#شما_فرستاديد 🍃
,
#1
خب همش حرف زدیم از فرصتای مونده و آینده ی قشنگ
بیاین اونور داستان موقع دانشگاه هم ببینیم ک دوسش نداریم و اجباری رفتیم:)شاید ترسیدیم و چشامون واقعا باز شد
(چن بار خواستم ویس بگیرم اما حالم بد شد،اگر حق مطلب ادا نشد بگین ویس میگیرم و این پیام قبلا نوشته شده،ی تغییر کوچیک کرده)
میدونین منم رفتم دانشگاه ازاد امسال روانشناسی خوندم
خیلی سخت بود،خیلی ها
زجر اور بود...
انقد ک باعث شد وقتی من ۵ام مهر رفتم ثبت نام کردم،۲۰ام مهر(دقیقا مصادف شد با روزتولدم بدون هیج قصدی از قبل..)شرو کردم دوباره برا کنکور و از اونموقع خوندم...
چرا سخت بود؟
چون سر کلاسی میشینی ک استادش هر لحظه میگ ک شما بدون کنکور اومدین و فقط ی مدرک بگیرین و برین پس مهم نیس !اما من درس خوندم و کارم ب اونجا کشیده شده بود
سخته چون بجای کتابایی ک عاشقشم باید برم جامعه شناسی بخونم،فیزیولوژی اعصاب و غدد بخونم( چیزی ک توو دبیرستان خوندمش و فول بودم)،هیلگارد بخونم....
سخت بود چون همکلاس دخترایی بودم ک توو سال کنکورشون وقتی من داشتم عین چیمیخوندم اینا کلاسارو میپچوندن و میرفتن با پسرا دریا کنار...
سخت بود چون دانشگاه نبود دنیای مد و فشن بود انگار....
سخت بود چون عاشقش نبودم و دلبندم نبود
من خوب حرف میزنم تقریبا،روانشناسیم رشته ی خوبی ها اما من...
من نمیتونم دیوونه وار عاشقش باشم ک بعدش بخوام برم دنبالش
انگار صرفا دانشگاه رفتنه الکیه...
سخته چون رویاهات دارن جلوی چشات پرپرمیشن و شهریور لعنتی میبینی کلی ادم خوشحال و سرخوشن از اینکه قبول شدن و هی استوری و پست میزارن و خانوادشون بشون افتخار میکنن!!
انقد سخت بود و انقد بی ذوق بودم براش کحتی یدست لباس و کیف و کفشم نخریدم وقتی داشتم میرفتم دانشگاه
هیچی نخریدم فقط مامانم برام ی مقنعه خرید،همین!
ک حتی اونروز صبح اولم داشتممیزاشتمش توو اینه خودمو نگاه کردم و گفتم جات اینجاس ک داری میری لعنتی؟!؟
و استارت من با گریه بود...
انقد براماونجا بی ارزش بود ک حتی با ینفر دوس نشدم،همه اش یجا نشستم و بقیرو نگاه کردم!مامان و خاهرم میگفتن اخر تو افسردگیمیگیری..
خب با یکی دوست شو!
و گرفتم
اما من فقط عین دیوونه ها میرفتماون خراب شده ،میرفتم کتابخونه و عین چی درس میخوندم،تا سال بعد حداقل ی کتابی ک دوسش دارم دستم باشه نه آمار توصیفی....
سخت بود وسط درسخوندم یهو میدیدم یکی با روپوش سفید میاد و گایتون هم دستشه!
سخت بود من توو دانشکده انسانی بودم و روبروم دانشکده پزشکی و دندون....
و هر وقت توو دانشگاه راه میرفتم میگفتم من اینجا نیستم و سال بعد اینموقعطهرانم توو دانشگاه و رشته مورد علاقمم و اونجا دارم لذت میبرم:)
وقتی داشتم بعد از اخرین امتحانممیومدم ،رفتم از تک تک جاهایی ک قبلا باش خاطره ساخته بودم و گفتم سال بعد شهریور فقط میام برا انصراف و ازت خداحافظی میکنم!
سخته شخصیت نداری،جایگاه نداری
و جایی هستی ک علاقه نداری
سخته هیجکس از رفتن ب دانشگات خوشحال نیست
سخته له میشی زیر بار اون همه فشار
سخته چون" تو "
دقیقا شخص" تو "جات اونجا نیست
تو داری تلاش میکنی منم همین بیاین نصفه و نیمه نباشیم:)
سخته بچه ها
سخته ک دیگروتون نمیشه از باباتون پول بگیرین،حتی ۱۰ت
من ب این حد رسیدم،کبابام بهم پولم بخواد بده نمیتونمبگیرم
بخدا روتون نمیشه و شرم کل زندگیتون رو میگیره و سر نمیتونین بلند کنین
آخ...🙃💔🖤
خداکنه نرم دیگاونجا
و همه همه همه اش باعث شد ک من ۸ماه بکوب بخونم و بخونم و بخونم
اما بازم ....
چقد سخته میبینم بازم همه چی انگار مث قبله
ولی بازم میخونم و میخونمو میخونم تابشه و هرچی ک میخونم و جواب بدم!
اما این دفعه درست میکنم مطمنم و میدونم میتونین شماهم
بخدا سخته ک هر لحظه و هروز مامان بابات بالای ۱۰بار میگن کاش امسال دخترمون قبول شه کجواب این تلاش و خستگی هاشو بگیری تو فقط میتونی بغض کنی و له شی توو وجودت
کاش بچه ها قدر بدونن،کاش بفهمن ک چقد سخته،کاش بدونن قدم گذاشتن توو جهنمی بخش از روح ادم رو میکَنه و میبره با خودش،کاش بدونن دیگنمیتوننمث قبل باشن،کاش تلاش کنن!
کاش بچه ها ببنید اون روز رو
همش خوب تصورکردین،یبارم اینجارو ببینین
این روزا ب حالتی دچار شدم ک یکی
الان بهم بگه فلانی دندون یا پزشکی چلغوز ابادممیخونه بهش غبطه میخورم میگم دمش گرم کاش منم بتونمبشم!اینا جیگر آدمو مییسوزونه
جاییم ک حس میکنم دارم افسردگی میگیرم این وسط و توو تنهاییم غوطه ورم
جاییم ک کمبود یچیز خوب رو توو زندگیم حس میکنم،کمبوووووود!!!
تاحالا اینجوری نبودم....
کاری ک باید هممون انجام بدیمهمینه ک بخونیم و تابشه
واقعیت زندگی الان من اینا ی دختر ۲۰ساله/ ساال سوم کنکور/دانشجوی روانشناسی دانشگاه ازاد
من تا ته همه کارارو رفتم
شغل داشتم،درامد داشتم،مستقل بودم،و همه چیم ب راه بود از جانبخودم و
بزرگ خودم بودم
خیلی چیزارو امتحان کردم
@sh8yma