"اگه یه روز همهچیز بینمون تموم شد چی...؟ بازم غریبههایی میشیم که فقط توی کتابخونه موقع داستان نوشتن هم رو ملاقات کردیم؟"
"چرا هرروز اینهارو ازت میشنوم جیسونگ؟ از چی انقدر میترسی؟ چی نگرانت میکنه وقتی با خودم عهد بستم تا آخرین نفسم کنارت باشم و ازت محافظت کنم؟ جوری رفتار نکن که حس ترک شدن بهم دست بده... نمیخوام معشوقم ترکم کنه جیسونگی... نمیخوام!"
"چرا هرروز اینهارو ازت میشنوم جیسونگ؟ از چی انقدر میترسی؟ چی نگرانت میکنه وقتی با خودم عهد بستم تا آخرین نفسم کنارت باشم و ازت محافظت کنم؟ جوری رفتار نکن که حس ترک شدن بهم دست بده... نمیخوام معشوقم ترکم کنه جیسونگی... نمیخوام!"