تک تک قدمایی که تو خیابونای تبریز ور میداشتم با خودم میگفتم میشد امسال هم من قدم بزنم اما خودت نخواستی !
میشد امسال بیای دانشجو همون رشته ای ک براش میمیری باشی و کلی با ابجی و داماد خوشبگذرونی!
میشد الان حالت خوب باشه و کارایی ک میخاستی بکنی
و دیشب تو راه برگشت کندوان ک اهنگ اروم گذاشته بودیم گریه میکردم و زار میزدم برای خودم رویام
به این فکر میکردم ک چن هفته پیش داشتیم با مامان چنل مهدیه ک از خاطرات بیمارستانش میگف رو میخوندیم و مامان از من ذوق بیشتری داشت دو روز بود که حالش خوب نبود !
اگه ادم بودی الان زندگیت ی جور دیگ بود پسر!
میشد امسال بیای دانشجو همون رشته ای ک براش میمیری باشی و کلی با ابجی و داماد خوشبگذرونی!
میشد الان حالت خوب باشه و کارایی ک میخاستی بکنی
و دیشب تو راه برگشت کندوان ک اهنگ اروم گذاشته بودیم گریه میکردم و زار میزدم برای خودم رویام
به این فکر میکردم ک چن هفته پیش داشتیم با مامان چنل مهدیه ک از خاطرات بیمارستانش میگف رو میخوندیم و مامان از من ذوق بیشتری داشت دو روز بود که حالش خوب نبود !
اگه ادم بودی الان زندگیت ی جور دیگ بود پسر!