یک روز بر میگردم و میگم: نرسیده به بیست و سه سالگی، یه شب تابستون، وقتی تمام روز حس میکردم ممکنه هیچ وقت هیچی درست نشه، گیله مرد در سریع ترین زمان ممکن، در حالیکه قبلا این کار رو نکرده بود، این فایل رو درست کرد.
همون موقع با لبخند ادامه میدم: خونوادهٔ آدم خیلی پر جمعیت تر از هم خون هاشه. خیلی زیاد.
#یه_بار
همون موقع با لبخند ادامه میدم: خونوادهٔ آدم خیلی پر جمعیت تر از هم خون هاشه. خیلی زیاد.
#یه_بار