مانلی عزیزم؛
گمان میکنم بتوانم گَرد خاکستر، آغشته در احساساتَ این روزهیت را بیش از هر زمان دیگری با پوست و استخوانم احساس کنم.
عزیز من؛ گرچه زمان کمیست که در جهانت قدم نهادهام اما دلم میخواهد دفتر خط خط شده از نوشتههای درونت را بخوانم و شکوفهی گیلاسی برایت به ارمغان آورم تا سکوتِ جهان خیالت کمی بی صداتر نفس بکشد.
و بی شک حضور قلب مهربانِ فرشتگانی همچون تو آرزوی هر انسانیت.
مهربانترین؛ آرزو دارم لحظات شادکامیات بی پایان باشد و قلب مهربانت مملو از عشق.
" برای مانلیِ زیبا؛ رُزی. ۲۴ اُکتبر.
گمان میکنم بتوانم گَرد خاکستر، آغشته در احساساتَ این روزهیت را بیش از هر زمان دیگری با پوست و استخوانم احساس کنم.
عزیز من؛ گرچه زمان کمیست که در جهانت قدم نهادهام اما دلم میخواهد دفتر خط خط شده از نوشتههای درونت را بخوانم و شکوفهی گیلاسی برایت به ارمغان آورم تا سکوتِ جهان خیالت کمی بی صداتر نفس بکشد.
و بی شک حضور قلب مهربانِ فرشتگانی همچون تو آرزوی هر انسانیت.
مهربانترین؛ آرزو دارم لحظات شادکامیات بی پایان باشد و قلب مهربانت مملو از عشق.
" برای مانلیِ زیبا؛ رُزی. ۲۴ اُکتبر.