دلبر اینا میگن از فکرت بیام بیرون
میگن نمیای،برنمیگردی..
دیروز پرستار پیره اومد نشست پیشم گفت واسش حرف بزنم
پرستار پیره مهربونه مث همه پیرا که مهربونن
فقط از تو گفتم واسش،از چشات،صدات،نگات،حلال خوشگل لبخندِ رو صورتت..
هی گفتم هی گفتم
اونم از دستم کُفری شد پاشد رفت
اینا نمیدونن که این من با یادت زندهس!