@noideahuhThe Confidant🤝
فیلم مافیایی و تا حدی تینیجریه.
پروتاگونیست ۴-۵ سالی ازت بزرگتره و تو مافیاست. باهات تو یه کافه آشنا میشه و بعد اون یکی دوبار همو بیرون دیدین.
کم کم صمیمیت بینتون بیشتر شد و حتی هفتهای دو سه بار همدیگه رو میدیدین، لب ساحل، پارکهای جنگلی، کافه، سینما و ...
پروتاگونیست جذب کاراکتر سافت و جوونت شده بود و میتونستی به راحتی متوجه شی جوری که با تو راحته، هیچوقت با بقیه نیست.
کم کم ساید دوم پروتاگونیست برات تبدیل به یه سوال بزرگ میشه "اون واقعا چیکارهست؟" "چرا فقط پیش من این رفتارو از خودش نشون میده؟ مگه بقیه چشونه؟" "چرا من واقعا نمیدونم تو زندگیش اوضاع چطوره؟"
به دنبال این سوالا، میخوای باهاش وقت بیشتری بگذرونی. هرچند که با این قضیه مخالف بود اما تو نهایتا تونستی حرف خودتو به کرسی بنشونی. ولی با این کارت خودتو به خطر انداختی!
کسایی که از پروتاگونیست به هر نحوی کینه داشتن، می دزدنت و ازت استفاده میکنن که زمین بزننش. اون تقریبا قید تمام دارایی و موقعیت هاشو زد که تورو نجات بده، اما لحظه آخر بخاطر رفتار عصبیش، یکی از کسایی که گروگان گرفته بودنت بهت شلیک میکنه و تو دستای پروتاگونیست دار فانی رو وداع میگی. حداقل به جواب سوالت رسیدی نه!؟