تکه هایه آینه شکسته را کناره هم گذاشت تصویرش تار و تکه تکه بود اما کمی چروکه کناره چشمانش را نشان میداد، لبخند زد
خوشحال شد که این چروک ها بیهوده بر صورتش جا خشک نکرده اند. سر بر علف ها گذاشت و دوباره به چهره اش در آینه خورد شده نگاه کرد و چشمانش را بست. بست تا ابد:)
خوشحال شد که این چروک ها بیهوده بر صورتش جا خشک نکرده اند. سر بر علف ها گذاشت و دوباره به چهره اش در آینه خورد شده نگاه کرد و چشمانش را بست. بست تا ابد:)