محمدرضا ثمری


Channel's geo and language: not specified, not specified
Category: not specified


عضو هیئت علمی دانشگاه
تحلیل گر و پژوهشگر سیاسی

https://telegram.me/mrezasamari

Related channels

Channel's geo and language
not specified, not specified
Category
not specified
Statistics
Posts filter


🔴سلطان قابوس که بود؟

قابوس بن سعید بن تیمور البوسعیدی در ۱۸ نوامبر ۱۹۴۰ در صلاله متولد شد و چهاردهمین فرد در زنجیره مستقیم سلاطین خاندان آل بوسعید بود. لقب رسمی او در عربی جلالة السلطان المعظم قابوس بن سعید آل سعید (به معنی: اعلیحضرت سلطان بزرگ قابوس فرزند سعید از خاندان سعید) بود که بیشترین طول دوران پادشاهی را در بین دیگر حاکمان کشور‌های عربی داشت.

وی در «آکادمی سلطنتی نظامی» در «سندهرست» انگلیس تحصیل کرد و در ۲۳ ژوئیه ۱۹۷۰ زمانی که ۲۹ سال داشت، در پی کودتایی آرام و بدون خونریزی علیه پدرش به قدرت رسید و سلطنتش نیم قرن به طول انجامید.

سلطان در دوران پادشاهی‌اش به سروسامان دادن امور داخلی روی آورد، کشوری که در آغاز زمامداریش سخت عقب‌افتاده و منزوی از دنیا بود، به سوی پیشرفت اقتصادی هدایت کرد و در سطح بین‌المللی به ترمیم روابط گروه‌ها و کشور‌ها کمک کرد.

اعتبار جهانی او بر مبنای سیاست «دوستی با همه، دشمنی با هیچ کس» شکل گرفت؛ سیاستی که عمان را به کشوری محوری در برخی معادلات منطقه‌ای تبدیل کرد. سیاست عدم تعهد سیاسی به ائتلاف‌ها یا کشور‌های دیگر از او یک چهره بین‌المللی بی‌طرف ساخته بود.

میانجیگری عمان بین یمن و عربستان، عراق و کویت، غرب و سوریه و مواردی دیگر که مهمترین آن‌ها منجر به توافق ایران و آمریکا برای انجام گفت‌وگو در چارچوب مذاکرات هسته‌ای ۵+۱ شد، از جمله موارد ثبت‌شده در کارنامه اوست. سلطان قابوس در نزاع امارات، عربستان و بحرین با قطر جانب هیچ یک از طرف‌ها را نگرفت.

نگاهی به زندگی سیاسی سلطان قابوس

وقتی که عمان با شورش شبه‌نظامیان چپگرا رو به رو شد، ایران نقش اصلی در پشتیبانی از نیرو‌های نظامی عمان و حتی رویارویی مستقیم با این شبه نظامیان داشت و به موجب عملیات نظامی، ایران در ظفار توانست زمام امور را در سال ۱۹۷۵ به سلطان قابوس بازگرداند. از آن هنگام تاکنون به عقیده برخی تحلیلگران عرب، سلطان قابوس حکومتش را مدیون ایرانی‌هایی می‌داند که در روز‌های سخت به یاری‌اش شتافتند.

جانشین پادشاه عمان چه کسی است
معیارهای تعیین جانشین پادشاده عمان
بر پایه قانون اساسی عمان، پادشاه این کشور باید از فرزندان ذکور خاندان «ترکی بن سعید» باشد. والدین او هم باید حتما عمانی باشند. پیش از این در محافل رسانه‌ای نام افرادی، چون «اسعد بن طارق بن تیمور آل سعید»، «میثم بن طارق بن تیمور آل سعید»، «شهاب بن طارق بن تیمور آل سعید» که سه پسر عموی سلطان عمان هستند به چشم می‌خورد.

تعیین شدن جاشنین سلطان قابوس
شبکه تلویزیونی الجزیره به نقل از خبرنگار خود از تعیین «هیثم بن طارق آل سعید» به عنوان پادشاه جدید عمان در پی درگذشت سلطان قابوس بن سعید، پادشاه پیشین این کشور، خبر داد.

پادشاه جدید عمان چه کسی است؟

هیثم بن طارق بن تیمور آل سعید، که به عنوان جاشنین سلطان قابوس انتخاب شد در سال ۱۹۵۴ در عمان به دنیا آمد. مادر وی زن دوم طارق‌بن‌تیمور بود. هیثم بن طارق بیش از یک دهه، وزیر فرهنگ و میراث ملی بوده است و گاهی به‌عنوان فرستاده ویژه سلطان در برخی از نشست‌ها و مراسم‌ها مانند عروسی سلطنتی انگلیس در سال ۲۰۱۱ حضور داشته است. گفته شده او روحیات خاصی دارد و منافع اقتصادی زیادی در عمان دارد.

@mrezasamari


🔴مایک پامپئو نقش اصلی را در سوق دادن دونالد ترامپ به ترور سرلشکر قاسم سلیمانی داشت. پس از او، مایک پنس نقش مهمی در این ترور ایفا کرد.[هر دو از بنیادگرایان اونجلیست هستند].


✍جان هادسون ، جاش دوزی ، شین هریس و دن لاموته
👈واشنگتن پست

مایک پمپئو وزیر امور خارجه آمریکا هفته گذشته چند بار در روز با دونالد ترامپ گفت‌وگو کرده بود؛ مذاکراتی که در تصمیم ترامپ برای صدور مجوز ترور فرمانده ارشد نظامی ایران به اوج خود رسید و اثرگذار بود. ترور قاسم سلیمانی نتیجه تلاش طولانی پمپئو برای انجام اقدام تهاجمی علیه ایران بود. مقام های آمریکایی خواستند به دلیل اجازه نداشتن برای اظهارنظر درباره رایزنی ها در داخل دولت ترامپ نامشان فاش نشود. به گفته مقام های یاد شده، تصمیم ترامپ به درخواست پمپئو و مایک پنس معاون رئیس جمهور اتخاذ شد. یکی از مقام های آمریکایی در این زمینه گفت: پمپئو تابستان گذشته با خودداری ترامپ از اقدام تلافی جویانه نظامی علیه ایران به دنبال سرنگونی پهپاد آمریکایی فرصت مشابهی را برای چنین رایزنی هایی با رئیس جمهور آمریکا از دست داد و تصمیم ترامپ در آن زمان، پمپئو را آزرده خاطر کرد. اما تغییرات جدید در تیم امنیت ملی ترامپ و توهمات ترامپ به عنوان رئیس جمهوری که نگران آن است که در مواجهه با ایران مردد قلمداد شود، فرصتی را برای پمپئو ایجاد کرد تا برای اقدامی که از مدتها قبل برای آن تلاش می کرد فشار وارد کند....چراغ سبز حمله در نزدیکی فرودگاه بغداد نشاندهنده یک توفیق بوروکراتیک برای پمپئو است، اما مخاطرات جدی ای نیز به همراه دارد: یک جنگ طولانی منطقه ای دیگر در خاورمیانه، ترور تلافی جویانه نیروهای آمریکایی در سراسر جهان، وقفه در نبرد علیه داعش، انسداد راه های دیپلماتیک در مهار برنامه هسته ای ایران و واکنش منفی گسترده در عراق که مجلس آن روز شنبه رای به اخراج تمامی نیروهای آمریکایی از آن کشور داد. «مقام های آمریکایی گفتند که پمپئو از کنگره تا سیا و وزارت امور خارجه به مدت ۱۰ سال بر مسائل ایران تمرکز داشت و هیچکدام از این ملاحظات مانع از فشار وی برای حملات هدفمند نشد.» یک مقام ارشد آمریکا تصریح کرد که مایک پمپئو ابتدا چند ماه پیش با دونالد ترامپ در مورد ترور قاسم سلیمانی صحبت کرده بود. اما نه رئیس جمهوری آمریکا و نه مقامات پنتاگون تمایلی به حمایت از این عملیات نداشتند. مقامات ارشد آمریکا تصریح کردند، پمپئو و مایک اسپر ۲۹ سامبر(هشتم دی ماه) به باشگاه خصوصی رئیس جمهوری در فلوریدا رفتند، جایی که دو مقام نظامی پاسخ های احتمالی به تجاوز ایران را ارائه کردند که از آن جمله گزینه ترور قاسم سلیمانی بود. با توجه به نگرانی های درازمدت پنتاگون از تشدید تنش‌ها و بیزاری ترامپ در استفاده از اهرم نظامی علیه ایران، تصمیم ترامپ برای هدف قرار دادن قاسم سلیمانی موجب تعجب و شوکه شدن برخی مقامات در هنگام پی بردن به این مساله از سوی رئیس جمهوری آمریکا شد.

@mrezasamari


Forward from: گفتار هایی از سیاست و اجتماع
کانال: بیان دیدگاههای اندیشه ورزان
سیاسی / مطالب اجتماعی



@POLTICALSOCIALSTUDIES


افسوس و صد افسوس ....که سردار و اسطوره ایرانی را زدند با ۴ راکت.کجا؟ فرودگاه بغداد...چه زمانی؟ در حساس ترین وضعیت ممکن امنیتی در اتمسفر تقابل آمریکا و ایران در عراق..

اینکه در عراق از کدام یا کدامین منابع حفره ای با این گستردگی برای آمریکایی ها باز شد؟ بماند برای بعد.

اما اینکه مسئولین امنیتی ، تیم حفاظت و شورای امنیت چرا اجازه دادند این تعداد از فرماندهان رده بالا و در راس آنان سردار بزرگ مقاومت و ایران درفرودگاه بغداد حضور یابند؟ سوالی است که ذهن را در این فضای اندوه و صدور اطلاعیه ها بشدت درگیر می کند و روح را می خراشد.

چرا مقتدی صدر سه ماه است از قم تکان نخورده و به عراق نرفته است؟
تیم حفاظت او اجازه ندادند؟ آری..ندادند..

تحلیل آنچه در پس این اتفاق و ترور دهشتناک توسط نیروهای آمریکایی در منطقه حادث خواهد شد، بماند برای بعد..اندوه و غمی جانکاه داریم...

دادم به چشم او، دل اندوه پیشه را

‏غافل که مَست، می‌شکند زود شیشه را...

‏ ⁧#عرفی_شیرازی⁩


@mrezasamari


گفتار انتخاباتی(۹)

دود گرم شدن کارزار انتخابات از مطبخ نامزدهایی که نام در دوسیه «تشنگان خدمت» ثبت و ضبط کردند، کم یا بیش بر آسمان است.این سوتر اما مردمانی گرفتار در اضطراب و پریشانی معاش و معیشت،از نفس افتاده، چشم بر تقدیر دوخته اند که چه خواهد شد؟

نشاندن کشتی معیشت و معاش مردمان بر گل فقر و فاقه در پس نعره های « تدبیر و امید» چندان در تاریخ معاصر دلزدگی برای مردم ارمغان آورد که اگر توپ لیاخوف هم گرد طاق های مجلس بهارستان را بر آسمان هفتم بفرستد ، کک شان نمی گزد. باد کاشته اند طوفان درو خواهند کرد.

این دوگانه متناقض،توصیف اجمالی و چند کلمه ای خیمه های بر پا در دو سوی آوردگاه است. تکلیف مردمان که نامشخص است، می ماند خیمه نامزدها و تدارک مطبخ.

ذکر فضائل و مناقب کسی یا کسانی که بر سبیل منافع مردم پای فشرده اند و ایستاده اند فضیلت است . فضیلتی جانکاه در این زمانه شهر آشوب که مروت و انصاف و جوانمردی پای در گل است.

اتفاقا آوردگاه «نقد» از همین فضیلت آغاز می شود.اما آن سوی ماجرا کمی فضا دهشتناک می شود. آنگاه که کسی یا کسانی در منصه دفاع از کسی بنشینند و زبان به توهین باز کنند.

گیرم که کسی یا کسانی زبان تند به اعتراض باز کردند. گیرم ( خواسته یا ناخواسته) تخریب کردند.عصبانی اند و خشمگین (به هر دلیلی) . به گماشتگان «حاضر جواب» خود بفرمایید اگر لباس دانش و فرهیختگی بر قامت ندارند زبان در کام گیرند.

این دوره و این فضا جای اشتلم و درشت گویی نیست.نجابت پیشه کنیم، بر فضیلت ها پای بفشاریم و خاک بر چشم مردمان گرفتار نپاشیم و نمک زخم ناسور آنان نباشیم.

زائل نشد ملال به افراط می، دریغ!
‏صد شیشه گشت خالی و دل همچنان پر است...

‏⁧#طالب_آملی⁩

@mrezasamari


گفتار انتخاباتی

دموکراسی تنها نظام سیاسی است که قابلیت این را دارد که چونان قابله ای، قاتل خویش را بدنیا آورد. صندوق رای بشود زهدان پرورش فرزندانی بشدت ضد دمکراسی، بریده از مردم و اسیر چنبره بدخیم احزاب و جناح های سیاسی. فرزندانی بزاید که وقتی قامت کشیدند بر صورت مادر خود پنجه بکشند و بخراشندش.

زهدان صندوق رای به روحانی و لیست امید نمونه های عینی آن است.فرزندانی زایید که به چهره مادر خود (صندوق رای) چنگ زدند و بسیاری را بر سبیل« نه به رای» استوار کردند.

ممکن است گفته شود که در این ضایعه قهر با «صندوق رای»،نخبگان سیاسی بیشترین تقصیر را دارند. وقتی اینان دچار اشتباه می شوند از توده مردم نمی شود انتظاری داشت. حرف درستی است اما با ذکر دو ملاحظه:

اول آنکه مشارکت سیاسی بدون احزاب سیاسی مستقل معمولا ضریب اشتباه را در میان نخبگان بالا می برد.دلایل آن در حوزه علوم سیاسی مفصل و معلوم است.

دوم آنکه ماهیت نخبگان سیاسی به کنش و واکنش سیاسی گره خورده است.نمی توانند کنار بمانند تا قدیس جلوه کنند و از اشتباه مصون باشند. مهم آن است که هر گاه در دام «اشتباه گریز ناپذیر » گرفتار شدند، شهامت اقرار به آن را داشته باشند.

اما در غیاب احزاب سیاسی مستقل اتفاق دیگری هم می افتد. برخی سیاست بازان می توانند به راحتی بساط تخریب بگسترانند و مزد بگیران سفله را پای آن بنشانند.

تخریب در دکان دو نبشی عرضه می شود که کارآمدی، توانایی و تخصص در آن جایی ندارد. این را بدانیم.

@mrezasamari


🔴 جاسوس داعشی برای جایزه ۲۵ میلیون دلاری مخفیگاه ابوبکر البغدادی را لو داد

روزنامه واشنگتن پست در مطلبی نوشت:
عملیات نظامی ارتش آمریکا که ادعا می‌شود به کشته شدن ابوبکر البغدادی، سرکرده گروه تروریستی داعش منجر شد بدون اطلاعات مخبر داعش ممکن نبود.

عامل نفوذی آمریکایی‌ها در گروه تروریستی داعش نه تنها از مخفیگاه البغدادی اطلاع داشت بلکه بر چیدمان اتاق به اتاق این مجموعه مشرف بود.

این عامل نفوذی که از عناصر داعش بود در طول عملیات حضور داشت، اما دو روز بعد به همراه خانواده اش به صورت کاملا مرموز فرار کرد. ملیت این جاسوس اعلام نشده است، اما گفته می‌شود او برای دریافت جایزه ۲۵ میلیون دلاری که دولت آمریکا برای البغدادی گذاشته بود، حاضر شد محل اختفای او را لو دهد.

@mrezasamari


🔵🔴چرا هانا آرنت فیلسوفِ امروز است؟

✍ لیندزی استون‌بریج/ ترجمه‌ی شیرین کریمی 

فلسفۀ سیاسی آرنت، که زیر شکنجه و آزارِ نازی‌ها شکل گرفت، اکنون در دورۀ آشوب‌زده و ناآرامِ ما جانی تازه می‌گیرد.

در ماه می ۱۹۴۰ زمانی که هانا آرنت در اردوگاه بازداشت‌شدگان گورس در جنوب غربی فرانسه به سر می‌بُرد یکی از معقول‌ترین کارهایی را به انجام رساند که آدمی می‌تواند در وضعیتی سراسر کابوس‌وار انجام دهد: او کتاب‌های «در جستجوی زمان از دست‌رفته» اثر پروست، «دربارۀ جنگ» کلاوزویتس و بی‌اختیار داستان‌های کارآگاهی ژرژ سیمِنون را خواند. امروز مردم آرنت را می‌خوانند تا تنگنای سخت و سرگردان‌کنندۀ روزگاری را بفهمند که در آن به‌سر می‌بریم.

 کوتاه‌زمانی پس از انتصاب دانلد ترامپ به مقام ریاست جمهوری، «سرچشمه‌های توتالیتاریسم» (۱۹۵۱) شاهکارِ هانا آرنت در لیست پرفروش‌ترین کتاب‌ها در ایالات متحد آمریکا قرار ‌گرفت. از آن زمان به بعد جملات کوتاه هشداردهندۀ او در باب زندگی سیاسی پساحقیقت در رسانه‌های اجتماعی بازنشر می‌شود. آرنت که روزگاری «مهاجر غیرقانونی» (به قول خودش)، تاریخ‌نگارِ توتالیتاریسم، تحلیل‌گر ابتذال شرّ حکومتی و مدافع آغاز سیاستی جدید بود اکنون متفکر سیاسیِ عصرِ دوم بربریت فاشیستی است.

 تنها مخالفانِ ناسیونالیسم راست افراطی نیستند که در حال فهم دوبارۀ آثار هانا آرنت هستند. حزب راست‌گرای افراطیِ آلترناتیو برای آلمان (AfD) نیز سعی دارد دعوی‌های خود را در پژوهشی رسمی با آوردن نقل‌قول‌های نیمه‌کاره از آرنت آراسته کند. رسالتِ روشنگرانۀ AfD ‌که تصورش را هم نمی‌کردید ایجاد «وضوح و شفافیت» در گفتمان عمومی است. آنها بر اساس گفتۀ هانا آرنت به شکل زیرکانه‌ای به ما هشدار می‌دهند که قدرت «دقیقاً در جایی خطرناک می‌شود که قلمرو عمومی به پایان می‌رسد.» البته آرنت این را هم می‌گوید که قدرت زمانی خطرناک می‌شود که نخبگانِ سرمایه‌دار از سوی انبوه مردم حمایت می‌شوند، زمانی که نژادپرستی نهادهای دولتی را تصاحب می‌کند و نیز تنهاییِ رنج‌آورِ زیستن در جامعۀ اتمیزه‌شدۀ رها از واقعیتْ افراد را به سوی هر خیالِ باطلِ مبتذلی سوق می‌دهد که آنها را همراه با یکدیگر نگاه دارد.

درست است که آرنت قلمرو عمومی سیاست را به دلیل شفافیت مستحکمی می‌پسندید که به امر زندگی با دیگران می‌بخشد و همچنین درست است که آرنت از نوعی جمهوری سیاسی بر پایۀ منافع مشترک سخن می‌گوید؛ پس به همین دو دلیل است که باید امروز هانا آرنت را بخوانیم. اما تعهد آرنت به تکثر (plurality) دعوت به ناسیونالیسم نیست. آرنت می‌خواست سیاست را به درون روشنایی بکشاند تا ما بتوانیم یکدیگر را به‌خاطر آنچه هستیم ببینیم. اما این بدین معنا نیست که ما باید آنچه خود سیاست را آشکارا ویران می‌کند بپذیریم، بلکه تنها باید به چیزی اذعان کنیم  که واقعاً آن را نفرت‌انگیزترینِ هستی‌ها می‌دانیم – و بعد به آن تن در ندهیم.

و اگر در دو سال گذشته (۲۰۱۷ و ۲۰۱۸) چیزی باشد که باید از آن درس بگیریم این است که واقعیت سیاسی‌مان آنچه فکر می‌کردیم نیست چه برسد به آنچه می‌خواستیم باشد. دورانی که هانا آرنت در آن می‌زیست نیز دورانی تاریک، پرآشوب و غیر قابل پیش‌بینی بود و هانا آرنت باهوش، سخت‌کوش و پرکار بود، آرنت در سریع ‌اندیشیدن و دقیق اندیشیدن از لحاظ سیاسی و اخلاقی بی‌همتا بود. او به مقایسه‌ها و همانندسازی‌های ساده‌انگارانه اعتماد نداشت، سنّت‌های تاریخی اندیشه برای درک امور پیش‌بینی‌نشده شیوۀ ضعیفی بود و در عوض مهارتی بود که آرنت نامش را «اندیشیدن بدون حفاظ» می‌گذارد. درس‌هایی که امروز آرنت در مقام متفکر سیاسی دربارۀ دشواری‌ها و مشکلات برای ما دارد، کمتر از درس‌های کاساندرا از فصل اول تاریخ بشریت نیست.....
T.me/bestdiplomacy
@mrezasamari


📸 عکس روز
دویچه‌وله

🔴 پرنده سرگردان در دود جنگ
عکسی که از خاک ترکیه در نزدیکی مرز سوریه گرفته شده، پرنده‌ای سرگردان را در دود جنگ نشان می‌دهد، مثل هزاران مردمی که در گریز از قهر و خشونت هیچ پناهی نمی‌یابند.

در هجوم سراسری ارتش ترکیه به شهرها و روستاهای کردنشین تاکنون دهها نفر کشته و صدها هزار نفر آواره شده‌اند.

@mrezasamari


🔴"ناگفته‌های دیپلمات آمریکایی از مذاکرات با ایران: از جزییات نامه‌نگاری اوباما و رهبر ایران تا تلاش برای دیدار روسای‌جمهور ایران و آمریکا"

✍ ویلیام برنز، دیپلمات شناخته‌شده آمریکایی اخیراً کتابی با عنوان "گفت‌وگوهای پشت‌پرده" منتشر کرده و در آن پشت‌پرده‌هایی از نامه اوباما به مقام رهبری، تلاش برای دیداری "اتفاقی" میان رؤسای‌جمهوری ایران و آمریکا، مذاکرات هسته‌ای و گفت‌وگوهای محرمانه را روایت کرده است.

ویلیام برنز و جیک سالیوان آمریکایی در مذاکرات مخفیانه با عباس عراقچی و مجید تخت روانچی از ایران ساختار توافق هسته‌ای را بنا کردند که بعدها توافق نهایی نیز بر همین بنیان امضا شد.

بخش‌‏هایی از کتاب خاطرات ویلیام برنز، ترجمه آرمین منتظری، که انتشارات کتاب‏سرا به‌زودی آن را منتشر می‏‌کند:

جلیلى به دقت سخنان مرا یادداشت مى کرد و در طول سخنانم لبخند به لب مى آورد. در طول جلسه او و همکارانش مدام زیرچشمى به من نگاه مى کردند.

گویى حضور یک آمریکایى در میز مذاکره چندان برایشان خوشایند نبود. در ادامه جلیلى نطقى ۴۵دقیقه‌اى درباره تاریخ و فرهنگ ایران ایراد کرد که در جاى‌جایش بر نقش سازنده ایران در منطقه تأکید شده بود.

وقتى جلیلى مى خواست از ارائه پاسخ‌هاى صریح طفره برود، سعى مى‌کرد افراد حاضر در مذاکره را گیج و مبهوت کند و این سخنرانى یکى از آن مواقع بود. در بخشى از سخنانش نیز گفت به صورت پاره‌وقت در دانشگاه تهران تدریس مى‌کند. آنجا بود که احساس کردم اصلا به دانشجویانش حسادت نمی‌کنم.

جلیلى در پایان سخنانش برگه‌هایى از تفاهم شفاهى ایران در اختیار اعضای مذاکره‌کننده گذاشت. عنوان نسخه انگلیسى این برگه‌ها غلط املایى داشت. آنها به جاى اینکه در بالاى برگه بنویسند Paper Non (به معناى تفاهم شفاهى) نوشته بودند paper None (معناى لغوی‌اش می‌شود: هیچ کاغذى نیست). البته به‌زودى معلوم شد که همان عنوان اشتباه بیشتر برازنده آن کاغذ بوده است.

سولانا و باقى ما نگاهى سریع به متن ارائه‌شده انداختیم. ناگهان نماینده فرانسه آهى کشید و غرغرکنان زمزمه کرد: "مزخرف است". جلیلى ناگهان چهره‌اى بهت‌زده به خود گرفت و من هم نزدیک بود ژست قاطع خود را از دست بدهم. خوشبختانه دوربین‌ها از اتاق بیرون رفته بودند. همان روز عصر در یادداشتى کوتاه خطاب به رایس نوشتم: "مذاکره پنج‌ساعت‌ونیمه امروز با ایرانی‌ها آشکارا به من یادآورى کرد که احتمالا در طول چند سال گذشته چیزى را از دست نداده‌ایم".

در اوایل ماه مه، اوباما نامه طولانى محرمانه‌اى خطاب به آیت‌الله‌ خامنه‌اى ارسال کرد. اوباما سعى داشت با نوشتن این نامه راهى باز کند. اگرچه این نامه باید کاملا واضح و شفاف نوشته می‌شد؛ اما در نهایت به گونه‌اى نوشته شد که در صورت درز کردن به بیرون موجب ایجاد جنجال نشود.

اوباما در این نامه بار دیگر بر سخنان خود در پیام نوروزى تأکید کرده بود. او در این نامه بر تصمیم آمریکا مبنى بر ممانعت از دستیابى ایران به سلاح هسته‌اى تأکید کرده و حمایت خود از موضع گروه۱+۵ در وادار کردن ایران به دنبال کردن برنامه هسته‌اى صلح‌آمیز را اعلام کرده بود. او همچنین در این نامه تصریح کرد دولتش قصد دنبال کردن برنامه تغییر رژیم را نداشته و آماده است مذاکره با ایران را آغاز کند.

رهبر عالى ایران یک هفته بعد به نامه اوباما پاسخ داده و او نیز سعى کرد سر نخ را به دست بگیرد. نامه آیت‌الله خامنه‌اى زبان مبهمى داشت؛ ولى حداقل براساس استانداردهاى انقلابیون ایران، تند و تیز و ارعاب‌آمیز محسوب نمى‌شد. اگرچه در آن نامه هیچ پاسخ روشنى به پیشنهاد اوباما براى گفت‌وگوى مستقیم داده نشده بود؛ اما ما اینگونه برداشت کردیم آیت‌الله خامنه‌اى براى گفت‌و‌گو تمایل جدى دارد.

اوباما بلافاصله به نامه پاسخ داد. این بار نامه اوباما کوتاه‌تر بود و در آن پیشنهاد شده بود دو کشور گفت‌وگوهاى دوجانبه‌اى را به صورت مخفیانه آغاز کنند.
*راهبرد

@mrezasamari


🔴 واکنش رسانه های رژیم صهیونیستی به اخراج بولتون از کاخ سفید

▪️برکناری جان بولتون پرچمدار حمایت از اسرائیل و تقابل با جمهوری اسلامی ایران ، رسانه های صهیونیستی را در شوک فرو برده است.

▪️پایگاه عبری زبان اینتل تایمز از آن به عنوان یک تحول دراماتیک نام برده و تاکید کرده که بولتون رهبری جریان اسرائیلی را برای تقابل با ایران در دولت آمریکا به عهده داشت و این اقدام نشان می دهد که ترامپ به دنبال تغییر رویه خود در قبال تهران است.

▪️واللا دیگر پایگاه عبری زبان رژیم صهیونیستی با تیتر: دیگر به خدمات تو نیاز نداریم، به استقبال این خبر رفت و به نقل از ترامپ نوشت: با بسیاری از نظرات بولتون توافق نظر نداشته است.

▪️اورین نهاری، تحلیلگر واللا هم در تویتر خود نوشت: جنگ بر سر قدرت در دولت آمریکا با ضربه فنی به پایان رسید، ترامپ، جان بولتون مشاور امنیت ملی اش را اخراج کرد زیرا در تغییر دولت در ونزوئلا شکست خورد و همچنین نتوانست کار خاصی علیه ایران انجام دهد. حال باید دید در آینده منتظر چه نتایجی در رابطه با کره شمالی ، افغانستان و صد البته ایران باشیم.

▪️به اعتقاد کارشناسان امور اسرائیل، خروج بولتون از معادله قدرت در کاخ سفید بزرگترین ضربه را به نتانیاهو آن هم در آستانه انتخابات وارد خواهد کرد و نشان می دهد خط مشی تل آویو برای افزایش فشار بر ایران با شکست مواجه شده است./ اعتمادآنلاین

@mrezasamari


🔴معامله مکرون-ظریف و گزینه های تهران پس از نشست بیاریتز»

ابراهیم نوار
القدس العربی (انگلستان)

به نظر می رسد معامله ظریف-مکرون که در تدوین آن تلاش های دیپلماتیک بسیاری از توکیو گرفته تا اسلو،برلین و پاریس نقش داشت، در بردارنده چهار نکته اصلی است:
نخست: اجازه ازسرگیری صدور نفت از سوی ایران اما به میزان کمتر،
دوم:راه اندازی سازوکار اروپا برای حل و فصل مسئله پرداخت ها به ایران،
سوم:کاهش تنش در تنگه هرمز وچهارم:تدارک برای برگزاری نشست سران آمریکا و ایران.
این معامله در بازگشت ایران به بازار جهانی نفت نقش خواهد داشت و کشورهای وارد کننده نفت ایران بدون این که با مشکلی در روابط خود با آمریکا برخورد کنند، به نفت دست خواهند یافت.این معامله همچنین فتیله بحرانی جدید میان آمریکا و چین را پایین آورد چرا که چین بی توجه به تحریم های آمریکا به وارد کردن نفت از ایران ادامه داده واین مسئله شرکت های نفتی چین را در معرض تهدید تحریم های آمریکا قرار می دهد.اکنون توپ در زمین ایران است.گزینه های ایران در نظر سپاه و جریان های تندروی محافظه کار مورد حمایت رهبری، دشوار و پیچیده می آید اما این گزینه ها در دیدگاه جریان های سیاسی میانه رویی که از حمایت رهبر معظم وتوده مردم ایران نیز برخوردارند، ساده تر و آسان تر است.  نقطه مشترک دو طرف استقلال و آزادی اراده ملی ایران است. این نقطه غیر قابل چانه زنی و مذاکره است.از این رو احتمالا میانه رو ها و تندروها نقاط مشترکی را در معامله ظریف-مکرون پیدا کرده و به گزینه هایی دست پیدا کنند که ایران را از تاثیر تحریم های آمریکا دور می کند. احتمالا دیپلماسی ایران در آینده به شدت فعال شده و به دنیا سیاستی متضاد سیاست آتش افروزی اسرائیل و عربستان ارائه دهد.
مترجم: مهری بهرامی

@mrezasamari






«پیروزی ایران در جنگ نفتکش ها»

عبدالباری عطوان
رای الیوم (انگلستان)
آیا ایران با  آزادسازی نفت کش توقیف شده اش از سوی انگلیس در جنگ نفتکش ها پیروز شده است؟آیا ترامپ طبق توصیف ظریف خلیج فارس را به جعبه کبریت یا آنگونه که ما اعتقاد داریم به بشکه ای از باروت تبدیل کرده است؟پنج علت شکست رئیس جمهور آمریکا در تنگه هرمز تا به الان چیست؟
آرزو داشتیم آقای ظریف اصطلاح “بشکه باروت” را به جای “جعبه کبریت” استفاده می کرد زیرا در توصیف اوضاع کنونی دقیق تر و با میزان انفجاری در تناسب بود که احتمال رخ دادن آن وجود دارد، چنانچه تنش رو به افزایش جاری به رویارویی تبدیل شود که ممکن است تمامی منطقه را در آتش خود بسوزاند، همانطور که دبیر کل حزب الله در تازه ترین سخنرانی خود گفت زیرا زبانه های این آتش از مرزهای تنگه هرمز و کرانه های آن فراتر خواهد رفت و به بسیاری از کشورهای خاورمیانه خواهد رسید.
رئیس جمهور ترامپ تاکنون در تنشی که در منطقه خلیج فارس باعث آن شده به علل زیر شکست خورده است:
نخست:آزادسازی قریب الوقوع نفتکش ایران از سوی انگلیس که تقریبا شش هفته قبل در جبل طارق توقیف شده بود؛ و این اقدام به معنای شکست جنگ نفتکش ها و تسلیم کامل در برابر خواسته های ایران و موفقیت سیاست چشم در برابر چشم و نفتکش در برابر نفتکش است.
دوم: فروپاشی ائتلاف عربی به رهبری عربستان پس از خروج امارات از آن و سیطره نیروهای شورای انتقالی جنوب بر قصر معاشیق و بیشتر مراکز نظامی وابسته به رئیس جمهور هادی و دولت وی در عدن.
سوم: شکست آمریکا در دست زدن به هرگونه اقدام انتقام جویانه علیه ایران پس از سرنگونی پهپاد این کشور،  نابودی شش نفتکش، توقیف دو کشتی متعلق به انگلیس و حملات موشکی به سفارت این کشور در عراق چرا که از این مسئله نگران بود که با پاسخ ایران مواجه شود.
چهارم: ازسرگیری غنی سازی اورانیوم از سوی ایران با عیار بالا و اعلام افزایش ذخایر اورانیوم غنی شده و رسیدن آن به ٣٧٠ کیلوگرم به عبارتی تا الان ٧٠ کیلوگرم نسبت به میزان مجاز در توافق هسته ای افزایش داشته است.
پنجم: گشایش کانال های گفتگو با تهران از سوی امارات و دستیابی به توافق های امنیتی در دیدار هیئت این کشور که یک هفته پیش به ایران سفر کرده بود. اقدامی که نقض آشکار تحریم های آمریکا به حساب می آید.
ششم:مخالفت وزیر امور خارجه عراق با مشارکت اسرائیل در هرگونه ائتلاف امنیتی دریایی که ماموریت حمایت از کشتی های تجاری در تنگه هرمز را برعهده دارد.
مترجم: مهری بهرامی

@mrezasamari


کلیشه ها را بگذاریم و بگذریم. پیام های تبریک #روز_خبرنگار که تولید انبوه می شوند و‌ کلمه در آن جان ندارد و‌ نفس نمی کشد و در فرم و‌محتوا آنچنان در ورطه تکرار دست‌ و پا می زنند که چشم بر مرور لحظه ای آن قناعت می کند هم جای خود.

جان کلام شاید این باشد:
#خبرنگار یا #فعال_مجازی_اجتماعی ،شجاعت و جسارت را با هم دارد.بنده و نازکش قدرت نیست. پادو و کیف کش نماینده مجلس و فلان مقام و بهمان منصب نیست. خوب را خوب می نمایاند بد را بد.

کار خود را یک تخصص می داند. بدون سند حرف نمی زند. مزد بگیر نیست. شرافت دارد. دیکته نوشته دارد. غلط هم دارد.اما به دیکته نانوشته ها باج نمی دهد.

«فساد ستیزی» برای او یک اصل است. تعلق جناحی دارد اما در مقابل فساد، تعلق جناحی را سه طلاقه می کند و چپ و راست را با هم می زند.مکلا و معمم برای او فرقی ندارد.
او می داند عرصه روشنگری هزینه دارد.هزینه می دهد.

قلم او گاهی تند می شود.می داند نرم نویسی مدام ،کاسه ای زیر نیم کاسه دارد.

شهر بی خبر زندان است.آنکه خبر می آورد پیامبر آزادی است.باید در مقابل او سر تعظیم فرود آورد.به او عشق ورزید.با او رفاقت و‌ نشست و برخاست کرد.اگر مورد هجوم کاسه لیسان و نوچه ها و نوخاسته های ریز و درشت اصحاب زر و زور و تزویر قرار گرفت، پشت او را خالی نکنیم.او برای ما مردم جان فرسوده است. بی معرفت نباشیم......

روزتان مبارک خبرنگاران و فعالان‌ مجازی که می شناسمتان و می شناسیدشان و نمی شناسمتان و نمی شناسیدشان.

‏...

‏إنا حملنا الحزن أعواماً
‏و ما طلع الصباح

‏ما سال‌ها اندوه را
‏ بر دوش کشیدیم
‏ و صبح طلوع نکرد...

‏⁧#محمود_درویش⁩

Https://t.me/mrezasamari


🔴 اسدالله عَلَم: به دستور اربابهای خارجی خیانت صورت گرفت و قرارداد آب هیرمند مبادله شد.


«چند دقیقه ای شرفیاب بودم و مرخص شدم. دماغ کار هم نداشتم. دیشب تا صبح بیدار بودم، [چون] وقت خواب چشمم به خبر مبادله اسناد هیرمند بین وزیر خارجه و سفیر افغانستان افتاد، آن چنان ناراحت شدم که با قرص خواب هم خواب سنگین چند ساعته بر چشمم نیامد. به محض آن که اندکی به هوش می آمدم، این کابوس مرا در خود فرو می برد. مدتی راه رفتم، مدتی فکر کردم، چندین دفعه استعفا از خدمت نوشتم، باز پاره کردم. فکر می کردم کار گذشته را استعفای من دوا نمی کند، جز آن که باری بر دوش شاهنشاه عزیزم بیفزایم و ناراحتش کنم، نتیجه دیگری به دست نمی آمد. تیر از شصت گذشته است، دیگر هیچ. هزار بار به نعیم خان درود فرستادم، و به دولت[خودمان] لعنت. مردکه مثل شیر آمد و تهدید کرد که اگر می خواهید کمک[های مالی] به ما را در گرو آب هیرمند نگاه دارید، ما کمک نمی خواهیم. و این بدبختها آن قدر از چپ گرایی [شدن] افغانستان[توسط روسها] ترسیدند که همه شرایط را قبول کردند، و بالاخره دیشب[ضربه] آخر را زدند. کسی چه می داند؟ شاید هم از اربابهای نامرئی دستور ارتکاب این خیانت را داشتند. به هر حال به شاهنشاه و کشور خیانت بزرگی شد که دیگر جبران پذیر نیست. به حدی بد حال بودم که به دفتر کار خودم هم نرفتم. یکسر به سراغ یار و شراب شتافتم. مدتی شراب خوردم و گریه کردم و او ندانست چرا؟ فقط چون مرا منقلب یافته بود، او هم بالطبع گریه می کرد! البته آثار این خیانت، ده تا پانزده سال دیگر ظاهر می شود که من مرده ام. ولی مثل این است که یک قطعه گوشت بدن مرا بریده و پیش چشم من جلوی سگ انداخته اند.»

👈(خاطرات علم، جلد ششم، ص ۴۷۵. ۱۷ خرداد ۱۳۵۶).

@mrezasamari


خلیل ملکی( ۱۲۸۰-۱۳۴۸ ه ش) یکی از شخصیتهای تاریخ معاصر مورد علاقه بنده است که نمی دانم به کدام دلیل این روزها زیاد به او فکر می کنم.

خلیل ملکی ( فارغ از جنبه های شخصی زندگی او) انسانی نجیب، پاکدامن، دارای غرور فطری‌‌ و بسیار جدی بود. در میان همه مردان سیاسی دوران خود، از نظر توانایی نویسندگی و تحلیل مسایل و بینش جهانی و تاریخی بی مانند و در راستگویی و درست اندیشی کم مانند بود.

خصلت دیگری هم داشت که در فضای سیاسی ایران( مانند امروز) خوشایند نبود.او در مقابل کژی ها و ناراستی ها آشکار گو‌ و تند زبان بود.

جلال آل احمد ( با آن همه دبدبه و کبکبه) در باره او می گوید: نمی دانم چرا ، اما می دانم که در من نسبت به ملکی کششی هست. آیا چون مدام چوب خورده؟ یا به علت قدّی و یکدندگی اش؟......من ملکی را نه که به عنوان پدری یا قهرمانی بلکه- در این برهوت بریدگی نسل ها از یکدیگر - او را نمونه روشنفکری می بینم بازمانده از نسل پیش که نه تن به رذالت شرکت در این حکومتها داده و نه به تسلیم از مقابل صف غارتگران به سکوت گریخته.

اسلام کاظمیه یکی از جوان های برکشیده اوست. می‌گوید: «بچه هایی را که ملکی تربیت می کند آنقدر بهشان ور می رود که خیال برشان می دارد..و با ملکی از در مخالفت در می آیند.»

ملکی سی سال تمام از این زندان به آن زندان و از این محاکمه به آن محاکمه کشیده می شود. از زندان قصر و‌پنجاه و سه نفر به فلک الافلاک پس از ۲۸ مرداد و از آنجا به قزل قلعه..

ملکی پس از کودتای ۲۸ مرداد در زندان فلک الافلاک به بند کشیده شد.کودتا چیان او را با چند تن توده ای بدنام به فلک الافلاک فرستادند تا در زندان بیش از بیرون آزارش دهند و دادند.پیرمرد تکرر ادرار داشت و‌ نوچه های بی مایه حزب توده او را در صف توالت معطل می کردند.

پ.ن: در مورد او بیشتر بخوانیم تا بدانیم تاریخ معاصر ایران مانند او از شخصیت های استخوان دار کم نداشته است تا مقهور هیاهوی یک مشت بی مایه پوچ و سفله و بیسواد و وابسته و نوچه داخل و خارج نشویم. بدانیم استقلال فردی و فکری از چه مایه ای است.

Https://t.me/mrezasamari


خاطره دکتر مصدق از نخستین دیدار او با شاه پس از ۳۰ تیر؛ اعلیحضرت آستین کتم را گرفتند و رها نمی کردند...
برایم این چنین تعربف کرد: «در شامگاه ٣٠ تیر خبر رسید اعلیحضرت احضارم فرموده اند. گفتم بسیار خوب، فردا، صبح اول وقت به حضورشان شرفیاب خواهم شد. گفتند خیر، می فرمایند باید فورا، الساعه روانه کاخ شوید. من آمادگی خروج از خانه را نداشتم. با عجله حاضر شدم و رفتم. اینان در دفترشان بودند، بدان جا هدایت و در همان اطاق به حضورشان شرفیاب شدم. اعلیحضرت عجولانه قدم می زدند، به محض ورود به سوی من آمدند، مهلت ندادند که حتی برای ادای احترام خم شوم، آستین کتم را گرفتند و مرا به کنار میز کارشان کشاندند. من همچنان در صدد ادای احتزام بودم و ایشان مهلت نمی دادند و آستینم را ول نمی کردند، بااضطراب، مکرر می پرسیدند تکلیف من چه می شود، تکلیف این شلوغی چه می شود و چه باید کرد، تکلیف مرامعلوم کنید، وضع من چه خواهد شد؟ هر دو در کنار میز او ایستاده بودیم. من هیچ زمان او را آن چنان آشفته و پریشان حال ندیده بودم و چنین برخوردی برایم واقعا غیرمنتظره بود.
عرض کردم قربان، خاطر مبارک آسوده باشد جای هیچ گونه نگرانی نیست. اعلیحضرت همچنان پادشاه قانونی این مملکت هستید. رژیم، سلطنت مشروطه است و اعلیحضرت، شاه این کشور.
من سوگند وفاداری خورده ام به قانون اساسی و شاه کشورم، دوباره تجدید عهد می کنم و دگر بار در حضورتان قسم یاد می کنم که به قانون اساسی وفادار بمانم. تا زمانی که من مصدر کارم، اعلیحضرت در راس کشور باقی خواهند ماند. قرآنی یافتم و بدان درحضورش در همان اطاق دوباره سوگند یاد کردم. اعلیحضرت عاقبت آرام گرفتند و پس از پاره ای فرمایشات اجازه فرمودند از حضورشان مرخص شوم. قیام ۳۰ تیر برای خود من هم غیرمنتظره بود. من به فکر آن که می روم تا باری دگر خانه نشین شوم وابدا در انتظار همچو حادثه ای نبودم.»
دکتر مصدق در خاطره هایش نیز درباره سوگندنامه ای که پس از ۳۰ تیر برای کاستن از وحشت شاه فرستاده است، می نویسد:« برای اینکه به کلی رفع نگرانی از اعلیحضرت بشود و باز برای اینکه خاطر ملوکانه کاملا اطمینان حاصل فرمایند که من نه مخالف سلطنت مشروطه هستم و نه میخواهم رئیس جمهور بشوم این شرح را: «دشمن قرآن باشم اگر بخواهم برخلاف قانون اساسی عملی کنم و همچنین اگر قانون اساسی را نقض کنند و رژیم مملکت را تغییر دهند من ریاست جمهور را قبول نمایم.» در پشت قرآنی نوشته و فرستادم.»
مصدق در بازگشت به قدرت در اوج محبوبیت و اقتدار بود؛ خاصه آنکه روزبعد ازلاهه خبررسید که رای دیوان به نفع ایران بوده است. وی با شاه رفتاری بزرگوارانه داشت، و او در سراسر کشور تنها فردی بود که می توانست چنان رفتاری داشته باشد. مصدق بدین وسیله درصدد ترمیم اعتبار از دست رفته شاه برآمد. حالا لحظه ای بود که مصدق می توانست برای همیشه ازشر شاه خلاص شود اما به رغم رفتارخصمانه شاه اوچنان برنامه ای نداشت.
در خلوت مصدق- شیرین سمیعی- ص ۲۰-۲۱
خاطرات و تالمات دکتر مصدق به قلم دکتر محمد مصدق- به کوشش ایرج افشار ص ۲۷۰
مصدق و نبرد قدرت- همایون کاتوزیان، ص ۲۳۵

@mrezasamari


🔴 سازنده #فیس‌اپ: تصویر بیش 150 میلیون نفر را در اختیار داریم

سازنده فیس‌اپ اعلام کرد در حال حاضر نام و تصاویر 150 میلیون نفر در سرورهای این اپلیکیشن موجود است.

بر اساس گزارش مجله آمریکایی «فوربس»، دست‌کم 100 میلیون نفر این برنامه را از گوگل‌پلی دریافت کردند، در حالی که مدیران اپ‌استور هم اعلام کردند فیس‌اپ در 121 کشور، در رده اول اپلیکیشن‌های دانلودشده قرار دارد.

این مجله آمریکایی هشدار داد: فیس‌اپ در حال حاضر تصاویر و نام ده‌ها میلیون نفر از کاربران خود را در اختیار دارد و می‌تواند بر اساس شرایط استفاده، که در مقدمه نصب آن درج شده، از این اطلاعات برای هر هدف و در هر زمانی بهره برد./ اعتمادآنلاین

@mrezasamari

20 last posts shown.

255

subscribers
Channel statistics