📝 نامه سرگشاده آقای دکتر ملک پور استاد دانشگاه شهید بهشتی به آقای صادق زیبا کلام
«صادق زیباکلام»: سلبریتی دوران اعتدال
در بند دوم یادداشت اخیر خود در ارتباط با زلزله يِ کرمانشاه، با عنوان«چند نکته در رابطه با زلزله يِ غرب کشور»، به اهمیت تمرکز کمک های مردمی و کانالیزه کردن آن ها به سویِ جمعیت هلال احمر به منظور تسریع فرآیند امدارسانی اشاره کرده بودم:
«کانالیزه کردنِ کمک های مردمی به سويِ جمعیت هلال احمر(با وجود برخی ناکارآمدي ها): برای انتقال سریع و بهره وری بهتر کمک هایِ نقديِ مردمی، مسیر دیگری جز اعتماد به دانش و تخصص این جمعیت نیست. تمرکز کمک ها و فرماندهی امداد و نجات،جز بدیهیات یک وضعیت بحرانی است. انتشار شماره يِ حساب شخصی و گروکشیِ اخلاقي در قالب عباراتی هم چون "اگر به من اعتماد دارید" و عباراتی مشابه که در فضای مجازی بسیار است، مسیر طولانی، غیرشفاف و پرریسک برای جمع آوری کمک های نقدیِ مردمی است. در ضمن افرادی که اقدام به انتشار شماره حساب و جمع آوری کمک نقدی می کنند، موظفند در فضای عمومی ریز هزینه ها و چگونگی مصرف آن را منتشر کنند. پس منتظریم!»
جناب استاد نه تنها گزارشی از چگونگی هزینه کرد مبلغ واریز شده به حساب شخصی شان(البته بدون محاسبه يِ بهره يِ بانکی و افزایش 630 تومانی دلار) ارایه نکرده اند بل با چرخشی معنادار قصد مشکل گشایی ریشه ای دارند:
استاد زیباکلام: «بايد بگويم پولي که توسط بنده تهيه شده و تا به امروز سهميليارد و ٤٠٠ ميليون شده، از اين پول بهجز ٣٠ ميليون تومان که همان ابتداي کار براي کمکهاي فوري برداشت شد، مابقي سرجايش قرار دارد؛ يعني حدود سهميليارد و ٣٧٠ ميليون تومان دستنخورده باقي مانده و ما تعمدا نه وارد کار کانکس و چادر شديم و نه وارد کار دارو شديم، به اين علت که مهمتر از کانکس و چادر و شيرخشک و دارو و مناظر و مدارسي که از بين رفته، زلزله واقعي در کرمانشاه و کردستان، فقر است» ( namehnews.ir).
در این ارتباط سه پرسش اساسی قابل طرح است:
نخست ـ آیا استاد تفاوت «پاسخ گویی به نیازهای اولیه» و «مواجهه يِ ریشه ای با مشکل» را می داند؟ چرا در فراخوان اولیه يِ خود در تاریخ 23 آبان 1396 برای کمک به آسیب دیدگان به موضوع نیازهای اولیه يِ گسترده اشاره کرده بود، اما اکنون ریشه يِ مشکلات را در فقر می بیند و ترجیح می دهد کتابخانه یا سالن تئاتر به جای کانکس و بخاری برپا کند؟ در شرایط دشوار افراد آسیب دیده، اظهار نظری خام تر يا مزورانه تر از اين نمیتوان کرد که « زلزله واقعي در کرمانشاه و کردستان، فقر است». پوسته يِ چنین اظهار نظري، فضل فروشي و همه چیزدانی استاد است اما آن چه در اقعیت رُخ می دهد مرگ کودک چهار ساله است.
دوم ـ استاد باید توضیح دهد بنابرچه حقی چنین تصمیم فردی اتخاذ کرده است؛ در حالی که مردم به اشتباه ـ البته از نظر من ـ به سلبریتی هم چون او در حوزه يِ عمومی اعتماد کرده اند؟ در واقع باید این پرسش اساسی را مطرح کرد که آیا استاد علوم سیاسیِ دانشگاه مادر تفاوت تصمیم در حوزه يِ عمومی و فردی را می داند؟ تفاوت این دو در ساز و کار تصمیم گیری است: یعنی در حوزه يِ عمومی و مبتنی بر اعتماد مردم، اتخاذ هرگونه تصمیم منوط به دستیابی به همرایی با مردم یا نمایندگان واقعی آن ها است و هرگونه تصمیم فردی خطايِ نابخشودنی محسوب می شود.
سوم ـ پاسخ گو نبودن و وفا نکردن به عهد از سوی هر فردی از مصادیق بارز بی اعتبار شدن اخلاق به معنای کلی آن است. ممکن است برخی که شمارشان هم کم نباشد، منکر چنین بی اعتبار شدنی شوند! اما این بی اعتباری زمانی دردناک تر می شود که پایِ دانشگاه و استاد به میان آید و بندی از بندهای اعتبار دانشگاهی از هم می گسلد. انتظاری از جماعت اینستاگرامی و سلبریتی هایی که پس از شوآف های میدانی، دوباره به عکس «بشقاب غذا بازی» بازگشتند، نیست. اما کسی که در فضای آکادمی تنفس می کند و اخلاق به معنای عام آن برایش جایگاهی رفیع دارد، باید پاسخ گو باشد. پس پرسش نهایی: جناب استاد چه زمانی ریزهزینه ها را منتشر خواهی کرد؟
✅ كانال برنامه ريزي فضايي
🆔
https://t.me/Spatialplanners