'' تصور کردم
من و تو خیلی دور بودیم
چشمامو بستم
وقتی رسیدم
پاهام دیگه طاقت ایستادن نداشت
چشمام دنبال تو میگشتن
تو منتظر من وایساده بودی
سمتت دوییدم
و بدون اینکه دیگه نگاه کنم
بغلت کردم و اشک ریختم
تو این روزایی که گذشت خیلی دلتنگت بودم
چشمامو که باز کردم
همه ی اینا فقط یه رویا بود
من پیش تو نبودم
بغلت نکردم
بهت نرسیدم
تو منو دوست نداشتی
و ما کیلومتر متر ها از هم دور بودیم!