""اُشــو""

مراقبه تنها راه حل تمامی مشکلات انسان است. مشکل ممکن است افسردگی ، غم و اندوه ، عصبانیت و یا هر چیز دیگری باشد. مشکلات ممكن است بسیار زیاد باشند ولی جواب یکی است و آن مراقبه است.

در لحظات خاصی شما آگاهی بیشتری دارید و در زمانهای دیگر آگاهی کمتری دارید. پس این امکان در زندگی وجود دارد که موقعیتهایی را برای خود بیافرینید تا آگاهی بیشتری داشته باشید.
آگاهی پایه و اساس مراقبه است و هنگامی که حضور و آگاهی انسان افزایش می یابد ، افکار مغشوش ذهن ناپدید می شوند. هنگامی می رسد که می توانید در آگاهی کامل بسر برید ، در این صورت هیچ فکری وجود نخواهد داشت و ناگهان زمان باز می ایستد.


عصاره واقعی زندگی ، درون شماست. در همین لحظه می توانید به درون خود بازگشت کنید و آن را تجربه کنید. تمام آنچه لازم است سفری است به درون خودتان در سکوت. من نام این سفر را مراقبه می گذارم؛ سفری به درون وجودتان در سکوت و در لحظه ای که هسته اصلی وجود خود را پیدا کنید ، در حقیقت هسته اصلی تمام هستی را یافته اید.

مشاهده کردن یعنی یافتن آینه ای که در درون شماست و هنگامی که این آینه را پیدا کردید معجزه ها شروع به اتفاق افتادن می کنند. هنگامی که افکار خود را مشاهده میکنید ، آنها شروع به ناپدید شدن می کنند سپس ناگهان با آرامش و سکوت بی نظیری مواجه می شوید که تا آن زمان کلا از آن بی خبر بودید. هنگامی که حالات مختلف خود مثل عصبانیت ، ناراحتی ، غم و حتی شادی خود را آگاهانه مشاهده می کنید ، آنها نیز ناپدید می شوند و تجربه عالی تری از آرامش و سکوت را خواهید داشت و زمانی که دیگر چیزی برای مشاهده کردن وجود نداشته باشد ، یک تحول و دگرگونی عظیم اتفاق می افتد؛ در آن زمان انرژی مشاهده به سوی خودش باز می گردد چون مانعی وجود ندارد که این انرژی را مسدود کند. هنگامی که هیچ مانعی در برابر مشاهده شما وجود نداشته باشد شما به اشراق رسیده و کامل شده اید.



#پایان_کتاب_اشو_عشق_رقص_زندگی


@O_shoo

در حقیقت ذهن بیماری شماست. کنار گذاشتن ذهن و نگاه کردن به واقعیت در آرامش و سکوت و بدون هیچ گونه فکری راه درست آشنا شدن با واقعیت است. در این صورت واقعیتی کاملا متفاوت را درک خواهید کرد. درک واقعیت شما را از شر بسیاری از حماقتها و خرافات نجات می دهد و دل را از تمامی کثافاتی که آن را کدر کرده است ، پاک خواهد کرد. نابسامانی ها از یک نسل به یک نسل دیگر منتقل می شوند و شما تمامی گذشته این نسلها را با تمام عقاید نادرستشان به ارث می برید.



و من به شما می گویم که هيچ شر و نیروی شری در جهان وجود ندارد. تنها انسانهایی وجود دارند که آگاه هستند و انسانهایی که عمیقا در خواب هستند. کسی که در خواب است قدرتی ندارد. کل انرژی هستی در اختیار انسانهای آگاه و بیدار است. یک انسان آگاه می تواند تمامی جهان را آگاه و بیدار کند ، همانطور که یک شمع روشن می تواند میلیونها شمع دیگر را روشن کند و ذره ای از نورش کاسته نشود.


دوستی به دو صورت است. یکی دوستی که شما در آن یک نیازمند و گدا هستید و احتیاج دارید که دیگری شما را به خاطر تنهایی تان کمک کند. فرد متقابل شما نیز یک نیازمند است که از شما همین را می خواهد و طبیعتا دو گدا نمی توانند به یکدیگر کمک کنند و بزودی درک خواهند کرد که گدایی کردن از یک گدا فقط نیاز را چند برابر می کند. پس هر دو خسته و عصبانی خواهند شد و فکر می کنند که فریب خورده اند ، ولی در حقیقت هیچ کس دیگری را فریب نداده است.


نوع دیگر دوستی کیفیتی کاملا متفاوت دارد. این نوع دوستی به خاطر نیاز نیست بلکه به خاطر این است که شما به قدری پر و غنی هستید که می خواهید با شخص دیگری شریک شوید و به علت این شراکت و سهیم شدن ، نوع جدیدی شادی و سرور وارد زندگی و وجود شما می شود که هرگز قبلا تجربه اش نکرده اید ، چرا که قبلا همیشه در حال گدایی بوده اید. وقتی شما کیفیتی را شریک می شوید ، دیگر به دنبال وابستگی به کسی نیستید بلکه با هستی و تغییرات زندگی جریان می یابید ، زیرا برای شما اهمیتی ندارد این کیفیت را با چه کسی شریک می شوید. خیلی ساده است ، چون شما پر و غنی هستید می خواهید با دیگران شریک شوید و هر کس به شما نزدیک شود شما او را سهیم می کنید و این شراکت خود علت سرور و حال خوشی شماست.



#ادامه_دارد...
#اشو_عشق_رقص_زندگی
@O_shoo

ویلیام شکسپیر :




در بدترین ما آنقدر خوبی هست، و در بهترین ما آنقدر بدی هست، که هیچ یک از ما حق این را نداریم که از دیگری عیب جویی کنیم.


@O_shoo

پس این شخصیتهای مختلف را آگاهانه تماشا کنید و به خاطر داشته باشید که این تماشا کننده است که حقیقت اصلی وجود شماست. اگر به طور دائم در حال تماشای این شخصيتها باقی بمانید ، آنها شروع به ناپدید شدن و از میان رفتن می کنند چرا که دیگر نمی توانند زنده باشند. آنها برای زنده بود احتياج به هویت دارند؛ هنگامی که شما عصبانی هستید این شخصیت دوست دارد شما نظاره کردن او را فراموش نماییده و فکر کنید که واقعا خودتان عصبانی هستید ، در غیر این صورت این شخصیت دیگر وجود زنده ای نخواهد داشت و ناپدید می شود. پس همينطور با آگاهی به تماشای این شخصیتها ادامه دهید و تمامی آنها از میان خواهند رفت و هنگامی که همه آنها ناپدید شوند وجود حقیقی شما ــ که پیرو استاد حقیقی شماست ـــ به خانه خودش خواهد آمد.

در آن هنگام شما رفتاری کامل و حقیقی خواهید داشت و هر آنچه انجام دهید با تمام وجود خواهد بود و هرگز پشیمان نخواهید شد. در آن صورت همیشه در حال شعف و سر از خواهید بود.


شما جهان را آنطور که هست نمی بینید ، بلکه طوری جهان را می بینید که ذهنتان به شما دیکته می کند. افراد گوناگون به اشکال مختلفی شرطی شده اند و ذهن کاری نمی کند جز همین شرطی کردن. انسانها با مسائل مختلف مطابق شیوه شرطی شدنشان برخورد می کنند. ما فکر می کنیم که یک نفر بالاتر است ، یک نفر دیگر باین تر؛ زنها از قدرت کمتری برخوردارند و مردها قدرتمندتر هستند ، یکی باهوشتر است و دیگری از هوش و ذکاوت کمتری برخوردار است. بشر این تقسیمات را انجام می دهد و همه اینها لایه به لایه روی یکدیگر ذهنیت ما را تشکیل می دهند. در صورتی که شما قادر نباشید ذهن خود را کنار بگذارید و مستقیما و با آگاهی خالص به هستی بنگرید ، هرگز موفق به مشاهده حقیقت نخواهید شد. در این جهان بزرگترین شهامت این است که ذهن کنار گذاشته شود ، و شجاعترین فرد کسی است که بتواند بدون مانع ذهن به این جهان بنگرد ، درست همان گونه که هست ، و این بسيار زیباست و کاملا متفاوت.



#ادامه_دارد...
#اشو_عشق_رقص_زندگی
@O_shoo

این شخصیتها دائما در وجود شما در حال گردش هستند و در صورتی که اندکی دقت کنید متوجه آن خواهید شد ، ولی هرگز نباید در این گردش دخالت کنید ، زیرا دخالت باعث ایجاد بی نظمی و سردرگمی بیشتر خواهد شد. فقط آنها را آگاهانه مشاهده کنید. هنگامی که این شخصیتهای مختلف را آگاهانه و بدون قضاوت نظاره می کنید پس از مدتی متوجه خواهید شد که تماشا کننده ای هم وجود دارد که خودش هیچ یک از این شخصیتها نیست و این شخصیتهای مختلف تنها در مقابل او رفت و آمد می کنند.

این تماشاگر خودش هیچ یک از این شخصیتها نیست ، چرا که یک شخصیت نمی تواند شخصیت دیگری را تماشا کند. این مسأله خیلی جالب است که یک شخصیت نمی تواند شخصیت دیگر را تماشا کند چرا که هیچ یک از این شخصیتها روح ندارند. آنها همانند لباسهای شما هستند ، شما می توانید دائما لباسهای خود را عوض کنید ولی لباسها متوجه این مطلب نمی گردند که شما در حال عوض کردن آنها هستید. شما لباستان نیستید پس می توانید لباسهایتان را عوض کنید ، همینطور شما هیچ یک از این شخصیتها نیستید و به همین علت است که متوجه این همه شخصیت گوناگون در وجود خود هستید ، و اما در اینجا یک مطلب کاملا روشن و مشهود است که چیزی دائما در حال تماشای این بازی عوض شدن شخصیتهای مختلف در وجود شماست و این خود شما هستید.


#ادامه_دارد...
#اشو_عشق_رقص_زندگی
@O_shoo

هرکدام از شما یک گروه و جمعیت هستید ، برای درک این مطلب فقط کافی است کمی دقیقتر و عمیقتر نگاه کنید و درک خواهید کرد که افراد زیادی درون شما زندگی می کنند. وقتی شما عصبانی هستید ، شخصیت خاصی مالک وجود شما می شود و اینگونه وانمود می کند که این شخصیت ، شما هستید. هنگامی که محبت می ورزید شخصیت دیگری به همین شکل مالک وجود شماست و به نظر می رسد که این شخصیت نیز شما هستید. این مسئله نه تنها شما را گیج می کند بلکه برای هرکس که با شما برخورد می کند نیز گیج کننده خواهد بود ، زیرا نه شما و نه دیگران نمی توانید آن را درک کنید. همه افراد دیگر هم به همین ترتیب یک گروه و جمعیت هستند.


هنگامی که میان دو نفر رابطه ای بر قرار می گردد در حقیقت میان دو گروه رابطه ایجاد می شود. و به همین دلیل است که دائما همه با هم در حال جنگ و جلال هستند زیرا خیلی کم اتفاق می افتد درست هنگامی که شخصیت محبت آمیز مالک وجود شماست برای شخص مقابل نیز همین حالت اتفاق افتاده باشد. وقتی که مثلا شخصیت محبت آمیز شما مالک وجود شده است ممکن است فرد مقابل غمگین ، عصبانی یا حتی نگران و ناراحت باشد و یا هنگامی که او مهربان است این احتمال وجود دارد که شما این گونه نباشید.



#ادامه_دارد...
#اشو_عشق_رقص_زندگی
@O_shoo

ویــکتور هـوگــو :



ما هرکه باشیم،
کسی را داریم که برای نفس کشیدنمان لازم است،
اگر نداشتہ باشیم هوا نداریم،
خــفه می شویم،
آن‌وقت است که انسان می میرد...
مُردن از نبودن عشق،
هولناک است؛ خفقان جان است!


@O_shoo

همه ی ما بخش های مختلفی از یک واحد کل هستیم. هرکس را که مورد اذیت و آزار قرار دهید در حقیقت به خودتان ضرر رسانده اید و این مسئله در طولانی مدت آشکار خواهد شد. در حال حاضر ممکن است این نکته را درک نکنید ولی روزی آن را درک خواهید کرد و خواهید گفت : ((خدای من ، این زخم را خودم ایجاد کرده ام و حالا خودم در حال تحمل ناراحتی آن هستم)) در حالی که شما شخص دیگری را اذیت کرده بودید و فکر می کردید انسانها از همدیگر مجزا هستند. هیچ چیزی از چیز دیگر مجزا نیست. تمامی هستی یک کل واحد است. تنها با درک این مطلب است که برای همیشه خشونت و آزار را ترک خواهید کرد.




انسان هنگامی غنی و پر است که با طبیعت همنوا و هماهنگ باشد. هنگامی که او با هستی همنوا نباشد کاملا خالی است. او باید خلا را پر کند و حرص و طمع شروع کردن به پر کردن این خلا ترسناک ، ناراحت کننده و غیر ممکن است.

برای ایجاد این احساس که وجود شما غنی و پر است دو راه وجود دارد؛ یکی اینکه با هستی همنوا و هماهنگ شوید... سپس احساس میکنید که پر و غنی هستید ، پر از زیبایی ها ، گلها ، ستارگان و ... این رضایت کامل است. ولی در صورتی که این کار را نکنید ، همانطور که میلیونها نفر از مردم جهان چنین هستند ، این امکان وجود دارد که درون خود را با هرگونه آشغالی پر کنید.

خیلی ساده است ، طمع به این معنی که وجود شما از خلا رنج می برد و شما می خواهید آن را با هرچیز ممکن پر کنید و برای شما اهمیتی ندارد که آن را با چه پر می کنید. هنگامی که این مطلب را درک کنید از شر طمع خلاص شده اید.



#ادامه_دارد...
#اشو_عشق_رقص_زندگی
@O_shoo

کاری که ((ذهن)) انجام می دهد این است که دائما در حال جدا کردن و تقسیم کردن است و اما کاری که ((دل)) انجام می دهد این است که به همبستگی ها و یکی شدنها توجه می کند؛ همبستگی هایی که ذهن از دیدن آنها قاصر است. ذهن چیزی فراتر از کلمات را درک نمی کند. ذهن تنها کلمات و مواردی که به طور منطقی درست به نظر می رسند را درک می کند. ذهن هیچ کاری به هستی ، زندگی و حقیقت ندارد و به خودی خود تنها از خیالات و افکار مختلف تشکیل شده است.

زندگی بدون ((ذهن)) امکان پذیر است ولی زندگی بدون ((دل)) غير ممكن است و هر چه بیشتر انسان وارد عمق زندگی شود به مقدار بیشتری از دلش استفاده می کند.


هیچ کس برتر از دیگری نیست ، هیچ کس از دیگری پائین تر هم نیست و هرگز کسی با دیگری برابر هم نیست. هر شخص کاملاً منحصر به فرد است.
برابری انسان از نظر روانشناسی غلط است. هرکس نمی تواند "آلبرت اینشتین" یا "رابیندرانات تاگور" باشد. ولی این نکته بدین معنی نیست که رابیندرنات تاگور یا آلبرت اینشتین بالاتر از شما هستند. هرکس تجلی ای کاملا منحصر به فرد است. بنابراین مسئله ی بالاتر بودن یا پائین تر بودن و حتی یکسان بودن را باید بطور کلی فراموش کنیم و به جای آن درک کنیم که هر کس فقط و فقط تجلی ای منحصر به فرد است.

تنها کافی است به همه با عشق و محبت نگاه کنید و سپس درک خواهید کرد که هر فرد ، صاحب خصوصیتی است که هیچ کس دیگری آن را ندارد.



تنها کارهایی را انجام دهید که برای شما خوشایند باشد ، کارهایی که برای شما و اطرافیانتان شادی و خوشی به همراه بیاورد ، کارهایی که به زندگی شما و اطرافیانتان نوایی خوشایند از شادی ببخشد.



#ادامه_دارد...
#اشو_عشق_رقص_زندگی
@O_shoo

ژان پل سارتر :


لازم است
گاهی در زندگی
بعضی آدم ها را گم کنید
تا خودتان را پیدا کنید.


@O_shoo

مشکلات باعث رنج و ناراحتی ما می شوند ، تنها به این دلیل که هرگز آنها را مورد توجه قرار نداده ایم تا بفهمیم چه هستند.



با این زندگی کوتاه و منبع انرژی محدود ، خیلی احمقانه است که با عصبانیت ، نفرت و حسادت همه چیز را خراب کنیم. این منابع انرژی و این زمان را در عشق ، دوستی و مراقبه صرف کنید؛ این انرژی را طوری به کار برید که باعث تکامل شما شود و هر چه بیشتر متكامل شوید منابع انرژی بیشتری در اختیار شما قرار خواهد گرفت.


مقایسه به طور کلی اشتباه است. هر شخصی کاملا منحصر به فرد است و هیچ کس همانند او نیست. اگر افراد به هم شبیه بودند ، مقایسه آنها در ست بود ولی اصلا اینطور نیست. حتی دوقلوها نیز کاملا شبیه هم نیستند. یعنی غیر ممکن است بتوانید فردی را پیدا کنید که کاملا شبیه شما باشد.


یکی از اساسی ترین مسائل در زندگی این است که نباید زندگی را به دو بخش خوب و بد یا زشت و زیبا تقسیم کنیم ، زیرا این تضادها با هم کل زندگی را تشکیل می دهند.

برای نیل به این مقصود تنها به اندکی طنز و شوخی نیاز است و به نظر من این طنز برای کسی که می خواهد نگاهی جامع و فراگیر به زندگی داشته باشد لازم است. مسائل کوچک و ناراحت کننده چه اشکالی دارند؟ می شود به آنها خندید و از آنها لذت برد. ولی ما همیشه در حال قضاوت هستیم و این باعث می شود که جدی باشیم.

گلها زیبا هستند ولی خارها چطور؟ خارها هم بخشی از وجود گلها هستند. زندگی گل ، بدون خار امکان پذیر نیست و خارها در حقیقت نقش محافظ گلها را بازی می کنند؛ پس دارای هدف و وظیفه هستند. ولی شما میان آنها فرق می گذارید و فکر می کنید گل زیباست ولی خار زشت است. درختی که گل و خار روی آن قرار دارد برای هر دو به طور یکسان شیره و غذا می فرستد. در وجود درخت هیچ گونه تقسیم بندی و قضاوتی وجود ندارد درخت هرگز گلها را به خارها ترجیح نمی دهد بلکه هر دو آنها را با هم قبول می کند. در زندگی ما نیز می تواند چنین دیدگاهی وجود داشته باشد. چیزهای کوچکی در زندگی انسان وجود دارند که اگر در موردشان قضاوت کنیم زشت به نظر می رسند ولی زشتی آنها تنها به خاطر تفاوت ماست ، در غیر این صورت آنها نیز نقش خاص خودشان را در هستی بازی می کنند.



#ادامه_دارد...
#اشو_عشق_رقص_زندگی
@O_shoo

پول به همراه خودش قدرت می آورد. با پول می توان هر چیزی را خرید بجز چیزهایی که اصلا خریدنی نیستند. ولی متأسفانه اکثر مردم اصلا توجهی به این چیزها ندارند. مراقبه را نمی توان با پول خرید ، همینطور عشق ، محبت ، دوستی و سپاسگزاری را ولی هیچ کس به این چیزها توجه نمی کند.


با تمام وجود زندگی کنید ، به طوری که هر لحظه از زندگی تان تبدیل به لحظه ای طلایی شود و تمامی زندگی تان زنجیره ای از این لحظات طلایی. فردی که این گونه زندگی می کند ، هرگز نمی میرد چرا که وجودش تبدیل به اکسیری شده است که با لمس هر چیز آن را به طلا تبدیل میکند.


هیچ کس توجه کافی به تک تک افراد نکرده است و این مسأله علت ریشه ای تمامی مشکلات است. به نظر می رسد که اجتماع بسیار بزرگ است و هر فرد جزء کوچکی از آن است ، به همین علت مردم فکر می کنند که می توانند جامعه را تغیير دهند و سپس افراد آن جامعه خود به خود تغيير خواهند کرد. این راه حل اشتباه است چرا که جامعه تنها یک کلمه است و هیج روحی ندارد ، تنها انسانها وجود دارند و در صورتی که آنها تغییر نکنند تغییری در جامعه ایجاد نخواهد شد.


انسان با گنج بسیار پربهایی زاده شده است ولی در عین حال خصلتهایی حیوانی نیز در وجود او به ودیعه گذاشته شده است. وظیفه ما این است که به هر شکل ممکن این خصلتهای حیوانی را از میان ببریم و فضایی کافی برای این گنج گرانبها ایجاد کنیم تا به سطح آگاهی ما برسد و بتوانیم آن را با بقیه سهیم شویم. یکی از خصوصیات این گنج این است که هر چه بیشتر آن را با دیگران سهیم شوید، بیشتر خواهد شد.



#ادامه_دارد...
#اشو_عشق_رقص_زندگی
@O_shoo

نلسون ماندلا:



انسانها آفریده شده اند که به آنها عشق ورزیده شود و اشیا ساخته شده اند که مورد استفاده قراربگیرند!
دلیل آشفتگی های دنیا این است که
به اشیا عشق ورزیده میشود،
و انسانها مورد استفاده قرار می گیرند ...



@O_shoo

زندگی لیطفه ای کیهانی است
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ


کل زندگی به مثابه ی یک لطیفه ی بزرگ کیهانی است. زندگی پدیده ای جدی نیست ـــ اگر آن را جدی بگیری ، در واقع آن را از کف می دهی. درک زندگی تنها از طریق خنده ممکن است.


آیا تا به حال توجه کرده ای که انسان تنها جانوری است که می خندد؟ ارسطو می گفت که انسان تنها جانور صاحب منطق است. ولی این حرف کاملا صحت ندارد ، چون که مورچه ها و زنبورها هم موجوداتی بسیار منطقی هستند. در واقع ، در مقایسه با مورچه و زنبور انسان موجودی غیر منطقی به نظر می رسد. کامپیوتر هم وسیله ای است بسیار منطقی و در مقایسه با آم میز ، انسان بسیار غیر منطقی است.



تعریف من از انسان این است که انسان تنها جانوری است که می خندد. زنبورها ، مورچه ها و کامپیوترها هیچ کدام نمی خندند. فقط انسان از چنین موهبتی برخوردار است. خنده ، نقطه ی اوج رشد انسان است؛ از طریق خنده است که انسان به خدا نزدیک می شود ، زیرا فقط به وسیله ی بالاترن صفت انسانی است که می توان به نهایت دست یافت. خنده به مثابه ی پلی بین انسان و خداوند است.



#ادامه_دارد...
#اشو_عشق_رقص_زندگی
@O_shoo

فردریش نیچه :
چنین گفت زردشت


در عشقِ تان دلیری باد ! با عشق تان بتازید بر آن کس که در شما هراس می انگیزد . عشقِ شما فخرِ شما باد : زن جز این کم تر فخری می‌شناسد . و اما ، فخرِ شما این باد : بیش از آن دوست بدارید که دوستِ تان می دارند و در این کار هرگز از هیچ کس واپس نمانید .



@O_shoo

عشق باعث دگرگونی فوری می شود.


کسی که نمی تواند عشق بورزد ، با هوش هم نمی تواند باشد ، باوقار هم نمی تواند باشد ، زیبا هم نمی تواند باشد. زندگی چنین کسی ، تراژدی است.
به زندگی عشق بورز ، چرا که زندگی متغیر است و هر لحظه دگرگون می شود. وقتی که وارد این سالن شدی ، یک کسی بودی؛ وقتی که اینجا را ترک کنی کس دیگری خواهی بود. فقط در ظاهر همان شخص قبلی هستی.

در این دو ساعتی که در این سالن بسر می بری ، خیلی چیزها در تو تغیر می کند؛ این دو ساعت مانند آبی است که رود گنگ طی دو ساعت کیلومترها در مسیر خود جابجا می کند... با اینکه کنگ در ظاهر همان رود است ، ولی آبی که در آن جریان دارد با آب دو ساعت پیش متفاوت است.


((هراکلیتوس)) فیلسوف یونانی می گوید که زندگی جریانی است مستمر ، همچون رودخانه. ((و به یاد داشته باش ، تو نمی توانی دو بار در یک رودخانه پا بگذاری ـــ برای اینکه بار دوم ، رودخانه آن رودخانه ی قبلی نخواهد بود.))

انسانهایی که رمز و کلید خوشبختی را می شناسند ، انسانهایی که با زندگی در حال دگرگونی ، سازگاری و تفاهم دارند ، حتی به این زندگی که همچون حباب کف صابون است هم عشق می ورزند؛ همین حباب صابون در پرتو آفتاب می درخشد و رنگین کمانهای کوچک به وجود می آورد. چنين انسانهایی معنی خوشبختی را بیش از دیگران می دانند.

تماشای حبابهای کف صابون ، تماشای پروانه ها ، تماشای غنچه های گل که در وزش باد میرقصند ـــ اینها هستند که اشک شوق و ترانه زندگی را به وجود می آورند.



#ادامه_دارد...
#اشو_عشق_رقص_زندگی
@O_shoo