4️⃣⬇️⬇️
برای القای هم هویتی های راوی از رنگ زرد بهره برده شده، گوئی "پیراهن و شلوار زرد" را نه بیماران، بلکه زمان ومکان داستان به تن کرده اند. در عین حال تلاشی کم رمق نیزدرهمرنگی چشم گربه باچشم سیاوش/عباس (که قابل تشخیص نبوده و ضرورتی هم ندارد) صورت گرفته لیکن نه تنها پیوستگی مستمری در همین جهد بصری صورت نمی پذیردبلکه در انقطاع از متن، این اشارات فاقد کارکرد برای فهم تماشاگراست.
ازنظرتکنیکی، نماهای نزدیک دوربین (دیدناظر) وعمق اندک درفاصله گذاریها با سوژه های پلان و همگامی نفس گیرش درلابیرنت تیمارستان ونهایتا بهره گیریش ازصداهای وهم آلودکه قراراست تمام باردیالوگهای حذف شده رابردوش کشد سعی درستی برخاسته ازنگاه تصویرمحورانیماتور است. زوایای دید گرچه درفضای درونی تیمارستان وتا حدی درنسبت با درخت کاج منطقی و پاسخگو به نظرمیرسد اما میتوانست درصورت خروج ازاین محیط وبه عنوان مثال در به تصویر کشیدن اتاق سیاوش کارکردش را از دست بدهد ودچار تقطیع شود چرا که در پلان دیالوگ سیاوش با احمد دوربین می بایست به ایستائی تن در میدادو سرکشی دیدناظر به داستان پردازی سیاوش تخفیف داده می شد.
و کلام آخر: دراینکه اثر، مخاطب عام ندارد تردیدی نیست، که البته این گفته به هیچ وجه به معنای تنازل اثر نیست چرا که به احتمال زیاد صاحب اثر به ترجمه ناپذیری متن هدایت به تصویری تام وتمام ومستقل آنهم بی کلام واقف بوده ودلایل و اشتیاق شخصی در خلق انیمیشن بی تاثیر نبوده است. باید تصریح کردآنچه هدایت را به خلق اثری "درست" هدایت کرده است درک درست اوست که راه سوررئالیسم ازرئالیسم می گذرد وآن را جانمی گذارد، لذاحذف عناصرضروری خلق سازه ای رئال، نظیرکلام در انیمیشن ساخته شده تحسین را به تامل تبدیل می کند وشاید رویکرد سازنده ای نبوده باشد. نهایتا، اثر "متصل به متن" باقی می ماند و این "سه نکته " برپای "سه قطره خون". "ایشان شهادت میدهند که سه قطره خون را بچشم خودشان درپای درخت کاج دیده اند. –بله من دیده ام"
✏️کامبیز باوفا
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
پ.ن: نوشتن درباره اثر مرحوم وحید نصیریان باتوجه به اینکه زمان چندانی ازدرگذشت وی نمیگذرد کارآسانی نبود. اثررابیشتر سیرابگر اشتیاق انیماتوری یافتم که متنی به خوبی درهم تنیده و بافته شده از هدایت رامیل به تصویرگری داشته، تلاشی صبورانه صورت پذیرفته ونقشی ماندگار برجا گذاشته، انیمیشن "سه قطره خون" را واجد ارزش و قابل اعتنا دانسته و برای هنرش نوشتم. روحش قرین شادی.
پ.ن.دوم: مراد ازآنچه دراین نوشته تعبیربه "درست خوانی" شد ازجنس یگانگی تشخیص وحقانیت خوانش ارائه شده نیست وبه همسانی همه نقدهای ناظر برهنر-ساخته ها نظرو تاویل نویسنده لزوما منطبق بر خواستگاه صاحب اثرنیست.
🚩تهیه شده در مجموعه انیمیشن پیلبان
https://t.me/pilbancriticism
برای القای هم هویتی های راوی از رنگ زرد بهره برده شده، گوئی "پیراهن و شلوار زرد" را نه بیماران، بلکه زمان ومکان داستان به تن کرده اند. در عین حال تلاشی کم رمق نیزدرهمرنگی چشم گربه باچشم سیاوش/عباس (که قابل تشخیص نبوده و ضرورتی هم ندارد) صورت گرفته لیکن نه تنها پیوستگی مستمری در همین جهد بصری صورت نمی پذیردبلکه در انقطاع از متن، این اشارات فاقد کارکرد برای فهم تماشاگراست.
ازنظرتکنیکی، نماهای نزدیک دوربین (دیدناظر) وعمق اندک درفاصله گذاریها با سوژه های پلان و همگامی نفس گیرش درلابیرنت تیمارستان ونهایتا بهره گیریش ازصداهای وهم آلودکه قراراست تمام باردیالوگهای حذف شده رابردوش کشد سعی درستی برخاسته ازنگاه تصویرمحورانیماتور است. زوایای دید گرچه درفضای درونی تیمارستان وتا حدی درنسبت با درخت کاج منطقی و پاسخگو به نظرمیرسد اما میتوانست درصورت خروج ازاین محیط وبه عنوان مثال در به تصویر کشیدن اتاق سیاوش کارکردش را از دست بدهد ودچار تقطیع شود چرا که در پلان دیالوگ سیاوش با احمد دوربین می بایست به ایستائی تن در میدادو سرکشی دیدناظر به داستان پردازی سیاوش تخفیف داده می شد.
و کلام آخر: دراینکه اثر، مخاطب عام ندارد تردیدی نیست، که البته این گفته به هیچ وجه به معنای تنازل اثر نیست چرا که به احتمال زیاد صاحب اثر به ترجمه ناپذیری متن هدایت به تصویری تام وتمام ومستقل آنهم بی کلام واقف بوده ودلایل و اشتیاق شخصی در خلق انیمیشن بی تاثیر نبوده است. باید تصریح کردآنچه هدایت را به خلق اثری "درست" هدایت کرده است درک درست اوست که راه سوررئالیسم ازرئالیسم می گذرد وآن را جانمی گذارد، لذاحذف عناصرضروری خلق سازه ای رئال، نظیرکلام در انیمیشن ساخته شده تحسین را به تامل تبدیل می کند وشاید رویکرد سازنده ای نبوده باشد. نهایتا، اثر "متصل به متن" باقی می ماند و این "سه نکته " برپای "سه قطره خون". "ایشان شهادت میدهند که سه قطره خون را بچشم خودشان درپای درخت کاج دیده اند. –بله من دیده ام"
✏️کامبیز باوفا
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
پ.ن: نوشتن درباره اثر مرحوم وحید نصیریان باتوجه به اینکه زمان چندانی ازدرگذشت وی نمیگذرد کارآسانی نبود. اثررابیشتر سیرابگر اشتیاق انیماتوری یافتم که متنی به خوبی درهم تنیده و بافته شده از هدایت رامیل به تصویرگری داشته، تلاشی صبورانه صورت پذیرفته ونقشی ماندگار برجا گذاشته، انیمیشن "سه قطره خون" را واجد ارزش و قابل اعتنا دانسته و برای هنرش نوشتم. روحش قرین شادی.
پ.ن.دوم: مراد ازآنچه دراین نوشته تعبیربه "درست خوانی" شد ازجنس یگانگی تشخیص وحقانیت خوانش ارائه شده نیست وبه همسانی همه نقدهای ناظر برهنر-ساخته ها نظرو تاویل نویسنده لزوما منطبق بر خواستگاه صاحب اثرنیست.
🚩تهیه شده در مجموعه انیمیشن پیلبان
https://t.me/pilbancriticism