تب غیر?fafa


Channel's geo and language: not specified, not specified
Category: not specified



Channel's geo and language
not specified, not specified
Category
not specified
Statistics
Posts filter


Forward from: بنرf.sd
مونده بوودم چطوری بهش بگم اووووف خدایا چه گیری افتادم ولی هنوز شک داشتم باید میرفتم آزمایشگاه.
آبی به صورتم زدم از دستشویی بیرون اومدم بعد اینکه شاممونو خوردیم تصمیم گرفتیم فیلم ببینیم اونم رفت دستشویی تا خواستم برم سمت آشپزخونه صدای دادش کل خونرو فرا گرفت در دستشویی باز کرد بیرون اومد با خوشحالی منو بغل کرد و گفت:
_ آخ جوووووون خدایا شکرت دارم بابا میشم.
اوه یادم رفت مثل اینکه بیبی چک تو دستشویی گذاشته بودم دید چقدر حواس پرت شدم. با ذوق منو زمین گذاشت رو مبل منو نشوند گفت:
_ از فردا حق نداری دست به سیاه سفید بزنی میرم دنبال خدمتکار اتاقمونم میاریم پایین بهت فشار نیاد یهو منفجر شدم جیغی زدم و.....

https://t.me/joinchat/AAAAAEkrvMd-rsVGe7yuTw


Forward from: تب غیر?fafa
#سکس_با_ارباب_خشن👅💦
#دختری_به_خاطر_فضولیش_مجبور_به_رابطه_‌میشه😈💦

با چشمای گشاد به ارباب که داشت با دوست دخترش #سکس میکرد نگاه کردم.

عطسه ای کردم که هر دو به سمتم برگشتن ارباب با دیدنم نیش خندی زد خواستم فرار کنم که دستم رو از پشت کشید که توی #بغلش افتادم.

دستاش رو از روی لباسم روی #سینه هام گزاشت لیسی به گردنم زدو گفت:خیلی وقته دنبال یه بهونم #بکنمت بدو لخت شو.

جرئت مخالفت نداشتم لباسا رو دونه دونه در آوردم با دیدن بدن #لختم چشماس برقی زد موهام رو کشیدو روی تخت پرتم کرد رو به دوست دخترش گفت:کیس #لزتم جور شد.

دختره انگشتشو لای #بهشتم کشدو گفت:جوون چه کیسی.

ارباب زیرم خوابید و #مردونگی کلفتش رو وارد #کونم کرد خواستم حیغ بزنم که #بهشت دوست دخترش توی دهنم قرار گرفت و گفت:اگه خوب برام #نخوری میگم وحشی تر #بکنتت.

از ترس وحشی تر نشدن ارباب مک محکمی به #بهشتش زدم که با لذت شروع کرد به #مکیدن #بهشت نبض گرفتم.

#اوووف_دختره_زیر_ارباب_و_دوست_دخترش_جر_میخوره😈💧
https://t.me/arezooymani/HawyRUUQG9DwmNWppiVDpQ
#با_خودت_دستمال_بیار_با_خوندن_پارتاش_خیس_شدن_قطعیه💦🔞


Forward from: تب غیر?fafa
- بغلم کن.
نگاهی به چهره‌اش که تعجب ازش می‌بارید انداختم.
- چرا با تعجب بهم‌ نگاه می‌کنی؟ بغلم کن.
- خودتی؟!
- آره خودمم. همون خُل و دیوونه که عاشق یکی بدتر از خودش شده. دِ یالا بغلم کن.
#عاشقانه‌ای‌ناب 😍
#هیجان‌انگیز 😭😍♥️
https://t.me/joinchat/AAAAAE9TZdks-D7PcmPfWg

آخ آخ من عاشق شخصیت پسره هستم😍
اصلا جذاب، آقا، شیطون،
یه کم هم خُل🤦🏻‍♀😂
اما امان از جذابیتش😭♥️


Forward from: تب غیر?fafa
#غلط کردم
#به قلم دختران takkk
خلاصه! دختر فقیری 14ساله که اسیر پسر عموی خشن وبی رحمش میشه
میرا

باصدای گریه آدرین لایه چشم هامو باز میکنم. یهو کمرم تیر میکشه یادم میفته دیشب یامان با سیم کابل بدجور زدتم
اشک به چشم هام میدوه ولی وقتی چشم های آدرین ومیبینم تازه یادم میفته بچم ازدیروز گشنشه میگیرم بغلم و سینم ومیزارم دهنش بچم نوکشو طوری میک میزنه که صدای اخ بلند میکنم

#ازدواج اجباری
#صیغه ای
#خشن
#پسر بی رحم
رمان دارای صحنه های باز🔞🔞
بچه مچه جوین نشه🖕🖕🏾😏
لینک کانال بدو بیا عالیه😃
@selmamsss
@selmamsss


Forward from: تب غیر?fafa
🔥🔥بهترین رمان تلگرام🔥🔥

💥رمانی با بیش از #هزار خوانند💥
❌بچه مچه نیاد #ریمو میکنم❌
#پارت_واقعی_رمان🔞🔞🔞🔞🔞
❌❌❌❌❌❌❌❌❌❌❌
ای بابا این #پسره باز مسخره کرده منو
دارم #برات عرشیا خان!
تا خواستم برگردم #دست گرمی نشست رو #باسنم #حرارتش #آتیشم می‌زد و صدای #خمارو #خواستنیش زیر گوشم حالمو #عوض میکرد:
عرشیا: #میخوامت دختر چرا انقدر لجبازی میکنی دلم میخواد #جرت بدم دوس دارم #ناله هاتو وقتی #زیرمی بشنوم
بی طاقت #باسنم رو تو #مشتش فشرد که زیرلب #آه عمیقی کشیدم
انگار #وحشی تر شد اون یکی دستشو روی یکی از #سینه هام گذاشت و $محکم فشارش داد
با صدای #لرزونی گفتم:
_پس منتظر چی هستی؟ خودمم #میخوامت پسره‌ی #روانی
باخنده زیر گوشم رو #مکید و #پچ پچ وار گفت:
عرشیا: #امشب بهت نشون میدم #روانی بودن یعنی چی #سکسیه من
دستشو #روی ...
❌❌❌❌❌❌❌❌❌❌❌
ادامه ی رمان در چنل زیر:
https://t.me/joinchat/AAAAAFlKLXODAkwkwu_Iuw

آروم لینکو لمس کن بیا تو👿👿👿👿
💥🔥💥🔥💥🔥💥🔥💥🔥💥
#رمان_بزرگسال🚷🔞


‍ ‍‍ 📛 #رمان_رویای‌دوباره‌داشتنت
🔞 #عاشقانه_صحنه‌دار

آروم دستاش رو به روی #رون‌های #پام کشید و #جون #جونی زیر #لب زمزمه کرد.
لب‌هام رو گذاشتم روی #لب‌هاشو در همون حین #آهی کشیدم که باعث افزایش #شهوتش شد و گفت:
-امشب در نبود سها تو باید حسابی به من حال بدیا!
دستامو سمت #شرتش بردم و مردونگیش رو مکیدم و...
با این کارم جوابش رو دادم و اون لبخند شیطانی زد و گفت:
-خودت خواستی!
و با دستاش در وازلین رو باز کرد و کمی از اون رو به پشتم می‌مالوند که گفتم:
-قرارمون از عقب نبودااا؟!
که بدون اینکه جوابی بشنوم با وارد شدن یک چیز #سفت داخلم آهی کشیدم که سرعت #تلمبه زدنش زیاد شد، بیضه‌‌هاش محکم به پوستم می‌خورد و صدایی رو ایجاد می‌کرد، واقعا دیگه نمی‌تونستم #تحمل کنم و آه و ناله‌هام به فریاد تبدیل می‌شد که یکدفعه در اتاق با ضرب باز شد و مایع نجستش...
و...

پسره وقتی داشته به همسرش #خیانت می‌کرده اون رسیده😔👇


📛📛📛📛📛📛📛📛📛📛

https://t.me/joinchat/AAAAAFTbVPOuETeL86wTVw

‼️ #بچه_نیاد!


بنر ها👇🏻

7 last posts shown.

1

subscribers
Channel statistics