کاش می شد با حرکت دستت غمای ته نشین شده ته دلم رو بالا می آوردم...
میچرخیدم، میچرخیدم و رنگ عشقت همه وجودمو تسخیر میکرد..
به لبات که نزدیک میشدم،دستمو میذاشتم رو قلبم تا صداشو نشنوی..
با ترس بوسه کوچیکی روی لبای نرمت میزدم؛
کاش طعم شراب بوسمو، مزه مزه میکردی..
لای دندونت گیر میکرد و منو بین دستات میگرفتی..
کاش خمار عشق ازلی درون قلبم میشدی..
تنت گر میگرفت به وقت خماری تا رسیدن به لب های من!
_ستارهـآسمون_