تولد مامان بود و خودش یادش نبود :)
بهش تبریک که گفتم نبوسیدمش که مریض نشه اون اومد پیشونیمو بوسید و بهم گفت که دوسم داره ؛ از هر طرف که نگاه میکنم من واقعا لیاقت ندارم دخترِ این خانوم باشم :) تمامِ من.
اشک.
بهش تبریک که گفتم نبوسیدمش که مریض نشه اون اومد پیشونیمو بوسید و بهم گفت که دوسم داره ؛ از هر طرف که نگاه میکنم من واقعا لیاقت ندارم دخترِ این خانوم باشم :) تمامِ من.
اشک.