📚نقدآگین


Channel's geo and language: not specified, not specified
Category: not specified


«حقیقت، خواستار نقد است؛ نه مدح»
بررسی پدیدارهای فرهنگی با رویکردی انتقادی
📩 همیاری، نقد، پیشنهاد، یادداشت و تبادل:
🆔 در کامنت
✅پادکست
📻tiny.cc/inNaqdagin
✅اینستا
📸tiny.cc/inNaqdagin
✅یوتیوب
📽tiny.cc/yoNaqdagin
✅صفحه‌ی فیسبوک
🖌tiny.cc/facNaqdagin

Related channels  |  Similar channels

Channel's geo and language
not specified, not specified
Category
not specified
Statistics
Posts filter


Video is unavailable for watching
Show in Telegram
#نوا

🎼 یک آهنگ زیبای کاتالونیایی، به زیبایی خود کاتالونیا.

➖➖➖

🌾@Naqdagin




Video is unavailable for watching
Show in Telegram
#شعرانه

بر فراز مرداب‌ها، بر فراز درّه‌ها،
بر فراز کوه‌ها، بیشه‌ها، ابر‌ها، دریاها،
در ورای آفتاب، در ورای اثیر،
در ورای مرزِ سپهرِ پُرستاره.

ای اندیشه‌ی من، تو به چالاکی سیر می‌کنی،
و چون شناگر چیره‌دستی که درآغوش موج از خود بی‌خود می‌شود،
فضای لایتناهی را به‌طربناکی درمی‌نوردی،
به شور و لذتی مردانه و وصف‌ناپذیر.

دور، دور از این بخارهای عَفَن، پرواز کن؛
برو و خود را در فضای اوج صفا ده،
و آتش تابناکی که فضای زلال را می‌آگند،
چون شرابی ناب و لاهوتی بیاشام.

در پس ملال‌ها و غم‌های سهمگین
که بر دوش هستی مه‌آلود باری گرانند،
خوشبخت آنکه می‌تواند در مسیر متعالی
به‌سوی وادی‌های روشن و آرام، اوج گیرد؛

خوشبخت آنکه اندیشه‌هایش چون چکاوکانی،
صبحگاه به سوی آسمان پرمی‌کشند.
خوشبخت آنکه بر فراز زندگی بال می‌گشاید و بی‌زحمتی درمی‌یابد
زبان گل‌ها و آفریدگان خاموش را!

(ملال پاریس و برگزیده‌ای از گل‌های بدی، #شارل_بودلر، #ترجمه: محمدعلی اسلامی ندوشن)


🖼 Painting: Andrea kwoch (magic and Surrealism painting )

🎶 Music: Queen _ Innuendo (کنایه - اشاره)

➖➖➖

🌾@Naqdagin




#نقد_روشنفکران

📘پیرامون ارزش موسیقی به بهانهٔ مرگِ ونگلیس

✍️#رضا_زمان

🎼 خیلی از ما احتمالاً گوش‌مان به موسیقی‌های ونگلیس آشناست، حتی اگر نام سازنده‌اش را نشناسیم. یادم است اولین بار که قطعه‌ای از موسیقی او را شنیدم، بچه‌مدرسه‌ای بودم. دوران نوار کاست بود. با پدرم در خانه تنها بودیم و نمی‌دانم به چه سببی مدرسه نرفته بودم. اولین بار بود که قطعه‌ی «فتح بهشت» را شنیدم و در همان زمان، منقلب و شگفت‌زده شدم. اما نپرسیدم و نفهمیدم که سازنده‌اش کیست. آن زمان نه خبر از تلفن هوشمند بود و نه اینترنت در دسترس، همان یک‌بار شد و بس.

🎼 بعدها که بیشتر از ونگلیس شنیدم، دانستم که خالق آن شاهکار حماسی، که برای من همراه با احساسی نوستالژیک کودکی است، ونگلیس است. غیر از این قطعه‌، «آلفا»، «ارابه‌های آتش» و «برای مردی ناشناخته» را، با اینکه مخاطب خاص او نبودم، بارها و بارها گوش دادم، لذت بردم و سرخوش شدم.

🎼 خوب گفته‌اند که موسیقی صدای خداست. اگر خدا می‌خواست با ما سخن بگوید، با موسیقی سخن می‌گفت که زیباترین، معنوی‌ترین و عام‌ترین زبان، همین زبان موسیقی‌ست. صدای موسیقی فراتر از ملل و فرهنگ‌ها می‌نشیند و مخاطب دارد.

🎼 هنرمندِ خلاق، در آفرینش و خلق اثر، با خدای آفریننده، در صفت خلاقیت او شریک می‌شود. او چیزی بر جهان می‌افزاید و با آفرینش، خود را جادوان می‌کند در روح‌ها و ذهن‌‌ها، اما مؤلف موسیقی با خدا هم‌زبان می‌شود؛ بلکه زبان و کلامش می‌‌شود.

🎼 استاد سروش زمانی، به پیروی از عارفان و به سیاق سالکان، گفته بود که انبیاء نی‌هایی هستند بر لب و دهان خداوند. دم خدایی را، در حدود شخصی و ذهنی خویش، بیرون می‌دهند و به ما می‌رسانند؛ به تعبیر مولانا: دم که مرد نایی اندر نای کرد/درخور نایست نه درخورد مرد.

🎼 با احترام به مقام شامخ انبیاء، من گمان می‌کنم این صفت بیشتر برازنده‌ی خالقان موسیقی باشد. هنرمندانِ موسیقی‌ساز، بیش از همه سزاوار آنند که نی‌هایی باشند بر لب خداوند؛ نی‌هایی که می‌نوازند و می‌سرایند و می‌آفرینند و گویی با هر آفرینش هنری، دم خدایی را با ساز و نُت، در گوش و جان ما می‌دمند.

🎼 ونگلیس، یکی از این نی‌های شایسته بود که بی‌ او، جهان ما چیزی کم داشت؛ حالا بهشت با حضور او بهشتی‌تر می‌شود. موسیقی ونگلیس یکی از آن چیزهای باارزشی است که به ما می‌گوید این زندگی، ارزشمند است و این دنیای انسانی، چیزی بیش از ماده‌ی بی‌جان، صاحب جان و روحِ بزرگ و مغتنمی است.


📘نابسنده‌بینیِ «من»، تکرار «خدا» و ازدیادِ خطا
«قطعاً خدا بر سرود #سلام_فرمانده نظر داشته»

✍️#فریدون_فرخ

۱- بنا به استدلال‌هایی که تاکنون در نقدآگین ارائه شده‌است (خصوصن از جانب آقای علیرضا موثق)، اگر وجود خدایی موجه باشد، خدای نامتشخصِ بی‌ قصد و غرض و سخن‌گو و بهشت است (+ +)؛ یعنی همین «امکانِ شعوریِ ماده» (که ما نیز حصه‌ای از آنیم و چیزی جدا-فرای این جهان در دسترسِ فهم ما نیست)؛ تنها باید ماده‌شناسی خود را از حالت صلب، بسته و کلیشه‌وار عامه اعتلا دهیم.

۲- انبیا در نزد اهل خرد و انصاف، هیچ مقام شامخی ندارند؛ اگر تعارفات اضافی و به‌اصطلاح «ادب چاکرمسلکانهٔ» رایج فرهنگ دین‌خو را کنار بگذاریم. این نگاه‌های صفر و صدی و مقدس‌‌تراش از «حزبی واحد و کلی» به نام انبیا برای جهان سنت و همین جغرافیای محدودِ میان‌رودان است.

بنا به ادله‌ای که دکتر خزئل ماجدی ارائه کرده، ما برای وجود حتا یک پیامبر نیز حداقلی از شواهد تاریخی را در دست نداریم. بر فرض وجود تاریخی هر یک از این انبیای درون کتاب‌های مقدس، کارنامهٔ عملی و نظری هر کدام، باید بشکلی جداگانه و در فضایی آزاد، توسط تفکر نقاد سنجیده شود.

کسی که اندکی با بایبل و قرآن و تاریخ اسلام آشنا باشد، می‌داند که بخشی از این‌ به‌اصطلاح نی‌های خدا(‍!)، در کارنامه‌شان، شرارت‌ (از انواع رابطهٔ نامشروع و تجاوز و امر بدان‌ها، تا حکم به قتل مخالفان فکری-سیاسی تا سخنان نامدلل گزاف تحویل جامعه دادن و جامعه را به رذیلت عظیمِ خرافات آلوده‌ کردن) و حماقت‌ (خود را فرزند و خود خدا یا آخرین و برترین و خُوش‌خُلق‌ترین پیامبرش تا پایان گیتی توهم کردن) کم نداشتند که بتوان بنا به انصاف، مقامی شامخ برایشان قائل بود؛ هرچند نباید به شکل واژگون از آن‌ها اهریمن‌سازی کرد و وجوه مثبت بزرگ و کوچکشان را نیز نادیده گرفت؛ همانطور که از تیمور خان لنگ، محمد خان قاجار و هیتلر نیز نباید بنا به رسم غلط رایج چنین تصویرسازی‌های مطلقی کنیم و نقاط مثبت‌شان را بازگو نکنیم.

۳- موسیقی نیز تحلیل دارد و نوعی هنر و علم است و ربطی به خدایان و آسمانیان و امور ماورایی ندارد و هیچ چیز فرا طبیعت و علمی در دل آن نیست. برای اینکه نوایی در مغز بخشی از مردم، زیبا درک شود، باید قواعد خاصی رعایت شود و علل لازمی فراهم آید تا این پدیده رخ دهد.

🔖 ۱۶۷۷ واژه
⏰ زمان مطالعه: ۸ دقیقه
🌐 ادامه متن

➖➖➖

🌾@Naqdagin




#نقد_ادیان

The MALE Bible

(Look closely at the cartoon!)

1. written by men

2. collected by men

3. approved and assembled by men

4. edited by men

5. translated by men

6. preached from by men

7. to make women submit to men.

کتاب مقدسِ نرها!

(با دقت به این کارتون توجه کن)

۱- توسط مردان نوشته (گفته) شده‌است.

۲- توسط مردان جمع‌آوری شده‌است.

۳- توسط مردان تأیید و تألیف نهایی شده‌است.

۴- توسط مردان ویراستاری شده‌است.

۵- توسط مردان ترجمه شده‌است.

۶- توسط مردان موعظه شده‌است.

۷- تا زنان را مجبور به اطاعت از مردان کند!


➖➖➖

🌾@Naqdagin








#بشنوید
🎧عشق که یورش می‌برد

✍️ اثرِ #میگل_د_اونامونو

🔸 به انضمام معرفی مفصل نویسنده (قبل از خوانش متن)

🎙 با اجرای مترجمِ اثر جناب آقای #پژمان_رضایی


#ادبیات #ولنتاین

➖➖➖
✅ نقدآگین
را دنبال کنید:
📽 یوتیوب
📸 اینستاگرام
🌾@Naqdagin


📕«بسط» تجربه نبوی یا «غصب» آن؟

✍️#جواد_س

نی مرد مناجاتم نی رند خراباتم
نی محرم محرابم نی در خور خمارم
نی مومن توحیدم نی مشرک تقلیدم
نی منکر تحقیقم نی واقف اسرارم
(عطار نیشابوری)

در پاسخ کوتاهی که خطاب به یکی از منتقدان نوشتم، بر روی این نکته تأکید کردم که ناساز با ادعای نواندیشان دینی، آنچه ما در سرزمین خود با آن رویارو بوده‌ایم نه «بسط» تجربه نبوی که «غصب» آن بوده است؛ و معنای «خاتمیت» آن گونه که نزد مسلمانان فهم شده جز این نیست که تجربه نبوی یا به تعبیر من تجربهء زنده انسان از «خدا» چیزی است که پایان یافته و فقط شماری از «واسطگان» و «برگزیدگان» که زمانشان به سر آمده می‌توانسته‌اند چنین تجربه‌ای داشته باشند.

نکته‌ای که در اینجا باید روی آن تأکید کنم این است که این غصب تجربه نبوی رخدادی است که در همهء ادیان توحیدی رخ داده است. «کتاب»، در این ادیان زندانی است که تجربهء زندهء دینی را به بند می کشد و برای تخیل و تصویرسازی از «خدا» شکل و قالب معین و تغییرناپذیر ایجاد می‌کند.

به عبارت ساده تر هیچ کس حق ندارد تصویری از «خدا» بسازد یا به تجربهء خود از آنچه «خدا» می‌نامد، تصویری ببخشد مگر پیشاپیش «حریم»هایی که «کتاب»، برای تصویرسازی از «خدا» ترسیم کرده است را رعایت کند و تجربهء خود از «خدا» را در قالب آنها بریزد. «کتاب» و «واسطه» به این معنا بزرگ ترین سانسورگرها و بزرگ ترین دشمنان تجربهء زنده هر کس از «خدا»یند.

ناساز با تصور نواندیشان دینی مسأله ما نه بسط تجربه نبوی که آزاد ساختن تفکر و تجربهء زاینده و آفریننده انسان از بند «دین»هایی است که در قالب یک یا چند آموزهء مشخص منجمد شده و راه را بر تجربهء زنده انسان از «خدا»بسته‌اند.
هر تجربه‌ای غنای سر ریز کننده‌ای دارد که در قالب مفاهیم نمی‌گنجد و همیشه از مفاهیم فراوری می‌کند. کاری که «دین» و «کتاب» و «واسطه» می کنند این است که «تجربه»ها را در تنگنای مفاهیم خود فشرده می‌سازند و آن‌ها را تقلیل می‌دهند. بدین سان الهیات، محبس اندیشه و تجربهء زندهء انسان است.

حال که چنین است وظیفه بنیادی روشنگری رها ساختن تجربه های زنده و زایندهء انسان از بند زنجیرهایی است که «کتاب»ها و «واسطه»ها و «ولی»ها و «مرجع»ها به دست و پای جان و خرد آدمی بسته‌اند. بدون این رها شدن، نه «خدا»ی «زنده»ای در میان است و نه سیاست و اقتصاد و اجتماع و آموزش و پرورش و فرهنگ و هنر آزاد و زنده و زاینده خواهند بود.

هر اجتماعی تنها زمانی می تواند آزاد و آفریننده باشد که هر فرد در آن بتواند رابطه ای آزاد و زنده و مستقیم با «خدا» »ی خود داشته باشد. در اجتماعی که رابطه‌ای آزاد و مستقیم با «خدا» وجود نداشته باشد، اکثریت مردم مانند «خدایان» خود نه از چیزی آبستن می شوند و نه می توانند چیزی بزایند. چنین اجتماعی، اجتماع نازایان و سترونان خواهد بود. چنین اجتماع سترونی هر کجا نیز که در زمین «فرهنگ» خود جوانه ای بیابد یا به زودی آن را سرکوب می کند یا باز هم آن را به قالب مفاهیم از پیش پذیرفته خود در می آورد و از آن «هویت زدایی» می کند.

در زمین هر فرهنگی بذر چنین «تجربه‌های زنده‌ای» پاشیده شده است. این تجربه های زنده نه در قالب کتاب‌های دینی می گنجند نه در قالب طریقه‌های گوناگون تصوف و عرفان و نه حتی در قالب مکاتب فلسفی. این تجربه های بذرگونه، در زهدان تاریک هر فرهنگی زنده‌اند و نیازمند دست های هنرمندی هستند که این زمین را شخم بزنند و آنها را از سر روینده و باور سازند.

ویژگی چنین تجربه‌هایی فراروی آنها از هر گونه تفکر مکتبی است. تا زمانی که چنین تجربه های زنده ای از بند تأویلات دینی رها نشوند و استقلال آنها به رسمیت شناخته نشود، هیچ گاه قادر نخواهند بود نقش آفریننده خود در آزاد ساختن انسان را به خوبی بازی کنند. تا آن زمان شعر و موسیقی و نقاشی و پیکرتراشی و ... نازا خواهند ماند همچنان که تاکنون نازا بوده‌اند یا در فضای سرکوب نتوانسته‌اند آن گونه که شایسته است برویند، ببالند و به بر بنشینند.


📕یادداشت مرتبط:
قدح در خون: عبدالکریم سروش و بوسه بر تیغ



➖➖➖
✅ نقدآگین
را دنبال کنید:
📽 یوتیوب
📸 اینستاگرام
🌾@Naqdagin


📕«بسط» تجربه نبوی یا «غصب» آن؟

✍️#جواد_س


#یادداشت
#اندیشه #روشنفکران_دینی

📕یادداشت مرتبط:
قدح در خون: عبدالکریم سروش و بوسه بر تیغ



➖➖➖
✅ نقدآگین
را دنبال کنید:
📽 یوتیوب
📸 اینستاگرام
🌾@Naqdagin


📘اصلاح یا انقلاب؛ مساله این نیست

(تدقیق بر اصلاح‌ و انقلاب برای گذشتن از اصلاح‌طلبان جعلی و انقلابیون جعلی)

✍️#علیرضا_حلاج

پیشرفت آگاهی نسبی انسان و جوامع انسانی در طول تاریخ بیش از هر مولفه‌ای، مدیون آزمون و خطا بوده است. مواجهه علمی با انسان در سِیر تاریخ ِ تکاملش، ناگزیر است به اسطوره‌زدایی. اگر تئولوژیست‌ها معتقدند که انسان در طول تاریخش همواره توسط یک آگاهی ماورایی هدایت شده؛ اما در ساحت علم و ساینس، دانشمندان با رصد شواهد علمی، تکامل انسان را مبتنی بر روند فرگشت تنها مرهون آزمون و خطا دانسته‌اند

با نظام‌مند شدن جوامع انسانی، این آزمون و خطا برای پیشبرد آگاهی نسبی جامعه در ترمینولوژی سیاسی با دو ترم مشخص تحدید شده است: اصلاح و انقلاب!

اصلاح‌ و انقلاب دو تاکتیک جوامع نظام‌مند انسانی بوده است برای به پیش راندن خود. مشخص‌ست که تاکتیک اصلاح ذیل آزمون و خطا همواره هزینه کمتری برای جامعه در بر داشته است. و تاکتیک انقلاب تنها زمانی می‌بایست به کار گرفته شود که راه برای اصلاح بسته شده باشد

با فهم دیالکتیک از چگونگی کارکرد آزمون و خطا، آشکار است نمی‌توان متوقع بود اتخاذ هر شیوه جدید و گذشتن از تجربه پیشین همواره به معنای بهتر بودن شیوه متاخر است. مسئله‌ای که چه در اصلاح و چه در انقلاب مد نظر قرار دارد. و از همین رو نیز هست که ما همواره اصلاح را با توجه به هزینه کمترش، مقدم بر انقلاب می‌دانیم

آنچه انقلاب را علی‌رغم هزینه‌های هنگفت آن ناگزیر می‌کند، تنها و تنها بسته شدن امکان اصلاح است. کارا بودن روند آزمون و خطا در سِیر کلیت تاریخ مورد سنجش قرار می‌گیرد؛ نَه به واسطه کارایی آن در یک برهه کوتاه و با تمرکز بر بازدهی یک اصلاح یا انقلاب. هر چند در بدترین اصلاح‌ها و انقلاب‌ها نیز همواره جوامع انسانی چیزی داشته‌اند برای آموختن و ارتقای آگاهی نسبی!

این بین البته سو تفاهم‌ رایجی وجود دارد. که اصرار دارد افراد و گروه‌های سیاسی را به اصلاح‌طلب و انقلابی تفکیک کند. چنانچه گروه اول در هر صورت تنها به دنبال اصلاح هستند؛ گروه دوم نیز در هر شکل ممکن فقط در پی انقلاب!
سوتفاهمی که باعث شده ما گروه‌هایی را به رسمیت بشناسیم که علی‌رغم بسته بودن امکان اصلاح، همواره ادعای آن را داشته باشند. و به این وسیله جامعه خود را برای حفظ منافع دیکتاتوری حاکم به رکود سیاسی بکشانند. از آن سو نیز البته ما با انقلابی‌های منتزع از واقعیتی روبرو خواهیم بود که هر شب در محفل‌های سکتاریستی خود انقلاب می‌کنند و روز که شد -سَرخورده از واقعیت ِ دور از آرمان‌هایشان- به محفل‌های محدود و کوچک خود بازگشته تا شب دوباره فرصت کنند برای فاصله گرفتن از واقعیت و انقلابی دیگر در توهمات سکتاریستی!

رکود سیاسی یک جامعه -و دور ماندن از امکاناتی که آزمون و خطا به واسطه اصلاح و انقلاب برای پیشبرد و ارتقای آگاهی نسبی جامعه در اختیار جامعه قرار می‌دهد- عمدتا همواره تقصیر اصلی را متوجه دو گروهی می‌کند که ذکرش رفت. یعنی چه آن‌هایی که همواره فقط در پی اصلاحند و انقلاب خط قرمز آن‌هاست! چه آن‌هایی که همواره در پی انقلابند و اصلاح‌طلبی را در هر کانتکستی رد می‌کنند. برای زنده نگاه داشتن صحن سیاست یک جامعه می‌توان آزمون و خطا را -به عنوان مولفه اصلی ارتقای آگاهی نسبی انسان و جوامع انسانی- فرمولیزه کرد:

جامعه پویا همواره در پی اصلاح و آزمودن راه‌های جدید و گوناگون است. جامعه پویا تنها زمانی انقلاب می‌کند که امکان اصلاح از آن گرفته شده باشد؛ انقلاب راهی است برای حفظ پویایی. در واقع ما انقلاب می‌کنیم تا امکان اصلاح را بر قرار نگاه داریم

هیچ انقلابی نمی‌تواند مدعی کنار زدن بدترین حکومت تاریخ برای برپایی بهترین حکومت تاریخ باشد. چنانچه هیچ‌ انقلاب شکست خورده‌ای نمی‌تواند باعث از بین رفتن بهترین حکومت تاریخ برای برپایی بدترین حکومت تاریخ باشد. در پروسه آزمون و‌ خطا در سِیر هزاران ساله تاریخ ِ جوامع انسانی، تغییر و امکان تغییر -برای حصول تجربه‌های متفاوت- تنها فاکتور اصلی ِ به پیش برنده جوامع و‌ عامل اصلی ارتقای آگاهی نسبی بوده است.


📕یادداشت مرتبط:
▪️اصلاح‌طلبان حکومتی، خود بخشی از مشکل ایران‌اند؛ و نه راه‌ حل!

➖➖➖
✅ نقدآگین
را دنبال کنید:
📽 یوتیوب
📸 اینستاگرام
🌾@Naqdagin


📘اصلاح یا انقلاب؛ مساله این نیست

(تدقیق بر اصلاح‌ و انقلاب برای گذشتن از اصلاح‌طلبان جعلی و انقلابیون جعلی)

✍️#علیرضا_حلاج


#یادداشت
#اندیشه #سیاسی #چپ
#اصلاح_طلبان #انقلابیون #دگرگشت


➖➖➖
✅ نقدآگین
را دنبال کنید:
📽 یوتیوب
📸 اینستاگرام
🌾@Naqdagin


📕اصلاح‌طلبان حکومتی، خود بخشی از مشکل ایران‌اند؛ و نه راه‌ حل!

(پیرامون
مصاحبه‌ی اخیر مصطفی تاجزاده)

✍️#علیرضاموثق

اصلاح‌طلبان حکومتی، به نظرم خودشان بخشی از مشکل ایران‌اند و نه بخشی از راه حل. در ذیل اسلامِ ذاتاً داعشی و فاشیستی و در ذیل حکومت ولایت مطلقه‌ی فقه که «ظلم و تبعیض ساختاری» دارد و در آن حق حکومت، به نحو پیشینی و انحصاری به آخوندها و شیعیان ۱۲ امامی تعلق دارد و نیز حکومتی خرافات‌بنیاد است و بر زنده بودن یک انسان طی ۱۲۰۰ سال (امام زمان) تکیه دارد، سخن گفتن از «دموکراسی و عدالت» یا از روی حماقت است و یا از روی شارلاتان‌بازی و یا هر دو.

تفاوت بین روح الله خمینی با سید علی خامنه‌ای، کمابیش شبیه به تفاوت بین «داعش و طالبان» و یا «ابوبکر البغدادی و بن لادن» می‌باشد. مگر توسل به رأی اکثریت، در همه جا قابل استناد و موجه است؟ و ملاک دموکراسی ست؟ فرض کنید که در یک جامعه، داعشیان در اکثریت باشند و رأی بدهند به ممنوعیت تحصیل و اشتغالِ زنان و یا طبق نص قرآن، بین کافر و مسلمان تبعیض حقوقی قائل شوند. آیا اسم این پدیده دموکراسی‌ست؟

باری! یک مشت بی‌سواد و بچه‌مذهبیِ پر رو و دهاتی، هنوز بعد از چهل سال گل‌کاری بر روی تمام تپه‌های ایران، باز خجالت نمی‌کشند.

خزعبلات و چرندیاتی چون «دموکراسی و جامعه‌ی مدنی اسلامی» یا «ایران برای تمام ایرانیان در ذیل حکومت اسلامی»، تنها یکی از محصولاتِ «کمیک-تراژیکِ» این نوابیغ است که توأمان، هم خنده‌آور است و هم گریه‌آور.


📘یادداشت مرتبط:
اصلاح یا انقلاب؛ مساله این نیست

#یادداشت_مدیا
#سیاسی

➖➖➖
✅ نقدآگین
را دنبال کنید:
📽 یوتیوب
📸 اینستاگرام
🌾@Naqdagin


Video is unavailable for watching
Show in Telegram
#ببینید
📺 آیا آقای خامنه‌ای دنباله روی آقای خمینی بودند؟

مصاحبه‌ای با #مصطفی_تاجزاده

▪️خیلی اختلاف با آقای خمینی دارند، ولی چون ساختار غلط شده به تنهایی نمی‌شود فرد ایشان را محکوم کرد.

▪️ایشان دنباله روی آقای خمینی نبودند، چرا که خمینی به اکثریت اتکا داشت و ایشون به اقلیت. و این بزرگترین تفاوتشون هست.

1️⃣ چرا نظارت استصوابی الان هست و زمان آقای خمینی نبود؟

2️⃣ چرا زمان آقای خمینی سپاه و بسیج حق نداشتند در سیاست دخالت کنند؟ و به سپاه می‌گفت به تو ربطی ندارد که چه چیز در مجلس می‌گذرد؟ تو کار خودت را بکن و آن‌ها هم کار خود را می‌کنند.

▪️به همین خاطر خود ایشان می‌داند که اگر انتخاباتی آزاد باشد، و ایشون بگه مردم به ایکس رای بدهید، اکثریت مردم به مخالفش رای می‌دهند. از ۹۲-۹۶ برای نمونه، همین رخ داد، ایشان یک لیست را انگلیسی نامید، و ظاهرا همان لیست رای آورد.

▪️چون می‌داند در اقلیت‌ست اتکایش به نظامیان و شورای نگهبانی‌ست که حتی احمدی‌نژاد را رد می‌کند و یک مجلس غیرملی می‌سازد.


📕یادداشتی پیرامون این مصاحبه از #علیرضاموثق را (اینجا) بخوانید.

➖➖➖
✅ نقدآگین
را دنبال کنید:
📽 یوتیوب
📸 اینستاگرام
🌾@Naqdagin


#بشنوید
🎧 از نظامی که در آن، کودکان شکنجه می‌کشند، تا دمِ مرگ، بیزار خواهم بود.

قرائتِ صفحاتِ ۲۴۳ تا ۲۵۲ از رمانِ طاعونِ #آلبر_کامو

▪️برشی کوتاه از فصل اگزیستانسیالیسم

🎙#ابوذر_شریعتی


#ادبیات #رمان
@aboozarshariati

➖➖➖
✅ نقدآگین
را دنبال کنید:
📽 یوتیوب
📸 اینستاگرام
🌾@Naqdagin


⬛️خون رگِ نوزادان هدیه به نائبِ امام پوتین

1️⃣بیش از ۱۰۰ کودک با کووید۱۹ فقط در ۱ بیمارستان در مشهد کشته شدند: «در پیک اول، بیشتر کودکان ۵-۱۰ سال مبتلا به کرونا شدند، در آبان‌ که پیک مرگ و میر بوده است، کودکان شیرخواره مبتلا به کرونای تنفسی می‌شدند».

2️⃣#بهرام_بسطامی:
این خبری کوچک نیست، سندی از جنایت قاجاریانِ نامسئول است و برای عزل و دادگاهی کردن مسئولانِ ابد الخدمت(!) کافیست!

زن و مردی سال‌ها در جامعه کار کرده‌اند، و آرزو و برنامه‌ریزی مشترک کرده‌اند تا گلی وارد این ویرانه شود؛ بعد آخوندهای بی وجدان، کنار منقل تصمیم گرفتند که از کشور x و y، که در زمان جنگ عراق، تسلیحات جنگی خریداری می‌کردند تا مسلمانان مقابل را بهتر بکشند، واکسن نخرند! و موشکی به هواپیمای چند هزار کودک، شیرخواره و خانواده‌هاشان شلیک کردند.
اما ما فقط مکلفیم برای طفل شیرخواره‌‌ای که آخوند روضه‌اش را بخواند گریه کنیم و ثواب ببریم؛ ورنه این‌ها «بلای الهی»ست و از «بی‌حجابی»!

ملت شهیدپرور(!) هم، با وجود این رذالت‌های تکرارشونده، باید بچه بسازد و تحویل نظام مقدسِ نامسئول دهد تا سربازی بی‌حق، و عدد رای صندوق بیعت شود!

🌾@Naqdagin


📚به نام «مستضعفان» و به كام «مفت‌خوران»

(چگونه در گفتمان قدرت، حتی معنای مستضعف مصادره شد؟!)

سخنان حسين مرعشي در باره علل و عاقبت مصادره اموال سرمایه‌داران در ابتدای پيروزی انقلاب

🔰تلخیص از: مجله‌ی كارخانه‌دار


♈️ انقلاب ما آخرین نهضت سیاسی و اجتماعی از نوع نهضت‌های اجتماعی دوران جنگ سرد بود. مایه‌ی کلی انقلاب چپ و مخالف بخش خصوصي بود بنابراين همه‌ی نيروها در آن زمان بر روي مصادره اموال سرمايه‌داران توافق داشتند. البته هنوز هم ستاد اجرایی در حال مصادره است.

♈️ آقای لاجوردی (دادستان تهران) و آقای ایروانی هر دو در بازار تهران در کنار هم‌حجره داشتند. ایروانی کفش و آقای لاجوردی روسری می‌فروخت. ایروانی متوجه تحولات دهه‌ی چهل شد، غرفه کفش‌فروشی را به کفش ملی تبدیل کرد. وقتی کفش ملی را داشتیم در چین، تایوان، کره و تایلند از صنعت و تولید خبری نبود. آقای ایروانی کفش ملی را تأسیس کرد و آقای لاجوردی هم‌حجره‌ای او دادستان شد و اموال او را مصادره کرد.

♈️ آقای رحمان گلزار سازنده اکباتان هیچ خلافی نکرده است. او اکباتان را با پیش‌فروش واحدهای آپارتمان ساخته است. در سال ۵۷ دلار هفت تومان بوده و او هر متر را ۷۰۰۰ تومان می‌فروخته است. حدوداً بیست میلیون پول الان بود. یعنی گران هم نبوده است. در حکم آقای گلزار نوشته شده که چون خود محکم اقرار کرده که پول نداشته است و با پیش‌فروش اکباتان را ساخته است، لذا مصادره می‌شود. اصل این بود که هر سرمایه‌گذاری هم‌دست رژیم بوده است و همین تفکر هنوز هم در ایران وجود دارد.

♈️ این‌هایی که اموالشان مصادره شد، آدم‌های بی‌دین و کافر و عرق‌خوری نبودند. حتی حاجی برخوردار در دوران مبارزه به آخوندها کمک می‌کرد. آقای برخوردار به قاضی گفته بود «شما می‌خواهید مصادره کنید؟» حاج‌آقا گفت «بله! اینها برای مستضعفین است». گفت «حاج‌آقا! شما که نمی‌توانید کارخانه اداره ‌کنید!» قاضی گفت «نمی‌شود باید مصادره کرد». و بازهم گفت «چقدر می‌خواهید در سال از این کارخانه در بیاورید، همان را به شما می‌دهیم.» گفتند «خیر». گفت «این‌ها را به ما اجاره بده». گفت «نمی‌شود». گفت «بفروش»؛ گفت «نمی‌شود». رشته‌های صنعتی این‌طور پاره شد. یک بورژوازی ملی‌ای شکل‌گرفته بود و از بین رفت.

♈️یک زمانی در کرمان اموال شیخیه را مصادره کردند و آقای حسین‌خان ابراهیمی که در کرمان یک کارخانه ساخته بود، به نام «قالب میزان»، دقت بالایی داشت و حتی می‌توانست قالب عقربه‌های ساعت مچی را بزند. هرچقدر تلاش کردم نتوانستم جلوی مصادره‌ی آن را بگیرم. به آقای فلاح دادستان گفتم «مرسوم این است یک‌بخشی از املاک را به‌طرف می‌دهید تا دست‌خالی نمانند. الان هم به ایشان کارخانه را بدهید. چون این کارخانه منهای حسین‌خان مفت نمی‌ارزد». گفت «این کارخانه زیادتر است». گفتم «باقی را قسطی از او بگیرید». بالاخره کارخانه مصادره شد. ظرف کمتر از یک سال ماشین‌آلات به مزایده گذاشتند. سوله‌های آن انبار کمیته امداد شد، حسین‌خان هم در سن ۵۰ سالگی دق کرد و مرد.

♈️ یک زمانی آقای موسوی اردبیلی اموال آقای امان‌الله عامری را مصادره کرد و هیچ حجت شرعی برای آن نداشتند. یک نامه‌ای را خطاب به رهبری نوشتم و گفتم در طول هشت سالی که معاون استاندار بودم یک نفر از کارگران ایشان از او شکایت نداشت. یک گزارش از منابع طبیعی درباره‌ی تصرف اراضی ملی از او دریافت نکردیم. هیچ خلافی نکرده بود. هیچ مبنایی جز تندروی و انقلابی نمایی نداشت. به نظر من قانون اصلاحات زمان شاه از مصادره‌های دهه پنجاه عادلانه‌تر بود.

♈️ مردم و نیروهای انقلابی آن‌قدر پاک بودند که اصلاً نمی‌توانستند فکر کنند کسی در نهادهای حکومتی سو استفاده کند و تا ۱۵ سال پس از انقلاب هم این فضا حاکم بود. مسئولی در خانه‌ای که برای مستضعفان بنشیند! تصور هم نمی‌کردیم. اما رفته‌رفته متوجه شدند اینها عجب چیزهایی بودند. کمتر در میان آنها آدم سالم وجود داشت. اصلاً قرار نبود این اموال مصادره‌ای در اختیار مسئولین، حکام شهر و قضات باشد. قرار بود آنها را بفروشند با پولش برای مستضعفین خانه بسازند. مصادره اموال به نام مستضعفین بود و به کام یک‌مشت مفت‌خور.


➖➖➖
✅نقدآگین
را دنبال کنید:
📽یوتیوب
📸اینستاگرام
🌾@Naqdagin

20 last posts shown.

2 208

subscribers
Channel statistics