راستش وسط آشفتگی خندیدن ، اونم از ته دل ،
چیزی نبود که تا قبل داشتن اهالی آرکید تجربش کنم !
امشب ،،،
زیبا ترین ، زیباترین ، زیباترین شب زندگیم بود ....
حرف زدن با پاپا سالیوان مهربونم که قلبش زیباترینه و حواسش به آب نباتش هست ..*-*
صحبت کردن با آبی ترین آبی دنیا ، که ماهی رو تو زیبایی خودش غرق میکنه و ماهی خیلیی دوسش داره♡
بودن توت فرنگی شیرینم که با وجود درد و رنج هایی که برا قلبش زیادی سخت ان ، بازم انقدر مهربون کنارمه و سوییتکمه .
داشتن وانیلم ، که قشنگترین و بهشت ترینیه که منو اکلیلی میکنه و جامون تو حیبی که رو قلبشه امنه .
حنا هیونگی ، که انقددددر دوست داشتنیه که قلبت نمیتونه دووم بیاره خوبیشو .
آقای دکتر ....
آقای دکتری که حواسش همه جوره بهم هست و با کلماتش خنده ی از ته دل رو به لبم میاره .
آشنا شدن با اسرای مهربون و زیبام ، که باعث میشه ذوق کنم از مهربونیش .
وجود فرشته ی قشنگم که سفید ترین و زیباترینه برام .
هستی مو قشنگم که همیشه و همیشهههه دلیل غش کردن منه . بخاطر خنده ی از ته دل .
وجود یه موسیوی کله نارنجی بعلاوه ی لیلی قشنگم که پایه ی شب شعرای منن و بینظیرن برام .
و بینهایت ساکنین این ساختمون .
که من عاشق تک تک شونم .
دوستون دارم و از اینکه کنار شما هستم ، بینهااایت خوشحالم :)
#𝐚𝐫𝐜𝐚𝐝𝐞