قصابی گوسفند خفه شده را نذر خانقاه کرده بود
درویشان چند روز بود چیزی نخورده بودند و گرسنگی بر آنان غالب بود و چون بر سر سفره نشستند ابوسعید ، گفت : دست ازین طعام بِدارید ، که مردار است !!
قصاب به پای شیخ افتاد و پوزش ها خواست
مریدان شیخ را گفتند : از کجا دانستی که مردار است ؟
ابوسعید گفت : سگ نفس عظیم رغبت می کرد ...
@sokhannab1213
درویشان چند روز بود چیزی نخورده بودند و گرسنگی بر آنان غالب بود و چون بر سر سفره نشستند ابوسعید ، گفت : دست ازین طعام بِدارید ، که مردار است !!
قصاب به پای شیخ افتاد و پوزش ها خواست
مریدان شیخ را گفتند : از کجا دانستی که مردار است ؟
ابوسعید گفت : سگ نفس عظیم رغبت می کرد ...
@sokhannab1213