چع چيز در اين جهان
غريبانه تر از زنى ست
که تنهايى اش را
بغل مى کند و
مى پوسد
اما حاضر نيست
ديگر کسى را
دوست بدارد؟
غريبانه تر از زنى ست
که تنهايى اش را
بغل مى کند و
مى پوسد
اما حاضر نيست
ديگر کسى را
دوست بدارد؟