Forward from: گوجه ای از سوئد🌝🍅
قطراتی به قرمزی لعل ، به کبودی تیره بختی متعفن او ، از لای شکافی دردآگین که همچون چاله ای سیاه در پیکرش ایجاد شده بود به بیرون راه پیدا میکردند ، رنجهایی تلنبار شده را در سکوتی مملو از شیون عربده میکشیدند. افغان و ضجه هایی از سر درماندگی تابِ رازهایی که مدتهاست در زیر پوست او حرکت میکنند. آنها درد داشتند. سرانجام ، دردی بیپایان و دنیای سیه فام کدری سرتاسر ابهام. سر انجام ، عرق سرد و پایان..
A-B
A-B