یک نتیجه منطقی از این برابر نهادن دو غزل ( 11 و 309 ) این است که حافظِ عارف یا حافظی که در غزل 11 در پیاله پرتو روی یار می بیند و پیامی عرفانی دارد ، اِبایی ندارد که در چنان مجلس بزمی حضور داشته باشد که رنگ این جهانی دارد و کاملا زمینی و عینی است ، گویی تقابلی میان این دو در اندیشهِ حافظ وجود ندارد.
اگر در غزلی نمادهای عرفانِ حافظ را می توان دید ، در غزلی دیگر در همان دوران ، جلوهِ دیگری از اندیشهِ حافظ را که لزومأ در تقابل با عرفانِ خواجه نیست ، نیز قابل رؤیت است .
این دوگانگی در بیشتر غزلیات او به چشم می آید و هیچ اِبایی هم از بیان آن ندارد.
حتی در غزل پیشین ( 11 ) با این بیت طنز گونه ، که باز از لوازم شعریِ اوست، این دوگانگی کاملأ روشن و واضح است
ترسم که صرفه ای نبرد روز بازخواست
نان حلال شیخ ز آب حرام ما
( البته احتمال ظنز آن کمتر است ، باید گفت ، طعنه با نوعی اطمینان خاطر - واژه " ترسم " به اطمینان دارم نیز می تواند معنا شود )
لطف شعر حافظ همین چندگانگیِ آن است . سعی کرده حالات عرفانی و دریافت های قلبی و شهودی خود را نیز در اغلب سروده هایش بیان کند و شنونده را هم از عوالم درونی خود بیخبر نگذارد و هم از عوالم بیرونی و تاریخی .
در عصر حاضر شعر ابتهاج ( ه . الف . سایه ) سرشار از این دوگانگی یا چندگانگی است. مسائل روزگار و مشکلات اجتماعی همراه با دیدگاه عرفانی ( دریافت شهودی شاعر از جهان و اعتقادات پیرامونی اش ) توأمان در غزلیات ابتهاج موج می زند و گاه قابل تفکیک نیست .
- من نه خود می روم او مرا می کشد
کاه سرگشته را کهربا می کشد
- نامدگان و رفتگان از دو کرانه زمان
سوی تو می دوند هان ای تو همیشه در میان
غزلیات ابتهاج از این زاویه قابل بررسی است .
#محمدتقی_رفیعی_امام
@radepak
اگر در غزلی نمادهای عرفانِ حافظ را می توان دید ، در غزلی دیگر در همان دوران ، جلوهِ دیگری از اندیشهِ حافظ را که لزومأ در تقابل با عرفانِ خواجه نیست ، نیز قابل رؤیت است .
این دوگانگی در بیشتر غزلیات او به چشم می آید و هیچ اِبایی هم از بیان آن ندارد.
حتی در غزل پیشین ( 11 ) با این بیت طنز گونه ، که باز از لوازم شعریِ اوست، این دوگانگی کاملأ روشن و واضح است
ترسم که صرفه ای نبرد روز بازخواست
نان حلال شیخ ز آب حرام ما
( البته احتمال ظنز آن کمتر است ، باید گفت ، طعنه با نوعی اطمینان خاطر - واژه " ترسم " به اطمینان دارم نیز می تواند معنا شود )
لطف شعر حافظ همین چندگانگیِ آن است . سعی کرده حالات عرفانی و دریافت های قلبی و شهودی خود را نیز در اغلب سروده هایش بیان کند و شنونده را هم از عوالم درونی خود بیخبر نگذارد و هم از عوالم بیرونی و تاریخی .
در عصر حاضر شعر ابتهاج ( ه . الف . سایه ) سرشار از این دوگانگی یا چندگانگی است. مسائل روزگار و مشکلات اجتماعی همراه با دیدگاه عرفانی ( دریافت شهودی شاعر از جهان و اعتقادات پیرامونی اش ) توأمان در غزلیات ابتهاج موج می زند و گاه قابل تفکیک نیست .
- من نه خود می روم او مرا می کشد
کاه سرگشته را کهربا می کشد
- نامدگان و رفتگان از دو کرانه زمان
سوی تو می دوند هان ای تو همیشه در میان
غزلیات ابتهاج از این زاویه قابل بررسی است .
#محمدتقی_رفیعی_امام
@radepak