یکی از کارایی ک وقتی دیگه خیلی فکرم درگیره انجام میدم اینه که سرمو میگیرم زیر شیر آب
نفسمو حبس میکنم و چشمامو میبندم تمام افکارم تو ذهنم مرور میشن انگار تقلا میکنن تا غرق نشن
افکاری که میخواستن با فشارای خودشون منو خفه کنن حالا خودشون تو مرز خفگین
اونقدر سرمو زیر اب نگه میدارم تا نفس کشیدن واسم سخت بشه و دیگه نایی برای فکرای شوم باقی نمونه
نفسمو حبس میکنم و چشمامو میبندم تمام افکارم تو ذهنم مرور میشن انگار تقلا میکنن تا غرق نشن
افکاری که میخواستن با فشارای خودشون منو خفه کنن حالا خودشون تو مرز خفگین
اونقدر سرمو زیر اب نگه میدارم تا نفس کشیدن واسم سخت بشه و دیگه نایی برای فکرای شوم باقی نمونه