را احضار كرد و دستور داد تا بر زمين دراز بكشد و سپس در انظار مردم چند ضربه شلاق بر بدنش نواخت طوري كه بي هوش شد؛ آن گاه كه به هوش آمد گفت: «أصبحنا و أصبح الملك لله» (شب را براي خدا به صبح رسانيديم). حضرت عمر رضي الله عنه از او پرسيد حالت چطور است؟ گفت: اي اميرمؤمنان! تصوراتي كه گرفتار آن شده بودم اينك بر طرف شده است و به لطف خدا بهبود يافته ام.

امروزه پايگاه هاي اينترنتي و شبكه هاي ماهواره اي وجود دارد كه در آنها مفتي هاي بي شماري كه صلاحيت فتوا ندارند به صدور فتوا اقدام مي كنند. آنها نه از قوت استحضار و حافظه و فهم درست برخوردارند و نه از اهداف شريعت چيزي مي دانند و نه از شناخت واقعيت بهره اي دارند، با اين وجود فتواهايي نامتناسب و سؤال برانگيز و ضد و نقيض صادر مي كنند. يكي در پاسخ به هر پرسش مي گويد: «اشكالي ندارد؛ باكي نيست». ديگري مي گويد: «گمان مي كنم؛ والله اعلم؛ به ظاهر؛ به نظر مي رسد؛ احتياط واجب»، و كلماتي از اين قبيل كه نشانة نقص و ضعف علمي و سطحي نگري است.

امت اسلامي چگونه مي تواند دين و دنياي خود را به دست مفتي هايي بسپارد كه براي طلب دانش زحمتي متحمل نشده اند و از رسوخ علمي و فهم دلايل و تفقه در دين بي بهره اند؟ چگونه مي توان آينده فرزندان خود و سرنوشت امت اسلام را به دست كساني بسپاريم كه بي محابا در مورد مسائلي كه علماي بزرگ دربارة آنها توقف كرده اند، فتوا صادر مي كنند؛ مسائلي كه اگر در زمان حضرت عمر پديد مي آمد تمام اهل بدر را براي رايزني و دست يابي به راه حل و پاسخ آنها گرد هم مي آورد.

چه وقت در جهان اسلام و حتي در سطح جهان مركز يا اتحاديه اي براي صدور فتوا و هماهنگي در آن، شكل مي گيرد كه هم به امكانات لازم مجهز باشد و هم علماي راسخ در علم و توانمند در رأس آن قرار داشته باشند و فتواها توسط مترجمين به زبان هاي زنده دنيا ترجمه شده و از طريق شبكه هاي ماهواره اي و با خط هاي تلفن شبانه روزي در اختيار امت اسلام قرار گيرد تا از آن اطلاع يابند!

بايد به كساني كه عجولانه به صدور فتوا اقدام مي كنند، همچنين آنان كه شتاب زده مردم را كافر، فاسق، بدعتي و گمراه قلمداد مي كنند، مكرراً هشدار داده شود: «ألا يظن أولئك أنهم مبعوثون ليوم عظيم»؛ آيا آنان باور ندارند كه در روز قيامت برانگيخته مي شوند (و از آنچه كرده و يا گفته اند بازخواست خواهند شد).

فتوا به معناي امضا از طرف پروردگار جهانيان است، پس واي بر كساني كه در امضا از سوي خداي يكتا و قهار اشتباه كنند. هر فردي به قدري گناه و لغزش دارد كه براي غرق شدنش در اقيانوس پشيماني در بارگاه الهي كافي است، پس چگونه چنين شخصي مي تواند گناه ديگران را نيز بر دوش بكشد؟

علماي محترم! شما وظيفه داريد به تدوين فتواهاي درست اقدام و از بازي با شريعت مطهر جلوگيري نماييد. دست نااهلان و افراد


الله صلى الله عليه وسلم بالماء وأنا حائض

.
همچنین بی بی عایشه فرمود: من در حالت حیض سر پیامبر را می شستم.
أبو ثور فرمود :وقتی که زن حائض ، سر شخص زنده را با آب می شست; پس شستن سر و بدن میت
به طریق أولى جایز است .
در این هنگام محدثین جهت تایید گفتند : آری ! رواه فلان ونعرفه من طريق كذا .
سپس شروع کردند به بیان بقیه طرق این حدیث و روايات آن.
زن رو کرد به محدثین و گفت : فأين كنتم الى الآن ؟ "
تاکنون کجا بودید؟ (من نخست این مسئله را از شما پرسیدم؟)
👌(امید است این مطلب تلنگری باشد برای کسانی بویژه غیرمقلدان که شرکت تولیدی فتوا درست کرده و ازشرکت علامه گوگل خان مردم را فتوای پلاستیکی تحویل می دهند.
✍تهیه: ابوعدنان دیوبندی.
وصلى الله على سيدنا محمد وعلى اّله وصحبه وسلم.
📚أنجمن علمی راه حقیقت🎓
ـــــــــــــــــــــــــــــ
کانال خطابات اصلاحی مولانا بهزاد فقهی حفظه الله
telegram.me/moulanabehzad


✅❤️ مجتهدین و مفتیان هورمونی بخوانند👇👇

نقل از کانال شيخ محدِّث سليم الحلبي حفظه الله.
🌹هشدار به افرادی که ادعای حديث شناسی دارند و بدون علم اصول فقه، فتوا می دهند.
🌱شيخ المحدثين ابن عيينة می فرماید:
الحديث مضّلة إلا للفقهاء.
علم حدیث گمراه کننده بجز فقهاء که مفهوم آن را درک می کنند.
🌱 قاضي عياض در ترتيب المدارك می نویسد:
محدث ابن وهب می گوید:
"لولا أن الله أنقذني بمالك والليث لضللت"
;اگر خداوند به وسیله امام مالک و لیث مرا نجات نمی داد من گمراه می شدم.
به ایشان گفته شد چگونه خداوند شما را نجات داد ؟
فرمود: أحادیث زیادی در اختیار داشتم بنابرین دچار حیرت و سرگردانی شدم.
لذا آنها را به امام مالك و ليث عرضه داشتم آنها به من می گفتند:
" خذ هذا ودع هذا "
به این حدیث عمل کن و آن دیگر را ترک کن.
🌱 أبو نعيم که یکی از أئمة حديث است می فرماید:
من أحاديث را بر زفر بن هذيل، فقيه رباني مجتهد که یکی از تلاميذ ممتاز امام أبي حنيفة است عرضه نمودم به من می گفت:
این حدیث ناسخ است.
آن حدیث منسوخ است.
به این حدیث عمل می شود.
آن حدیث قابل عمل نیست باید ترک داده شود.

💥توجه داشته کنید این محدثين بزرگوار، تنها به حدیث شناسی خود بسنده نکردند بلکه جهت استنباط احکام و مسائل و عمل به احادیث، به أئمه معتبر علم فقه مراجعه نمودند.

⚡️متاسفانه در این زمان مشاهده می شود بسیاری از دانش آموختگان" قسم الحديث" و برخی از افراد که الفبای علم فقه را یاد ندارند چه برسد به تخصص علم فقه و فراگیری اصول و مبانی آن، بدون مراجعه به فتواهای معتبر مذاهب، خودسرانه اجتهاد نموده فتوا های عجیب و غریب صادر می کنند .
می گویند :↯↯
👈 من تكلّم في غير فنه أتى بالعجائب ); هر کسی که در غیر رشته خود اظهار نظر کند; نظریات عجیب و غریب می دهد.
پس برآنان لازم است که احترام متخصصین و کارشناسان را بجا آورند و تحصیلات خویش را در رشته تخصص فقه اسلامی و اصول آن به پایه تکمیل برسانند.
🔅همچنین بر مستفتی واجب است قبل از اینکه فتوا را از کسی دریافت کند، نسبت به تخصص مفتي در علم فقه، تحقیق بعمل آورد .
در زمان گذشته محدثین خودشان را " صيادلة " داروخانه می گفتند أهل الفقه را طبیب و پزشک می نامیدند. در واقع ناتوانی خویش را در مقابل فقهاء اعتراف می کردند.
(چنانکه امام ترمذی تحت حدیث رقم ۹۱۱ می نویسد: َ الْفُقَهَاءُ وَهُمْ أَعْلَمُ بِمَعَانِي الْحَدِيثِ ; فقهاء معانی حدیث را بهتر می دانند)
🌱أعمش که از کبار محدثين است به إمام أبي حنيفة گفت :
ای نعمان شما در مورد این مسئله چه می گویی؟
ایشان فرمود: من اینطور می گویم أعمش گفت: از کجا این چنین فتوا می دهی؟
امام ابوحنیفه فرمود : بر اساس همان حدیثی که شما از فلانی برای ما روایت نمودی !

أعمش فرمود : أنتم يا معشر الفقهاء الأطباء ونحن الصيادلة ; حقا که شما فقهاء پزشکان هستید و ما دارو فروش و داروخانه هستیم .
📘 ثقات ابن حبان رحمه الله ج8 ص467 الشاملة )
🌱- إمام أحمد بن حنبل نیز می گوید :
"كان الفقهاء أطبّاء والمحدثون صيادلة "
لیکن امام محمد بن إدريس شافعي
طبيب و دارو فروش نیز بود .
"ما مقلت العيون مثله أبدا "; هیچ گاه چشم ها مثل ایشان را ندیده اند ; زیرا ایشان هم محدّث بود و هم فقیه بود.
📙تاريخ دمشق لابن عساكر ج51 ص 334 نسخة المكتبة الشاملة .
🎤وقتی که دارو فروش به جای
پزشک متخصص به معالجه بیماران بپردازد و نسخه تجویز کند آنگاه چه فاجعه ای رخ می دهد؟
⚡️ به این داستان جالب که مربوط به همین موضوع است توجه کنید مطلب ما را بهتر توضیح می دهد.

علامه رامهرمزي در کتاب" المحدث الفاصل -ص249 - و خطيب بغدادی در التاريخ ( 6 / 67) از أحمد بن محمد بن سهيل نقل می کنند :
" ایشان می گوید : مردی از أهل علم به نام يوسف بن الصاد گفت:
زنی به خاطر دریافت مسئله ای در مجلسی آمدکه در آن يحيى بن معين ، أبو خيثمة، خلف بن سالم وو... حضور داشتند ودر حال مذاکره حدیث بودند . این زن از آنها شنید که می گفتند:
قال رسول الله صلى الله عليه وسلم
وسمعتُ رسول الله صلى الله عليه وسلم
و رواه فلان و ما حدث فلان .
زن از آنان در مورد حکم زن حائض که مردگان را غسل می دهد پرسید؟; چون این خانم خودش مرده شور (غاسلة) بود هیچ کسی از آنها به ایشان پاسخ نداد.

هریکی از محدثین به دیگری نگاه می کرد.
در همین هنگام فقیه بزرگوار ابوثور رسید، محدثین به زن گفتند که از همین شخص که می آید مسئله خویش را دریافت کن.
خانم به ایشان نزدیک شده حکم مسئله را جویا شدند.
فقیه ابوثور فرمود: آری ! زن حائض می تواند ميت(زنان مُرده) را غسل دهد به دلیل حديث عثمان بن الأحنف عن القاسم عن عائشة أنّ النبي صلى الله عليه وسلم
قال لها : أما ٳنّ حيضتك ليست في يدك ; پیامبر به بی بی عائشه گفت : همانا حیض تو به دست شما نچسبیده است.( بلکه ناپاکی زن در ایام حیض، حکمی است)
ولقولها كنت أفرق رأس رسول


✍️چرا امروزه علم است اما نور علم نیست؟

مولانا محمد سعد کاندهلوی حفظه الله می‌فرمایند :

نخستین شرط برای بدست آوردن نور علم ، تقوا است . اگر در ما تقوا نباشد به سبب گناهان مغز ما ناتوان و ضعیف میشود .

چگونه ناتوان می‌شود ؟ بدین گونه که آنچه الله متعال از ما می خواهد ، مغز ما از محفوظ گردانیدن آن ناتوان می گردد .

علم نافع و طریقه حصول آن صفحه 19
ـــــــــــــــــــــــــ
کانال انــــوار الشــهـــاب رحمه الله علیه
telegram.me/anvaroshahab


Video is unavailable for watching
Show in Telegram
شیخ صالح المغامسی
ــــــــــــــ
کانال مـــواعـــــظ العــــــلــــماء

@sarvar9589


کند از ناحیه هم کیشان مورد تحقیر ونکوهش قرار می گیرداز اهرم این فشارها مجبور می شود که در محیط دینی با حقوق اندک بسازد . اگر بنابر این علتها به حقوق کم راضی می شود که از نبودنش همان اندک هم غنیمت بداند.آیا این رضایت اجباری رضایت شرعی محسوب می شود؟صاحب هدایه از امام ابوحنیفه رحمه الله این اصل رانقل کرده است"لارضا مع الاضطرار"رضایت درحالت مجبوری اعتبار ندارد.طبق برداشت بنده خدمت گزاران مساجد ومدارس نخستین مصداق بارز این مقوله هستند که دچار اجحاف وکم توجهی اند.
برخی می گویند آنان می توانند در اوقات اضافی شغل وکار دیگری رادنبال کنند،زشتی این حرف زمانی دوچندان که طرفداران این سخن کسانی هستند که می گویند علما خدمات دینی راباید رایگان انجام بدهند وسایر اوقات دنبال رزق حلال بروند.آنها گویا این قانون بین المللی را از یاد برده اند که هرشخص روزانه شش یا هشت ساعت کار کند بقیه ساعات را صرف نیازهای منزل ،استراحت ،ادای حقوق زن وفرزندان وتفریح بکند.
باتوجه به تعیین اوقات کار که اسلام ان را نیز قبول دارد اساتید وامامان مساجد ازآن وقت تعیین شده اضافه کاری بیشری دارند .بنابراین تحمیل کردن وظایف بیشتر ازآن ،حق تلفی وبی انصافی درحق انان است.
دیدن فتوای مولانا قاسمی فتح بابی شد برای ارایه مطالب فوق و این مساله خیلی نیازمند توجه هست بایدارباب فتوا به آن ورود پیداکنند در صورت اهمال وکوتاهی آنها نیز دراین ناانصافی شریکند.
شوال ماه بازگشایی مدارس وحوزهای علمیه است که در طی آن بسیاری از مسائل حوزه رتق فتق می شوند بنابراین از شورای هماهنگی حوزهای علمیه مدارس بزرگ وشخصیتهای مطرح درخواست می شود که به این قضیه توجه فرمایند وقوانین ومقرراتی تعیین کنند که طبق آن چهارچوب همه حقوق ومزایای امامان مساجد ،مدرسان وسایر رجال کار تعیین تا باشد که از این ستم مداوم واجحاف به در آیند .
💐💐💐مولانا زاهدالراشدی💐💐💐
💐مترجم (عبیدالله شکری)💐

ــــــــــــــــــــــــــ
کانال انــــوار الشــهـــاب رحمه الله علیه
telegram.me/anvaroshahab


✅✅(تحلیل جالب وفکر انگیز مولانا زاهدالراشدی پیرامون حقوق مدرسان حوزهای علمیه وپیش نمازان مساجد ....)✅✅
💐....معاوضه گرفتن نسبت بخدمات دینی.....💐
چندروز قبل یکی ازدوستان درواتساپ یک صفحه از فتوای مولانا محمدمسلم قاسمی رئیس جمعیت علمای استان دهلی ومدیرعالی عربی فتح پورکه پیرامون حقوق امامان مساجد ومدرسین حوزه های علمیه ومکاتب دینی صادر شده بودکه امضای تاییدی برخی ازبزرگان درآن به چشم می خورد ارسال کرده بود.
قسمتی از آن را ملاحظه فرمایید.
روز قیامت نمی پرسند که درمسجد سنگ،کولر ،فرشهای خوب،ولامپهای آنچانی نصب کرده اید یانه؟البته اگر به کارگزاران ،حقوق اندکی داده شد که کفاف زندگی آنها رانمی کرد گویا حق آنها ضایع شده وپاسخ آن راباید در قیامت داد.مستحق ترین افراد ازدرآمد مساجد ومدارس امامان ومدرسان هستند .به هراندازه اینها درآسایش ورفاه قرار داده شوند به همان میزان کار آن مسجد ومدرسه رونق بیشتری به خودش می گیرد.اگربه امام مسجدی تنها حقوق امامت پرداخت شود واورا مجبور به اذان ونظافت مسجد بکنند، این توهینی به آن است .
💐ارشاد رسوالله صلی الله علیه وسلم است ؛صاحبان قرآن راتعظیم کنید، بدون تردید احترام آنها احترام من است.(الجامع الصغیر۱/۱۴) 💐
حقوق خوب دادن دراحترام داخل است .
درروایات آمده حاملان قران ،پرچمداران دین هستند کسانی آنهاراتعظیم بکند گویا که خداوند را تعظیم کرده است،کسانی که آنهارا توهین کند نفرین خدا برآنها است.(الجامع الصغیر۱/۱۴ )
در صورت کم بودن حقوق وداشتن مخارج فراوان ، امامان و مدرسان مجبور می شوندکه دست نیاز به سوی ثروتمندان واهل خیر دراز کنند،درصورت عدم دریافت جواب از آنها،دچار ذلت وخواری خواهد شد.درچنین حالتی نیفزودن حقوق یک نوع توهینی به آنها است .
باید حقوق آنهارا طبق نیازآنها ومحاسبه تورم تعیین کرد باسنجش گرانی حقوق آنها را افزایش داد.نباید انتظار تکمیل سال را کشید .وجهت افزایش حقوق ازتنگددلی واضافه کردن قیود وشروط نامناسب باید احتراز کرد.
(برگرفته از فتاوا رحیمیه۴/۵۳۵)
این فتوا در ۱۷اوریل ۲۰۱۸ صادر شده است. درآن به آن زاویه از زندگی دینی نشانه رفته است که نه تنها در هندوستان بلکه درپاکستان، بنگلادش، آسیای جنوبی (بلوچستان ایران) هرروز حالت وخیم تری راتجربه می کند.
❌نخستین اشتباه رایج میان ما این است که خدمات دینی را باید رایگان انجام داد.وخواستن حقوق ومعاوضه در قبال خدمدمات دینی را از بین برنده اجر وپاداش اخروی می پنداریم.❌
طبق روایت امام بخاری حضرت عمر می فرماید؛جناب نبی کریم صلی الله علیه وسلم من را ما مور به انجام یک کاری کردند، پس از پایان ماموریت یک حق الزحمه ای به من تقدیم کردم من از گرفتنش تردید کردم وعرض کردم من این کا را فقط جهت رضایت پروردگار انجام داده ام ونیاز مادی هم به این حقوق ندارم ،آن حضرت صلی الله علیه وسلم نپذیرفتند وفرمودند؛"خذه وتموله"بگیر وبه مالت آن را شامل کن بعدا اگر خواستی صدقه اش کن.معلوم می شود برای خدمات دینی پرداخت حق الخدمت لازم است وگرفتن آن هیچ حرجی ندارد وبا آن در اجر وپاداش کاستی پیدا نمی شود.
نزد ما مرسوم است کسانی که خدمات دینی انجام می دهند به آنهاکمترین معیار حقوق ومزایا داده می شود.برخی از اصحاب مدارس ومتولیان مساجد ترس خدارا دل دارند به کارکنانشان بهترین حقوق ومزایا را می دهند .ولی تعداد آنها انگشت شمارند .ولی بیشتر ین آماررا آنهایی تشکیل می دهند که وقت انتساب امام ،موذن ،مدرس توجه ندارند حقوقی که به آنها می دهند آیا کفاف زندگی روز مره اش را طبق عرف می کند یاخیر؟
قرآن "عرف "راملاک تشخیص ضروریات قرار داده است ودستور به پایندی آن داده است .
در کنار " متاعا بالمعروف"دربیان استفاده از مال یتیم" فیاکل بالمعروف "را آورده است.
برای تعیین عرف فرموده حضرت علی رضی الله عنه راباید نصب العین خویش قرار داد،آن زمانیکه مجلس مشاوره برای تعیین سقف حقوق خلیفه المسلمین ابوبکر صدیق منعقد شد فرمودند؛به ایشان حقوقی مانندحقوق یک شهروند مدینه منوره بدهید تا بتواندیک زنگی راحت وآرامی داشته باشد،که فیصله برهمین مبنا صورت گرفت.
بنابراین وقت تعیین امامان ، مدرسان ، موذنان وسایر کارکنان شعبه های مختلف دین حقوق ومزایای انها راطبق عرف آن سامان ،به نحوی که زندگی شرافتمندانه ای داشته باشندتعیین کرد وگرنه سکان دارا ن دچار حق تلفی واجحاف شده اند.
بحث دیگری که مطرح می کنند که؛اگر امام،مدرس....خودش که به این حقوق اندک راضی باشد وآن را قبول داشته باشد نباید کسی در این مورد انتقاد کند.بنده ازپذیرش این حرف تردید دارم زیرا شخصی را که ما به عنوان امام مدرس و....انتخاب می کنیم به او اجازه انجام شغل های بیرونی را نمی دهیم حتی فرصت فکر تجربه ویادگیری مشاغل را از او سلب می کنیم ،بنابراین یک عالم دین فاقداستعداد هنر وشغل بیرونی است ،اگر شخصی به خودش فشار بیاورد شغل وهنر بیرون از محیط دینی راپیدا


داستان های مثنوی

فقیری را به زندان بردند. او بسیار پرخُور بود و غذای همه زندانیان را می‌دزدید و می‌خورد. زندانیان از او می‌ترسیدند و رنج می‌بردند، غذای خود را پنهانی می‌خوردند. روزی آنها به زندان‌بان گفتند: به قاضی بگو، این مرد خیلی ما را آزار می‌د‌هد. غذای ۱۰ نفر را می‌خورد. گلوی او مثل تنور آتش است. سیر نمی‌شود. همه از او می‌ترسند. یا او را از زندان بیرون کنید، یا غذا زیادتر بدهید. قاضی پس از تحقیق و بررسی فهمید که مرد پُرخور و فقیر است. به او گفت: تو آزاد هستی، برو به خانه‌ات.
زندانی گفت: ای قاضی، من کس و کاری ندارم فقیرم، زندان برای من بهشت است. اگر از زندان بیرون بروم از گشنگی می‌میرم.
قاضی گفت: چه شاهد و دلیلی داری؟
مرد گفت: همه مردم می‌دانند که من فقیرم. همه حاضران در دادگاه و زندانیان گواهی دادند که او فقیر است.
قاضی گفت: او را دور شهر بگردانید و فقرش را به همه اعلام کنید. هیچ کس به او نسیه ندهد، وام ندهد، امانت ندهد. پس از این هر کس از این مرد شکایت کند. دادگاه نمی‌پذیرد…
آنگاه آن مرد فقیر شکمو را بر شترِ یک مرد هیزم فروش سوار کردند، مرد هیزم فروش از صبح تا شب، فقیر را کوچه به کوچه و محله به محله گرداند. در بازار و جلو حمام و مسجد فریاد می‌زد: "ای مردم! این مرد را خوب بشناسید، او فقیر است. به او وام ندهید! نسیه به او نفروشید! با او دادوستد نکنید، او دزد و پرخور و بی‌کس و کار است. خوب او را نگاه کنید."
شبانگاه، هیزم فروش، زندانی را از شتر پایین آورد و گفت: مزد من و کرایه شترم را بده، من از صبح برای تو کار می‌کنم. زندانی خندید و گفت: تو نمی‌دانی از صبح تا حالا چه می‌گویی؟ به تمام مردم شهر گفتی و خودت نفهمیدی؟ سنگ و کلوخ شهر می‌دانند که من فقیرم و تو نمی‌دانی؟ دانش تو، عاریه است.

🔸🔹🔸🔹

❗️طمع و غرض. بر گوش و هوش ما قفل می‌زند. بسیاری از دانشمندان یکسره از حقایق سخن می‌گویند ولی خود نمی‌دانند مثلِ همین مرد هیزم فروش.❗️

کانال مـــواعـــــظ العــــــلــــماء

@sarvar9589


🌷اکابر و بزرگان🌷

متکلم اسلام جامع فیوض مکی ومدنی و اختری حضرت مولانا الیاس گهمن دامت برکاتهم فرمودند:

"مخالف می گوید که از بزرگان و مشایخ سخن نگویید بلکه دلیل از قرآن وسنت پیش کنید .مثلا دلیل اینکه درخانقاه ها الله الله می کنید چیست؟
وقتی ما بگوییم بزرگان اینطور تعلیم دادند می گویند دلیل از کتاب و سنت بیارید ‌. ما دلیل از قرآن میاوریم که الله تعالی فرموده است:"واذکر اسم ربک" اسم رب چیست؟ الله هست . حال که ما دلیل آوردیم مخالف می گوید ‌که" این تفسیر را فلان بزرگ رد کرده یا فلان بزرگ ،این حدیث را غیر صحیح گفته است. "
ببینید دوباره سخن ، به بزرگان برگشت.
وقتی نوبت به آنها می رسد بخاطر نظر فلان بزرگ خود حدیث را ترک می کنند ولی وقتی ما از بزرگان خود می گوییم ،اعتراض می کنند که از بزرگان نگویید ، دلیل بیاورید.
ـــــــــــــــــــــــــ
کانال مـــواعـــــظ العــــــلــــماء

@sarvar9589
ـــــــــــــــــــــــــ
کانال خطابات اصلاحی مولانا بهزاد فقهی حفظه الله
telegram.me/moulanabehzad
ـــــــــــــــــــــــــ
کانال انــــوار الشــهـــاب رحمه الله علیه
telegram.me/anvaroshahab


📝 معمول حضرت حاجی امدادالله رحمه الله.....


💠معمول حضرت حاجی امداد الله مهاجر مکی رحمه الله چنین بود که نزد او نه شکایت شخصی شنیده می شد و نه او از کسی بد گمان می گردید ، اگر شخصی دیگری را به بدی پیش او یاد می کرد ، حرف او را گوش،می کرد و سپس،می فرمود : این حرف اشتباه است.

⚜یک دفعه زمانی که وی در تهانه بهون مقیم بود ، شخصی آمد و گفت : فلانی در مورد تو این حرف های ناشایست را گفته است . حضرت حاجی امداد الله رحمه الله فرمود : او چنین حرف ها را غائبانه به من گفته و تو این حرف های زشت را رو به روی من گفتی ، لذا تو بدتر از او قرار گرفتی .

♦️آن پاسخ وی چنان تأثیر گذاشت که از آن به بعد هیچ کسی نتوانست در مورد هیچ کسی پیش او شکوه کند . ای کاش ما هم امروزه همان طور عمل می کردیم و بر آسانی از این گناه عظیم خود را محفوظ نگه می داشتیم و واقعاً از شرم و حیاکار می گرفتیم .


📌 شرم از خدا ؛ص(۴۵)📚


🍂کانال خطبات اصلاحی مولانا بهزاد فقهی حفظه الله 👇👇👇👇👇
@moulanabehzad


امام ندوی در خانواده‌ای زیست که همۀ افراد آن با علم و دانش و تحقیق و صلاح آشنایی دیرینه‌ای داشتند، با این وجود نیازمندانه در مجالس ابرار شرکت می‌کرد و همنشینی با خداجویانی مانند: مولانا سید حسین‌احمد مدنی، مولانا عبدالقادر رائپوری، مولانا محمدالیاس کاندهلوی، مولانا احمدعلی لاهوری رحمهم‌الله‌تعالی را سرمایهٔ سعادت برمی‌شمرد و درس‌آموز مکتب محبت و معنویت آنان گردید.
در این راستا خود امام ندوی به واقعیتی ارزشمند اعتراف می‌کند و می‌گوید: «اگر با مولانا محمدالیاس و مولانا احمدعلی لاهوری ملاقات نمی‌کردم و همراه و همرازشان نمی‌شدم، ممکن بود ادیب و نویسنده‌ای بشوم؛ اما هرگز خداطلب نمی‌شدم، و ملاقات و همنشینی با این دو بزرگوار در زندگی‌ام نکته عطفی بود.»
زندگی امام ندوی، جلوه‌های فراوان و زوایای گوناگونی داشت که هر کسی در بحرش فرو رود و افکار والا و اندیشه‌های داعیانه و اصلاحی و دلسوزی و خیرخواهی وی را برای امت اسلامی مشاهده نماید امکان ندارد متأثر نشود؛ بلکه خواندن سیرهٔ وی توسعهٔ زوایای فکر و اندیشه را در پی خواهد داشت و دید بلند و نگاه فراگیرش آدمی را از درافتادن در ورطه‌های گرایش‌های حزبی و جزیی و انحصارگرایی مصون می‌دارد.
به‌خاطر همین نگاه بلندش بود که کمند کلمات سحرآمیزش دل‌های عرب و عجم و حتی غیرمسلمانان را صید می‌کرد و والهانه به سخنانش گوش فرا می‌دادند و متأثر می‌شدند.
خداوند متعال در فردوس اعلی جایش دهد و به همه ما توفیق بهره‌گیری از اندیشه‌هایش را عنایت فرماید.
goo.gl/wLkJxa

🍀🍀🍀🍀🍀
🔺کانال مـــواعـــــظ العــــــلــــماء

@sarvar9589


✳️ در مسیر آشنایی با امام ابوالحسن علی ندوی رحمه‌الله

✍🏼 مولوی عبداللطیف نارویی

در کودکی با شخصیت حضرت امام سید ابوالحسن ندوی رحمه‌الله از طریق کتاب زیبا و هدفمند «قصص النبیین» آشنایی مختصری حاصل کردم و از همان دوران محبت این سید والاتبار در دل جای گرفت؛ زیرا داستان‌های شیرین این کتاب درس توحید می‌داد و ناخودآگاه محبت یکتاپرستی و تنفر از شرک در دل پدید می‌آمد.
هرچه بزرگ‌‌تر شدم و با آثار دیگر امام ندوی آشنایی افزون‌تری حاصل کردم، شخصیت والایش برای من بزرگ و بزرگ‌تر جلوه‌گر می‌شد و زوایای متنوع و فراوانی را در زندگی ایشان می‌یافتم.
در دورانی که در دارالعلوم زاهدان بودم به برکت تلاش‌ها و برنامه‌ریزی‌های حضرت استاد مفتی محمدقاسم قاسمی حفظه‌الله، بازار کتاب‌های امام ندوی رونق روزافزونی داشت و طلاب فکرمند و خواهان اصلاح و رشد، از منبع فیاض این کتاب‌ها بهره‌های وافر می‌بردند.
این محیط معنوی و فکری بر من نیز اثر گذاشت و برخی از کتاب‌های امام ندوی را مطالعه کردم و مقداری با اندیشه‌های والای ایشان آشنا شدم و نیز توصیه‌های مداوم و راهبردی حضرت استاد قاسمی حفظه‌الله که در آن زمان ارتباط اندکی با ایشان داشتم، برایم راهنما و راهگشا بود و روزبه‌روز ارتباط و پیوندم با این کتاب‌ها افزون‌تر می‌شد و از این خرمن معرفت و دانش، خوشه‌های تازه‌تری می‌یافتم و بر محبت و علاقه‌ام با شخصیت امام ندوی افزوده می‌شد.
در طول دوران تحصیل کتاب‌های حضرت امام ندوی را جستجو و تهیه و در حد توان مطالعه می‌کردم. اندیشه‌های ناب و توصیه‌های اندیشمندانه امام ندوی را از خلال کتاب‌هایش درمی‌یافتم و بر روح و روان من اثر می‌گذاشت و گاهی سعی می‌کردم با الهام گرفتن از افکار والای ایشان و همسو با اندیشه‌های امام ندوی مطالب کوتاهی بنویسم و احساس می‌کردم باران کلمات و معانی نوشته‌های این مرد بزرگ جهان اسلام، کشتزار اندیشه‌ام را آبیاری می‌کند و از این رهگذر شیفتگی شدیدی نسبت به کتاب‌ها و به‌ویژه شخصیت امام ندوی در دلم پدید آمد و در عالم خیال، بارها آرزو می‌کردم کاش موقعیتی فراهم آید تا دیدگانم را از نزدیک با دیدن این ربانی امت روشنی بخشم و اظهار ارادتی بنمایم. اما این آرزو محقق نگردید و حسرت بر دل باقی ماند.
در سال دورهٔ حدیث از سر شوق و علاقه به‌عنوان کوچک‌ترین شاگرد این شخصیت والامقام که از طریق کتاب‌‌هایش شرف تلمذ وی را حاصل کرده بودم، نامه‌ای برای ایشان نوشتم و پس از اظهار محبت و ارادت، در زمینه‌های رشد علمی، ادبی و اصلاحی راهنمایی‌ خواستم و گمان نمی‌کردم فرصت کند به نامه یک طالب‌العلم دورافتاده پاسخ دهد، اما در کمال ناباوری پس از دو ماه نامه‌ای از ایشان به دستم رسید که سرشار از راهنمایی و محبت بود و چنان شادمانم کرد که تا هنوز و برای همیشه لذت آن روز به‌یادماندنی را فراموش نخواهم کرد.
امام ندوی رحمه‌الله با وجود مشغله‌های فراوان و بیماری‌ها و ازدحام کاری به نامه‌ام پاسخ داد و من دریافتم که اهتمام‌کردن به کوچکتران و مدیریت صحیح کارها و برنامه‌ها، سبب برکت فراوان در زندگی ایشان گردیده و از دلایل محبوبیت و بزرگی وی می‌باشد.
پس از فارغ‌‌التحصیل شدن نیز کتاب‌های امام ندوی را خواندم و آن را چراغ راه خویش قرار دادم، اما زمانی که به قصد نگارش مقاله‌ای برای مجله "ندای اسلام"، زندگی امام ندوی رحمه‌الله را بررسی کردم و کتاب‌ها و مقالاتی را در این باره خواندم، احساس کردم به دریایی سرشار از مرواریدهای گران‌بها رسیده‌ام و فرازهای بلند و زوایای روشن و تابندهٔ زندگی‌‌اش مجال اختصار را از من گرفت و یک مقاله نمی‌توانست از عهدهٔ آن برآید و حقش را ادا کند، بنابراین گزینش و حذف پاره‌ای از مطالب ناب زندگی ایشان دشوار گردید و اختصار بر من گران آمد و به ناچار مقاله به کتابی تبدیل گردید که اکنون چاپ دوم آن تحت عنوان «جلوه‌هایی از زندگی، خدمات و اندیشه‌های امام سید ابوالحسن علی ندوی» در دسترس خوانندگان گرامی است.
هر اندازه که در بوستان سرسبز زندگی‌اش بیشتر سیر می‌کردم به گل‌های رنگارنگ معرفت و معنویت افزون‌تری می‌رسیدم و اندیشه‌های شکوهمندش جان و دل را سیرابی و شادمانی می‌بخشید. پس از آن سعی کردم خوشه‌چین خرمن کتاب‌ها و گفتارهای ارزنده‌اش باشم و در حد توان سعی می‌کردم هیچ‌وقت از مطالعه آثار این عالم ربانی غافل نباشم.
خواندن زندگی‌نامه امام ندوی راه و رسم زندگی معنوی را به هر طالب حقیقی می‌آموزد و آدمی در پرتو تجربه‌های زندگی‌اش می‌تواند به‌سوی کمال گام بردارد و به موفقیت برسد.
از خواندن حالات زندگی‌اش دریافتم که رمز سعادت حضرت سید هم‌رکابی با انسان‌های ربانی و مصاحبت آنان بوده است و نصیحت و پند آنان را چراغ راه خویش قرار داده و به نصیحت حافظ شیرازی گوش فرا داده است که فرمود:
نصیحت گوش کن جانا که از جان دوست‌تر دارند / جوانان سعادتمند پند پیر دانا را


مرقد حضرت مولانا رشید احمد گنگوهی رحمه الله علیه
خلیفه شیخ المشائخ حاجی امدادالله رحمه الله
و مرشد حضرت مولانا الیاس رحمه الله علیه
کانال خطابات اصلاحی مولانا بهزاد فقهی
telegram.me/moulanabehzad


Video is unavailable for watching
Show in Telegram
❤️سخنرانی مولانابهزاد فقهی

💥جوانانی که جوانی رافدای الله میکنن

کانال خطابات اصلاحی مولانا بهزاد فقهی حفظه الله
telegram.me/moulanabehzad
┗━💛🍃🍂💖━


Video is unavailable for watching
Show in Telegram
⁉️ چرا دعایمان قبول نمی شود؟
🎥 کلیپی بسیار زیبا و آموزنده

✅ زبان: فارسی
▶️ کیفیت: متوسط

🕋 کانال خطابات اصلاحی مولانا بهزاد فقهی حفظه الله
telegram.me/moulanabehzad


🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿
خود را به خدا بسپار، وقتی که دلت تنگ است
وقتی که صداقتها ، آلوده به صد رنگ است
خود را به خدا بسپار، چون اوست که بی رنگ است
چون وادی عشق است او، چون دور ز نیرنگ است

خود را به خدا بسپار ، آن لحظه که تنهایی
آن لحظه که دل دارد ،از تو طلب یاری

خود را به خدا بسپار ، همراه سراسر اوست
دیگر تو چه میخواهی ؟! بهر طلبت از دوست

خود را به خدا بسپار، آن لحظه که گریانی
آن لحظه که از غمها ، بی تابی و حیرانی

خود را به خدا بسپار، چون اوست نوازشگر
چون ناز تو میخواهد ، او را ز درون بنگر
خود را به خدا بسپار ، وقتی که تن ات سرد است
وقتی که دل از دنیا ، آمیخته ی درد است

ـــــــــــــــــــــــــ
کانال انــــوار الشــهـــاب رحمه الله علیه
telegram.me/anvaroshahab




❤️🌷🌷❤️
سخنرانی عمومی
نماز جمعه تایباد
مسجد جامع مالک الملک
استاد : مولانا ابوفؤاد فقهی
اوضاع کنونی مسلمانان و راه برون رفت از آن
5 آذر 1395
@moulanabehzad
👇🌺👇🌺👇🌺👇🌺


🍃🍃حکیم الامت، مجدد الملت، حضرت مولانا اشرف علی تهانوی رحمه الله تعالی🍃🍃


🌹حقوق پدر و مادر در زندگی آنها🌹

🌸 آنها را آزار ندهيد و رنجيده نسازيد و تکليفى به آنها نرسانيد، اگرچه بر شما ظلم هم کنند.

🌸 آنها را تعظيم و احترام کنيد، هم با زبان و هم در عمل.

🌸در کارها و امور جايز از آنها اطاعت کنيد.

🌸 اگر آنها نادار باشند آنها را با پول و مال کمک کنيد اگرچه هر دو کافر باشند.


🌹حقوق پدر و مادر بعد از وفات آنها🌹

🌸 براى آنها دعاى رحمت و مغفرت از خدا خواسته برويد. ثواب عبادت و خيرات نفلى را به آنها بفرستيد.

🌸 با دوستان آنها به نيکى و خوبى پيش بيائيد و خدمت ايشان را به جا بياوريد.

🌸 اگر آنها مقروض هستند يا آنها براى اداى کار جايزی وصيت کرده باشند، اگر خداوند شما را پول و مال داده است، آن را اداء کنيد.

🌸بعد از وفات آنها از فغان و چيغ و واويلا و گريه کردن خلاف شريعت اجتناب کنيد که روح آنها از اين کارها تکليف مى بيند.

پدرکلان و مادرکلان پدرى و مادرى در نظر شريعت در حکم پدر و مادر مى باشند. حقوق آنها را نيز مانند حقوق پدر بايد دانست.

به همين صورت خاله و ماما شرعاً در حکم مادر بوده و کاکا و عمه در حکم پدر مى باشند.


🌷مأخذ: زیورهای بهشتی


🌴ملفوظات اشرف و اختر

💎 لینک عضویت در کانال تلگرام👇🏻

https://telegram.me/moulanabehzad

20 last posts shown.

1 292

subscribers
Channel statistics