آیا گرگینه ها وجود دارند؟🐺
گرگینه و یا lycanthrope انسان هایی افسانه ای هستند که در هنگام ماه کامل ( ماه شب چهارده ) به صورت گرگ در می آیند و تمام خصوصیات یک گرگ را نیز دارا می باشند. در این حالت گرگ نما یا گرگینه از حالات انسانی خارج شده است و تمایل زیادی به کشتن انسان ها دارد. در همه افسانه ها گرگینه ها در مقابل خون آشام ها ( ومپایرها) قرار دارند. در افسانه ها اگر گرگینه ای انسانی را گاز بگیرد و بزاق دهانش وارد جریان خون شود فرد گاز گرفته شده نیز تبدیل به گرگینه می شود و در چهادرم ماه به گرگینه تبدیل خواهد شد. درافسانه ها اکثر اوقات گرگینه ها تحت یک طلسم ،نفرین و یا افسون به این موجودات تبدیل شده اند . با توجه به این موارد می توان گفت که گرگینه بودن چیز بسیار ناخوشآیندی است. شاید دلیل آن را بتوان در تغییر شکل از انسان به گرگ دید. چون در این تغییر شکل باید ماهیت تمام استخوان ها تغییر پیدا کند و بدن از حالت ایستاده به چهار دست و پا در آید. نکته ای که لازم به ذکر است این است که در اکثر موارد گرگینه ها از گرگ های معمولی بزرگتر هستند. در برخی از افسانهها قدرت شوم و افسانهای گرگ برخی را وسوسه کرده است که خود را به گرگینه تبدیل کنند. در افسانه ها یکی از راحتترین این روشها این بوده است که فرد لباس های خود را در میاورده و کمربندی از جنس پوست یک گرگ را به کمر می بسته است. این موضوع روشی است که در شرق هم به شکل دیگری به آن اشاره شده است. محمد بن محمود بن احمد توسی در کتاب «عجایبالمخلوقات و غرایبالموجودات» به این داستان اشاره میکند و می نویسد: « اگر از پوست گرگ کمری بسازند، هرکه بر میان بندد، دلیر شود». در برخی از افسانهها این راه حل ساده دشوارتر میشود و شخص باید پوست کامل یک گرگ را به تن کند و خود را زیر آن بپوشاند تا تبدیل به گرگینه شود. در نواحیای از ایتالیا، فرانسه و آلمان نیز باور بر این است که اگر در شب چهارشنبه یا جمعه مشخصی در سال و در فصل تابستان شخص بیرون از خانه و به گونهای بخوابد که نور ماه کاملا بر صورتش بیفتد تا آخر شب به گرگینه تبدیل خواهد شد.
مسئله ای که در مورد گرگینه ها آزاد دهنده می باشد غالبا مقایسه آن ها با خون آشام ها می باشد . خون آشام ها در اکثر موارد افرادی اشرافی و از طبقه بالا هستند (مانند کنت دراکولا که یک کنت است ) ولی گرگینه ها اکثرا هیولاهایی ترسناک هستند. مطابق افسانه ها برای تغییر شکل فرد هیچ گونه اختیاری ندارد و بالاجبار و توسط نور ماه به گرگ تغییر شکل میدهد و درد زیادی که در این تغییر شکل وجود دارد آن را به یک نفرین بدل ساخته است .
منشا افسانه گرگینه را می توان در فولکلور ها و افسانه های اروپایی دانست. عده ای آن را نشات گرفته از تفسیرهای کلیسایی قرون وسطی می دانند.
روش نابود کردن و از بین بردن گرگینه ها شلیک گلوله ای از جنس نقره ، یا فرو کردن شمشیری از جنس نقره در قلب و یا جدا کردن سر می باشد که بدین وسیله به زندگی این موجودات می توان خاتمه داد.
یکی از فرضیه هایی که برای پدید آیی این مفهوم (گرگینه ) در میان مردم مطرح شده است ترس مردم از گرگ بوده است که برای آشنایی بهتر با این موجود توضیحاتی در ادامه آورده میشود:
گرگ:
▪گرگ از خانواده سگ سانان می باشد و در گله های بین 2 الی 25 قلاده ای زندگی میکنند. موجوداتی جمع گرا هستند و همیشه به صورت دسته جمعی اقدام به شکار و یا حرکت میکنند. موجوداتی شب گرد هستند و قوی ترین و بزرگترین گرگ همیشه به عنوان رهبر گله (گرگ آلفا) انتخاب می شود و وظیفه رهبری گله اعم از دستور برای حمله ،توقف حمله، حرکت از جایی به جای دیگر و ... بر عهده آن می باشد. گوشت حیواناتی مانند آهو، مرال، گوسفند و ... استفاده میکنند.
با توجه به توضیحاتی که در مورد گرگ ها داده شد شاید زندگی در مناطق بکر و همنشینی با طبیعت به ویژه زمانی که انسان نخستین دورههای دامپروری را پشت سر میگذاشت و دامهایش برایش حکم زندگی را داشتند، گرگ را به موجودی هراسناک تبدیل کرده است. شکار گروهی و هماهنگ آنها به کابوس تلخی برای انسانهای ساکن در نواحی طبیعی تبدیل شده بود و وهمآلود بودن فضایی تاریک و شبی مهتابی که در آن سایه گرگی از دور دیده میشود که در حال سر دادن زوزه ترسناک خویش است، میتواند منشا بسیاری از افسانهها باشد.
اگر بخواهیم در مورد گرگینه ها بررسی دقیق تری داشته باشیم باید دو نوع بیماری را مورد بررسی قرار دهیم:
#پارت_اول
@tarsnak_ama_vaghei
گرگینه و یا lycanthrope انسان هایی افسانه ای هستند که در هنگام ماه کامل ( ماه شب چهارده ) به صورت گرگ در می آیند و تمام خصوصیات یک گرگ را نیز دارا می باشند. در این حالت گرگ نما یا گرگینه از حالات انسانی خارج شده است و تمایل زیادی به کشتن انسان ها دارد. در همه افسانه ها گرگینه ها در مقابل خون آشام ها ( ومپایرها) قرار دارند. در افسانه ها اگر گرگینه ای انسانی را گاز بگیرد و بزاق دهانش وارد جریان خون شود فرد گاز گرفته شده نیز تبدیل به گرگینه می شود و در چهادرم ماه به گرگینه تبدیل خواهد شد. درافسانه ها اکثر اوقات گرگینه ها تحت یک طلسم ،نفرین و یا افسون به این موجودات تبدیل شده اند . با توجه به این موارد می توان گفت که گرگینه بودن چیز بسیار ناخوشآیندی است. شاید دلیل آن را بتوان در تغییر شکل از انسان به گرگ دید. چون در این تغییر شکل باید ماهیت تمام استخوان ها تغییر پیدا کند و بدن از حالت ایستاده به چهار دست و پا در آید. نکته ای که لازم به ذکر است این است که در اکثر موارد گرگینه ها از گرگ های معمولی بزرگتر هستند. در برخی از افسانهها قدرت شوم و افسانهای گرگ برخی را وسوسه کرده است که خود را به گرگینه تبدیل کنند. در افسانه ها یکی از راحتترین این روشها این بوده است که فرد لباس های خود را در میاورده و کمربندی از جنس پوست یک گرگ را به کمر می بسته است. این موضوع روشی است که در شرق هم به شکل دیگری به آن اشاره شده است. محمد بن محمود بن احمد توسی در کتاب «عجایبالمخلوقات و غرایبالموجودات» به این داستان اشاره میکند و می نویسد: « اگر از پوست گرگ کمری بسازند، هرکه بر میان بندد، دلیر شود». در برخی از افسانهها این راه حل ساده دشوارتر میشود و شخص باید پوست کامل یک گرگ را به تن کند و خود را زیر آن بپوشاند تا تبدیل به گرگینه شود. در نواحیای از ایتالیا، فرانسه و آلمان نیز باور بر این است که اگر در شب چهارشنبه یا جمعه مشخصی در سال و در فصل تابستان شخص بیرون از خانه و به گونهای بخوابد که نور ماه کاملا بر صورتش بیفتد تا آخر شب به گرگینه تبدیل خواهد شد.
مسئله ای که در مورد گرگینه ها آزاد دهنده می باشد غالبا مقایسه آن ها با خون آشام ها می باشد . خون آشام ها در اکثر موارد افرادی اشرافی و از طبقه بالا هستند (مانند کنت دراکولا که یک کنت است ) ولی گرگینه ها اکثرا هیولاهایی ترسناک هستند. مطابق افسانه ها برای تغییر شکل فرد هیچ گونه اختیاری ندارد و بالاجبار و توسط نور ماه به گرگ تغییر شکل میدهد و درد زیادی که در این تغییر شکل وجود دارد آن را به یک نفرین بدل ساخته است .
منشا افسانه گرگینه را می توان در فولکلور ها و افسانه های اروپایی دانست. عده ای آن را نشات گرفته از تفسیرهای کلیسایی قرون وسطی می دانند.
روش نابود کردن و از بین بردن گرگینه ها شلیک گلوله ای از جنس نقره ، یا فرو کردن شمشیری از جنس نقره در قلب و یا جدا کردن سر می باشد که بدین وسیله به زندگی این موجودات می توان خاتمه داد.
یکی از فرضیه هایی که برای پدید آیی این مفهوم (گرگینه ) در میان مردم مطرح شده است ترس مردم از گرگ بوده است که برای آشنایی بهتر با این موجود توضیحاتی در ادامه آورده میشود:
گرگ:
▪گرگ از خانواده سگ سانان می باشد و در گله های بین 2 الی 25 قلاده ای زندگی میکنند. موجوداتی جمع گرا هستند و همیشه به صورت دسته جمعی اقدام به شکار و یا حرکت میکنند. موجوداتی شب گرد هستند و قوی ترین و بزرگترین گرگ همیشه به عنوان رهبر گله (گرگ آلفا) انتخاب می شود و وظیفه رهبری گله اعم از دستور برای حمله ،توقف حمله، حرکت از جایی به جای دیگر و ... بر عهده آن می باشد. گوشت حیواناتی مانند آهو، مرال، گوسفند و ... استفاده میکنند.
با توجه به توضیحاتی که در مورد گرگ ها داده شد شاید زندگی در مناطق بکر و همنشینی با طبیعت به ویژه زمانی که انسان نخستین دورههای دامپروری را پشت سر میگذاشت و دامهایش برایش حکم زندگی را داشتند، گرگ را به موجودی هراسناک تبدیل کرده است. شکار گروهی و هماهنگ آنها به کابوس تلخی برای انسانهای ساکن در نواحی طبیعی تبدیل شده بود و وهمآلود بودن فضایی تاریک و شبی مهتابی که در آن سایه گرگی از دور دیده میشود که در حال سر دادن زوزه ترسناک خویش است، میتواند منشا بسیاری از افسانهها باشد.
اگر بخواهیم در مورد گرگینه ها بررسی دقیق تری داشته باشیم باید دو نوع بیماری را مورد بررسی قرار دهیم:
#پارت_اول
@tarsnak_ama_vaghei