شروع شد ، از اول ، دوبار روز شد ، و دوباره تو! باید راجبت حرف بزنم، من باید از تو بگم ، تا جای خالیت کمتر حس بشه، تا بتونم تصورت کنم، تا...
«چه بگویم نگفته هم پیداست/ غم این دل مگر یکی دو تاست.»
اول میایم از صدات شروع میکنیم ، نه نه اول موهات ، رنگشون ، قهوه ای.. معمولی ترین رنگ مویِ دیوونه کننده در تمام ادوارِ جهان.. مخصوصا اگه یه چندتا بابونه سفید بیاد بینشون! بسه دیگه ، این حجم از تابلویِ نقاشی بودن واقعا بی سابقهس..
میشه صدات کنم؟ تویِ دلم.. چون نمیخوام کسی بفهمه .. آخه به نظر تو تکرار یه اسم ۵۰ بار در دقیقه طبیعیه؟.. ولی تو بشنو! میدونم که میشنوی .. تو همیشه میشنیدی منو .. نمیدونم چیشد این اواخر گوشات تا به من که میرسیدی سنگین میشدن.. شاید به خاطر گوشواره هایی بود که اون بهت کادو داده بود، نمیدونم..
یادت رفت منو ، یادتم هنوز ، خیلی زیاد، مثلا ۲۳روز!!
بهم گفتی دیگه نگم مواظب خودت باش، چون دیگه غریبهایم و یه غریبه خودش میدونه چکار کنه چکار نکنه ، پس لااقل مواظبِ موهات و بابونههایِٔ بیشنون باش...
«چه بگویم نگفته هم پیداست/ غم این دل مگر یکی دو تاست.»
اول میایم از صدات شروع میکنیم ، نه نه اول موهات ، رنگشون ، قهوه ای.. معمولی ترین رنگ مویِ دیوونه کننده در تمام ادوارِ جهان.. مخصوصا اگه یه چندتا بابونه سفید بیاد بینشون! بسه دیگه ، این حجم از تابلویِ نقاشی بودن واقعا بی سابقهس..
میشه صدات کنم؟ تویِ دلم.. چون نمیخوام کسی بفهمه .. آخه به نظر تو تکرار یه اسم ۵۰ بار در دقیقه طبیعیه؟.. ولی تو بشنو! میدونم که میشنوی .. تو همیشه میشنیدی منو .. نمیدونم چیشد این اواخر گوشات تا به من که میرسیدی سنگین میشدن.. شاید به خاطر گوشواره هایی بود که اون بهت کادو داده بود، نمیدونم..
یادت رفت منو ، یادتم هنوز ، خیلی زیاد، مثلا ۲۳روز!!
بهم گفتی دیگه نگم مواظب خودت باش، چون دیگه غریبهایم و یه غریبه خودش میدونه چکار کنه چکار نکنه ، پس لااقل مواظبِ موهات و بابونههایِٔ بیشنون باش...