یه روزی آدم میفهمه کراش سابق، زیاد هم خوش صدا نبود؛
میفهمه معشوق قدیمی اونقدرها هم خوشفکر نبود؛
یه آدم معمولی بود مثل خودش، مثل همه.
یه روزی آدم میفهمه همهی اون نگرانیها و دلهرهها بیخود بود؛ میفهمه نباید به خاطر ترس از تنهایی یا طرد شدن راه اشتباه رو رفت و بابت احساسش باج بده...
میفهمه معشوق قدیمی اونقدرها هم خوشفکر نبود؛
یه آدم معمولی بود مثل خودش، مثل همه.
یه روزی آدم میفهمه همهی اون نگرانیها و دلهرهها بیخود بود؛ میفهمه نباید به خاطر ترس از تنهایی یا طرد شدن راه اشتباه رو رفت و بابت احساسش باج بده...