#ایتالیا
#University_of_Salerno
#ریموت
این تجربه شاید متفاوت باشه نسبت به تجربیات دیگهی افراد، بهخصوص که معمولا کسی به ایتالیا فکر نمیکنه چون دانشگاههاش پروگرم رسمی اینترنشیپ ندارن. تجربهی من اینطوری بود که توسط یکی از دوستانم معرفی شدم به استادی که باهاش ارتباط گرفته بود. یک جلسهی مصاحبه داشت برنامه و نهایتا استارت پروژه خورد.
کلا فرآیند اینترنشیپ ریموت بهخصوص چون پرداخت پول نداره، نیاز به پیگیری خودتون داره. تو این پروژه هم همینطور بود. هر چند این استاد علاقه داشت که حضوری کلا قبول کنه اینترنها رو، ولی از اونجایی که دانشگاه برای تابستون و کوتاهمدت (اینترنشیپ) بهشون fund نمیداد، گفتن که بدون fund اما با پرداخت برای پروژه و باقی نیازهاش از جمله ثبتنام کنفرانس و باقی موارد، سعی میکنن تا حدی جبران کنن.
خلاصه کلا کار با خود استاد و یک دانشجوی phd که هماهنگ شده بود با من و جلسه داشتیم، پیش میرفت. یک سری جلسهی پرورش ایده داشت، خیلی سریع هم به سمت خروجی پیش رفت پروژه و تفاوت این تجربهی من با تجربیات حضوری فکر کنم این بود که من وقت داشتم به اندازهی کافی ولی output خیلی دیده میشد و صحبت جلسات کلا به سمت خروجی گرفتن بود و برای همین زود به نتیجه رسید. نهایتا هم خروجی یک مقاله شد از این اینترنشیپ و ادامهدار هم هستش موضوع پروژه از اونجایی که چندمرحلهای از ابتدا برنامهریزی شده بود.
اما دلیل اصلی نوشتن این متن، این بود که میخواستم دربارهی اینترنشیپ ریموت و کلا تجربهم از این موضوع صحبت کنم. این تنها تجربهی من نبود از اینترنشیپ ریموت، کلا به نظرم ریموت کار کردن با یک استاد، خیلی نیاز به این داره که شما علاقهمند باشید به کار اون استاد و روند همکاری باهاشون، چون معمولا حقوق نداره، ممکنه خیلی لود زیادی سمت خود شما باشه اگر دانشجوی phd یا master دیگری تو تیم نباشه، همچنین ممکنه که خیلی خستهکننده و استهلاکی هم بشه از اونجایی که معمولا عموم موارد رو خود شما باید پیگیری کنید و lead خود پروژه احتمالا شما هستید. معمولا اساتید ترجیح میدن در تجربههای ریموت به شکل Consultant در کنار شما باشن و یا کسی رو معرفی کنن به شما، کم پیش میاد که پروژهی اصلی خودشون مثلا باشه این پروژه و بهخصوص پیش میاد که از خود شما بخوان ایده رو پرورش بدید و از scratch بخواید شروع به کار کنید. برای همین پیشنهاد میکنم به هر تجربهی ریموتی راضی نشید.
از نظر فرهنگی هم به نظرم اروپاییها نسبت به آمریکاییها و شرق آسیاییها کمی صبورتر هستند و کمتر سخت میگیرند، توی همین پروژه هم فشار کاری به این صورت نبود که استاد مثلا انتظار داشته باشه حتما هر هفته یک تعداد ساعت خوبی کار انجام بشه.
یک نکتهی دیگه هم اینه که تجربهی ریموتی که خروجی نداشته باشه، به نظر من ارزش ریکام نداره! یعنی مثل وقتتلفی میمونه اگر شما برای اپلای میخواستید اون ریسرچ رو انجام بدید. البته که اگر فقط برای اپلای نبوده، قطعا تجربهی ارزشمندی میتونه باشه ولی خب ریسرچ در دوران کارشناسی به نظرم انگیزههای زیادی از جمله ریکام میتونه داشته باشه و بعضا نیاز هم میشه که شما دنبال این موارد باشید که بعدا اذیت نشید.
نهایتا پیشنهاد میکنم به ایتالیا فکر نکنید برای ریسرچ، کشورهای خیلی بیشتری هستند که میتونید حضوری اونجا برید و یا ریموت باهاشون کار کنید و بعدا براشون اپلای کنید. البته که اگر استاد خوبی دیدید و دوست داشتید باهاش کار کنید، شرایط فرق میکنه.
✈️ @sharif_internship
#University_of_Salerno
#ریموت
این تجربه شاید متفاوت باشه نسبت به تجربیات دیگهی افراد، بهخصوص که معمولا کسی به ایتالیا فکر نمیکنه چون دانشگاههاش پروگرم رسمی اینترنشیپ ندارن. تجربهی من اینطوری بود که توسط یکی از دوستانم معرفی شدم به استادی که باهاش ارتباط گرفته بود. یک جلسهی مصاحبه داشت برنامه و نهایتا استارت پروژه خورد.
کلا فرآیند اینترنشیپ ریموت بهخصوص چون پرداخت پول نداره، نیاز به پیگیری خودتون داره. تو این پروژه هم همینطور بود. هر چند این استاد علاقه داشت که حضوری کلا قبول کنه اینترنها رو، ولی از اونجایی که دانشگاه برای تابستون و کوتاهمدت (اینترنشیپ) بهشون fund نمیداد، گفتن که بدون fund اما با پرداخت برای پروژه و باقی نیازهاش از جمله ثبتنام کنفرانس و باقی موارد، سعی میکنن تا حدی جبران کنن.
خلاصه کلا کار با خود استاد و یک دانشجوی phd که هماهنگ شده بود با من و جلسه داشتیم، پیش میرفت. یک سری جلسهی پرورش ایده داشت، خیلی سریع هم به سمت خروجی پیش رفت پروژه و تفاوت این تجربهی من با تجربیات حضوری فکر کنم این بود که من وقت داشتم به اندازهی کافی ولی output خیلی دیده میشد و صحبت جلسات کلا به سمت خروجی گرفتن بود و برای همین زود به نتیجه رسید. نهایتا هم خروجی یک مقاله شد از این اینترنشیپ و ادامهدار هم هستش موضوع پروژه از اونجایی که چندمرحلهای از ابتدا برنامهریزی شده بود.
اما دلیل اصلی نوشتن این متن، این بود که میخواستم دربارهی اینترنشیپ ریموت و کلا تجربهم از این موضوع صحبت کنم. این تنها تجربهی من نبود از اینترنشیپ ریموت، کلا به نظرم ریموت کار کردن با یک استاد، خیلی نیاز به این داره که شما علاقهمند باشید به کار اون استاد و روند همکاری باهاشون، چون معمولا حقوق نداره، ممکنه خیلی لود زیادی سمت خود شما باشه اگر دانشجوی phd یا master دیگری تو تیم نباشه، همچنین ممکنه که خیلی خستهکننده و استهلاکی هم بشه از اونجایی که معمولا عموم موارد رو خود شما باید پیگیری کنید و lead خود پروژه احتمالا شما هستید. معمولا اساتید ترجیح میدن در تجربههای ریموت به شکل Consultant در کنار شما باشن و یا کسی رو معرفی کنن به شما، کم پیش میاد که پروژهی اصلی خودشون مثلا باشه این پروژه و بهخصوص پیش میاد که از خود شما بخوان ایده رو پرورش بدید و از scratch بخواید شروع به کار کنید. برای همین پیشنهاد میکنم به هر تجربهی ریموتی راضی نشید.
از نظر فرهنگی هم به نظرم اروپاییها نسبت به آمریکاییها و شرق آسیاییها کمی صبورتر هستند و کمتر سخت میگیرند، توی همین پروژه هم فشار کاری به این صورت نبود که استاد مثلا انتظار داشته باشه حتما هر هفته یک تعداد ساعت خوبی کار انجام بشه.
یک نکتهی دیگه هم اینه که تجربهی ریموتی که خروجی نداشته باشه، به نظر من ارزش ریکام نداره! یعنی مثل وقتتلفی میمونه اگر شما برای اپلای میخواستید اون ریسرچ رو انجام بدید. البته که اگر فقط برای اپلای نبوده، قطعا تجربهی ارزشمندی میتونه باشه ولی خب ریسرچ در دوران کارشناسی به نظرم انگیزههای زیادی از جمله ریکام میتونه داشته باشه و بعضا نیاز هم میشه که شما دنبال این موارد باشید که بعدا اذیت نشید.
نهایتا پیشنهاد میکنم به ایتالیا فکر نکنید برای ریسرچ، کشورهای خیلی بیشتری هستند که میتونید حضوری اونجا برید و یا ریموت باهاشون کار کنید و بعدا براشون اپلای کنید. البته که اگر استاد خوبی دیدید و دوست داشتید باهاش کار کنید، شرایط فرق میکنه.
✈️ @sharif_internship