،، چطور باید شروعش کنم؟
دلم برای لبخند آرومت، دست های مخمل مانندت و صدای پری گونت تنگ شده.
چطور انقدر احمق بودم که تونستم راحت بذارم بری. وقتی که هیچ کس اندازه ی تو نمیتونست منِ سیاه رنگ رو دوست داشته باشه.
توی خوابم، سرم رو روی پاهات میذاری و انگشت های کشیده ات رو، بین موهام تاب میدی.
اجازه اش رو به خودم نمیدم که نزدیکت بشم، این نامه هم بدستت نمیرسه. مگر اینکه دیگه منی نباشه که تو هوایی که نفس میکشی، نفس بکشه.
🦋 . SaunteringInMyThought
دلم برای لبخند آرومت، دست های مخمل مانندت و صدای پری گونت تنگ شده.
چطور انقدر احمق بودم که تونستم راحت بذارم بری. وقتی که هیچ کس اندازه ی تو نمیتونست منِ سیاه رنگ رو دوست داشته باشه.
توی خوابم، سرم رو روی پاهات میذاری و انگشت های کشیده ات رو، بین موهام تاب میدی.
اجازه اش رو به خودم نمیدم که نزدیکت بشم، این نامه هم بدستت نمیرسه. مگر اینکه دیگه منی نباشه که تو هوایی که نفس میکشی، نفس بکشه.
🦋 . SaunteringInMyThought