ابن عبدالبر مي گويد: عايشه - رضي الله عنها - در عرصه علم پزشکي، يگانه روزگارش بود. عروه مي گويد: «مادرم! از فقاهت تو تعجب نمي کنم؛ چون با خودم مي گويم: همسر پيامبر خدا - صلى الله عليه وآله وسلم - و دختر ابوبکر است. از آگاهي ات نسبت به شعر و رويدادهاي عرب نيز تعجب نمي کنم؛ چون با خودم مي گويم: او دختر ابوبکر است که از همه مردم در اين زمينه آگاه تر بود. ولي چيزي که مرا به تعجب وا مي دارد، آگاهي تو از علم طلب است. آخر چگونه و از کجا؟».
عايشه - رضي الله عنها - روي شانه عروه زد و گفت: ابوعريه! پيامبر خدا - صلى الله عليه وآله وسلم - در اواخر عمر خود بيمار مي شد. هيأت هاي عرب از هر طرف نزد او مي آمدند و براي او نسخه هاي گوناگون تجويز مي کردند. و من نيز او را درمان کردم. از اين جا نسبت به طبابت آگاهي پيدا کرده ام (1).
او با هوشياري و استعداد سرشار و حافظه نيرومندش، داروها و گياهاني را که عرب ها براي پيامبر تجويز مي کردند، به خاطر مي سپرد. چيزهايي را که پيامبر - صلى الله عليه وآله وسلم - در زمينه درمان مي گفت ـ که بعدها طب النبي ناميده شد ـ نيز حفظ مي کرد و بدين سان او در زمينه پزشکي دانشمند گرديد.
عبدالله بن زبير، خواهرزاده عايشه افسوس مي خورد که مبادا عايشه از دنيا برود و مردم اين علم او را کسب نکنند. مي گويد: مردم نزد عايشه مي رفتند تا در مورد فقه از او سئوال کنند. اشتغال به اين موضوع سبب مي شد که در زمينه طبابت از او سئوال نکنند. از جمله احاديثي که او در زمينه طب روايت نموده، اين است که مي گويد: از پيامبر خدا - صلى الله عليه وآله وسلم - شنيدم که مي فرمود: «سياه دانه (شونيز = الحبه السوداء)، به جز مرگ، درمان هر دردي است» (2).
عايشه در عرصه شعر
__________
(1) - اعلام النساء، ج 3، ص 105.
(2) - صحيح بخاري، ج 4، ص 10.
------------
در زمينه شعر، او از همه مردم آگاه تر بود. هرچند او خود شاعري نبود که شعر بسرايد، ولي شعر بسيار حفظ مي کرد و نقل مي نمود. هر حادثه اي که برايش رخ مي داد به مناسبت آن شعري مي گفت (1).
محمد بن عمر مي گويد: گهگاه، عايشه يک چکامه را که از شصت يا صد بيت تشکيل مي شد، مي خواند (2).
مقداد بن اسود نيز مي گويد: کسي از اصحاب رسول خدا - صلى الله عليه وآله وسلم - را که در زمينه شعر و احکام از عايشه داناتر باشد، نمي شناسم (3).
خودش مي گفت: به فرزندانتان شعر بياموزيد، تا زبانشان شيرين شود (4).
فضايل عايشه - رضي الله عنها - بي نهايت فراوانند. شايد بزرگ ترين شهادت در مورد فضيلت او، اين سخن پيامبر باشد: «از ميان مردان، کسان زيادي کامل شدند، اما از زنان به جز مريم دختر عمران، خديجه دختر خويلد و آسيه زن فرعون، کسي ديگر کمال نيافت. ولي فضل و برتري عايشه بر ديگر زنان، هم چون برتري غذاي تريد بر ديگر خوراک ها است». (5) تريد، غذايي است که از گوشت و نان تشکيل شده و در آن زمان فاخرترين خوراک عرب ها بود.
با همين حديث، بسياري از عالمان، بر فضيلت عايشه بر خديجه و ديگر زنان استدلال نموده اند. به اين مطلب بايد علم و دانش فراوان او را ـ که از پيامبر خدا - صلى الله عليه وآله وسلم - آموخته بود و در طول زندگي خويش به ديگران مي آموخت ـ نيز افزود.
__________
(1) - الاصابه، ج 4، ص 360.
(2) - اعلام النساء، ج 3، ص 106.
(3) - همان.
(4) - اعلام النساء، ج 3، ص 120.
(5) - صحيح بخاري، ج 2، ص 308 ـ منتخب کنزالعمال ج 5، ص 117 ـ الاصابه، ج 4، ص 360.
----------
در حالي که گروهي ديگر از عالمان بر اين باورند که خديجه بر عايشه فضيلت دارد، چون امام احمد روايت نموده که عايشه - رضي الله عنها - نسبت به خديجه - رضي الله عنها - دچار غيرت گرديد، و به پيامبر خدا - صلى الله عليه وآله وسلم - گفت: خداوند در عوض او کسي بهتر را به تو داده است. پيامبر خدا - صلى الله عليه وآله وسلم - فرمود: خداوند در عوض او کسي بهتر را به من نداده است.
در هر صورت اين دو زن (خديجه و عايشه)، جايگاهي بزرگ و نقشي مهم در دعوت اسلامي داشته اند. آنان هر دو از زبان جبرئيل، مژده بهشت را دريافت نموده اند، ولي نمي توانيم به طور قطع بيان کنيم که يکي از ديگري برتر و بهتر است. چون هر يک از آنان داراي فضايل بي شماري مي باشند و تنها خداوند در اين مورد آگاه است.
اگر مي بينيم که بانو عايشه در طول نسل ها به گسترش و روايت علومي پرداخته که خديجه ننموده، براي آن است که عايشه پس از پيامبر خدا - صلى الله عليه وآله وسلم - زندگي طولاني نموده، در حالي که بانو خديجه در زمان حيات پيامبر - صلى الله عليه وآله وسلم - درگذشته است. اما که مي داند؟ شايد اگر خديجه به اندازه عايشه مي زيست، به اندازه او يا شايد بيشتر از او، حديث روايت مي نمود ... .
تعهدات اخلاقي زن مسئول
عايشه صديقه، پيش از آن که وارد خانه پيامبر - صلى الله عليه وآله وسلم - شود، عشق خداوند در قلب او جاي گرفته بود؛ ايمانش مستحکم و ريش
عايشه - رضي الله عنها - روي شانه عروه زد و گفت: ابوعريه! پيامبر خدا - صلى الله عليه وآله وسلم - در اواخر عمر خود بيمار مي شد. هيأت هاي عرب از هر طرف نزد او مي آمدند و براي او نسخه هاي گوناگون تجويز مي کردند. و من نيز او را درمان کردم. از اين جا نسبت به طبابت آگاهي پيدا کرده ام (1).
او با هوشياري و استعداد سرشار و حافظه نيرومندش، داروها و گياهاني را که عرب ها براي پيامبر تجويز مي کردند، به خاطر مي سپرد. چيزهايي را که پيامبر - صلى الله عليه وآله وسلم - در زمينه درمان مي گفت ـ که بعدها طب النبي ناميده شد ـ نيز حفظ مي کرد و بدين سان او در زمينه پزشکي دانشمند گرديد.
عبدالله بن زبير، خواهرزاده عايشه افسوس مي خورد که مبادا عايشه از دنيا برود و مردم اين علم او را کسب نکنند. مي گويد: مردم نزد عايشه مي رفتند تا در مورد فقه از او سئوال کنند. اشتغال به اين موضوع سبب مي شد که در زمينه طبابت از او سئوال نکنند. از جمله احاديثي که او در زمينه طب روايت نموده، اين است که مي گويد: از پيامبر خدا - صلى الله عليه وآله وسلم - شنيدم که مي فرمود: «سياه دانه (شونيز = الحبه السوداء)، به جز مرگ، درمان هر دردي است» (2).
عايشه در عرصه شعر
__________
(1) - اعلام النساء، ج 3، ص 105.
(2) - صحيح بخاري، ج 4، ص 10.
------------
در زمينه شعر، او از همه مردم آگاه تر بود. هرچند او خود شاعري نبود که شعر بسرايد، ولي شعر بسيار حفظ مي کرد و نقل مي نمود. هر حادثه اي که برايش رخ مي داد به مناسبت آن شعري مي گفت (1).
محمد بن عمر مي گويد: گهگاه، عايشه يک چکامه را که از شصت يا صد بيت تشکيل مي شد، مي خواند (2).
مقداد بن اسود نيز مي گويد: کسي از اصحاب رسول خدا - صلى الله عليه وآله وسلم - را که در زمينه شعر و احکام از عايشه داناتر باشد، نمي شناسم (3).
خودش مي گفت: به فرزندانتان شعر بياموزيد، تا زبانشان شيرين شود (4).
فضايل عايشه - رضي الله عنها - بي نهايت فراوانند. شايد بزرگ ترين شهادت در مورد فضيلت او، اين سخن پيامبر باشد: «از ميان مردان، کسان زيادي کامل شدند، اما از زنان به جز مريم دختر عمران، خديجه دختر خويلد و آسيه زن فرعون، کسي ديگر کمال نيافت. ولي فضل و برتري عايشه بر ديگر زنان، هم چون برتري غذاي تريد بر ديگر خوراک ها است». (5) تريد، غذايي است که از گوشت و نان تشکيل شده و در آن زمان فاخرترين خوراک عرب ها بود.
با همين حديث، بسياري از عالمان، بر فضيلت عايشه بر خديجه و ديگر زنان استدلال نموده اند. به اين مطلب بايد علم و دانش فراوان او را ـ که از پيامبر خدا - صلى الله عليه وآله وسلم - آموخته بود و در طول زندگي خويش به ديگران مي آموخت ـ نيز افزود.
__________
(1) - الاصابه، ج 4، ص 360.
(2) - اعلام النساء، ج 3، ص 106.
(3) - همان.
(4) - اعلام النساء، ج 3، ص 120.
(5) - صحيح بخاري، ج 2، ص 308 ـ منتخب کنزالعمال ج 5، ص 117 ـ الاصابه، ج 4، ص 360.
----------
در حالي که گروهي ديگر از عالمان بر اين باورند که خديجه بر عايشه فضيلت دارد، چون امام احمد روايت نموده که عايشه - رضي الله عنها - نسبت به خديجه - رضي الله عنها - دچار غيرت گرديد، و به پيامبر خدا - صلى الله عليه وآله وسلم - گفت: خداوند در عوض او کسي بهتر را به تو داده است. پيامبر خدا - صلى الله عليه وآله وسلم - فرمود: خداوند در عوض او کسي بهتر را به من نداده است.
در هر صورت اين دو زن (خديجه و عايشه)، جايگاهي بزرگ و نقشي مهم در دعوت اسلامي داشته اند. آنان هر دو از زبان جبرئيل، مژده بهشت را دريافت نموده اند، ولي نمي توانيم به طور قطع بيان کنيم که يکي از ديگري برتر و بهتر است. چون هر يک از آنان داراي فضايل بي شماري مي باشند و تنها خداوند در اين مورد آگاه است.
اگر مي بينيم که بانو عايشه در طول نسل ها به گسترش و روايت علومي پرداخته که خديجه ننموده، براي آن است که عايشه پس از پيامبر خدا - صلى الله عليه وآله وسلم - زندگي طولاني نموده، در حالي که بانو خديجه در زمان حيات پيامبر - صلى الله عليه وآله وسلم - درگذشته است. اما که مي داند؟ شايد اگر خديجه به اندازه عايشه مي زيست، به اندازه او يا شايد بيشتر از او، حديث روايت مي نمود ... .
تعهدات اخلاقي زن مسئول
عايشه صديقه، پيش از آن که وارد خانه پيامبر - صلى الله عليه وآله وسلم - شود، عشق خداوند در قلب او جاي گرفته بود؛ ايمانش مستحکم و ريش