ست را به فاطمه اختصاص مي دهد. گذشته از اين، او در مورد ام المؤمنين خديجه نيز سخن گفته و مطالبي در فضيلت و محبت پيامبر - صلى الله عليه وآله وسلم - نسبت به او نقل نموده که ديگران نقل نکرده اند. با اين که او نخستين هووي عايشه بوده و بارها نسبت به عشق پيامبر - صلى الله عليه وآله وسلم - به خديجه دچار غيرت و حسادت شده است و تا مي توانسته کوشيده است قلب پيامبر - صلى الله عليه وآله وسلم - را از خديجه منصف کند و مجذوب زيبايي و جواني خود گرداند.
__________
(1) - مسند امام احمد بن حنبل؛ البدايه و النهايه، ج 8، صص 93 - 92.
(2) - الاصابه، ج 4، ص 318.
--------------
عايشه صديقه اعتراف مي کند که خديجه از او بهتر بوده است. او اين موضوع را ـ هرچند برايش دردناک است ـ خود از زبان پيامبر - صلى الله عليه وآله وسلم - نقل نموده است، اما امانتداري و ايمان زن مسئول، نزد او جايگاهي براي هوس ها و کشش هاي نفس، باقي نمي گذارد. ام المؤمنين عايشه مطلبي را که پيامبر - صلى الله عليه وآله وسلم - در مورد خديجه گفته روايت مي کند: «به خدا، خداوند کسي بهتر از او را جايگزين وي ننموده است. زماني که مردم کفر ورزيدند او ايمان آورد. هنگامي که تکذيبم کردند، او باورم نمود و چون مردم محرومم ساختند، او با سرمايه اش با من همدردي کرد و خداوند از ميان همسرانم تنها از او به من فرزند داده است».
عايشه صديقه زماني که اين حديث را روايت مي کند، گويي براي عموم چنين اعلام مي کند: درست است که من نسبت به خديجه دچار غيرت و حسادت مي شوم، اما اين غيرت و حسادت مرا از گفتن اين حقيقت که او از من بهتر است و مال و جان خود را فداي پيامبر - صلى الله عليه وآله وسلم - نموده، او را تصديق کرده و با او همدردي نموده باز نمي دارد.
عظمت روح عايشه و اخلاق خوب او، در روابطش با هووهاي وي تجلي مي يابد. دوست دارم اندکي اين جا درنگ کنم تا روان و اخلاق عايشه را از نظرگاه خودمان ـ نظرگاه ما زنان ـ بکاوم. اين عمل را براي آن انجام مي دهم تا ادعاهاي خاورشناسان و ديگر نويسندگاني را که پا به پاي آنان حرکت مي کنند، رد کنم؛ چون اين گروه عايشه را به صورت زني ترسيم نموده اند، که صرفاً دنبال هوس هاي خود است. غيرت و حسادت او را به نارو و نيرنگ زدن به هووهايش و خرده گرفتن بر آنان و ضايع نمودن حقوق شان وا مي دارد. تمام چيزي که در زندگي او وجود دارد و تمام هم و غم او همين است و بس.
من هرگز منکر اين حقيقت نيستم که او دچار غيرت و حسادت شده است؛ چرا که غيرت و حسادت، قلب جوان و عاشق او را مي فشرد و مي گزيد. اين يک پديده طبيعي و بديهي براي دختران حوا مي باشد: دختراني هم چون عايشه که داراي عاطفه اي سرشار، احساساتي لطيف و لبريز از نشاط، طراوت و سرزندگي مي باشند. گهگاه همين حسادت و عشق نسبت به پيامبر - صلى الله عليه وآله وسلم - او را به ارتکاب اشتباه وا مي داشت.
يک بار با ام المؤمنين حفصه هماهنگ نمود تا پيامبر - صلى الله عليه وآله وسلم - را از نوشيدن عسل نزد زينب ـ هوو و رقيب عايشه ـ باز بدارند، تا بيش از ديگران نزد زينب نماند (1).
اما به راستي، آيا در زندگي و همراهي طولاني اين دو همسر پيامبر - صلى الله عليه وآله وسلم - به جز داستان عسل، چيز ديگري نمي يابيم؟ اگر عايشه صديقه - رضي الله عنه - يکي دو روز پيامبر را از نوشيدن عسل نزد زينب محروم نموده، ولي بارها و بارها به فضيلت زينب گواهي داده است، در مورد او گفته است:
«هرگز زني دين دارتر، باتقواتر و راستگوتر از زينب و هم چنين کسي که از او بيشتر رابطه خويشاوندي را برقرار نمايد، امانت دارتر باشد و بيشتر صدقه دهد، نديده ام» (2).
__________
(1) - صحيح البخاري، ج 3، ص 205؛ تفسير القرآن العظيم، ابن کثير، ج 4، ص 387.
(2) - الطبقات الکبري، ج 8، ص 108؛ البدايه و النهايه، چ 10، ص 104.
-----------
در مورد او هم چنين روايت نموده است: «پيامبر - صلى الله عليه وآله وسلم - فرموده است: از ميان شما کسي زودتر به من مي پيوندد که دستش درازتر باشد». پس از درگذشت پيامبر - صلى الله عليه وآله وسلم - هرگاه در خانه يکي کنار هم جمع مي شديم، دست هايمان را پاي ديوار دراز مي کرديم، تا درازي آنها را مشخص کنيم. ما مدام اين کار را مي کرديم تا اين که زينب درگذشت. او زني کوتاه قد بود و از ما درازتر نبود. در اين زمان دانستيم که منظور پيامبر - صلى الله عليه وآله وسلم - از دراز بودن دست، صدقه دادن است. او زني صالح بود. مدام روزه مي گرفت. شب ها بيدار مي ماند، صنايع دستي مي ساخت. پوست ها را دباغي مي کرد و مشک مي ساخت و سپس همه آنها را در راه خدا صدقه مي نمود (1).
بنابراين ام المؤمنين عايشه صديقه در تصوير احساسات و عواطف و ابراز غيرت خويش نسبت به زينب که با او همدوشي مي کرد و در بهره مندي از پيامبر - صلى الله عليه وآله وسلم - با او رقابت مي نمود، کاملاً صادق است.
او، هم چنين در حق زينب صادق بود و زماني،
__________
(1) - مسند امام احمد بن حنبل؛ البدايه و النهايه، ج 8، صص 93 - 92.
(2) - الاصابه، ج 4، ص 318.
--------------
عايشه صديقه اعتراف مي کند که خديجه از او بهتر بوده است. او اين موضوع را ـ هرچند برايش دردناک است ـ خود از زبان پيامبر - صلى الله عليه وآله وسلم - نقل نموده است، اما امانتداري و ايمان زن مسئول، نزد او جايگاهي براي هوس ها و کشش هاي نفس، باقي نمي گذارد. ام المؤمنين عايشه مطلبي را که پيامبر - صلى الله عليه وآله وسلم - در مورد خديجه گفته روايت مي کند: «به خدا، خداوند کسي بهتر از او را جايگزين وي ننموده است. زماني که مردم کفر ورزيدند او ايمان آورد. هنگامي که تکذيبم کردند، او باورم نمود و چون مردم محرومم ساختند، او با سرمايه اش با من همدردي کرد و خداوند از ميان همسرانم تنها از او به من فرزند داده است».
عايشه صديقه زماني که اين حديث را روايت مي کند، گويي براي عموم چنين اعلام مي کند: درست است که من نسبت به خديجه دچار غيرت و حسادت مي شوم، اما اين غيرت و حسادت مرا از گفتن اين حقيقت که او از من بهتر است و مال و جان خود را فداي پيامبر - صلى الله عليه وآله وسلم - نموده، او را تصديق کرده و با او همدردي نموده باز نمي دارد.
عظمت روح عايشه و اخلاق خوب او، در روابطش با هووهاي وي تجلي مي يابد. دوست دارم اندکي اين جا درنگ کنم تا روان و اخلاق عايشه را از نظرگاه خودمان ـ نظرگاه ما زنان ـ بکاوم. اين عمل را براي آن انجام مي دهم تا ادعاهاي خاورشناسان و ديگر نويسندگاني را که پا به پاي آنان حرکت مي کنند، رد کنم؛ چون اين گروه عايشه را به صورت زني ترسيم نموده اند، که صرفاً دنبال هوس هاي خود است. غيرت و حسادت او را به نارو و نيرنگ زدن به هووهايش و خرده گرفتن بر آنان و ضايع نمودن حقوق شان وا مي دارد. تمام چيزي که در زندگي او وجود دارد و تمام هم و غم او همين است و بس.
من هرگز منکر اين حقيقت نيستم که او دچار غيرت و حسادت شده است؛ چرا که غيرت و حسادت، قلب جوان و عاشق او را مي فشرد و مي گزيد. اين يک پديده طبيعي و بديهي براي دختران حوا مي باشد: دختراني هم چون عايشه که داراي عاطفه اي سرشار، احساساتي لطيف و لبريز از نشاط، طراوت و سرزندگي مي باشند. گهگاه همين حسادت و عشق نسبت به پيامبر - صلى الله عليه وآله وسلم - او را به ارتکاب اشتباه وا مي داشت.
يک بار با ام المؤمنين حفصه هماهنگ نمود تا پيامبر - صلى الله عليه وآله وسلم - را از نوشيدن عسل نزد زينب ـ هوو و رقيب عايشه ـ باز بدارند، تا بيش از ديگران نزد زينب نماند (1).
اما به راستي، آيا در زندگي و همراهي طولاني اين دو همسر پيامبر - صلى الله عليه وآله وسلم - به جز داستان عسل، چيز ديگري نمي يابيم؟ اگر عايشه صديقه - رضي الله عنه - يکي دو روز پيامبر را از نوشيدن عسل نزد زينب محروم نموده، ولي بارها و بارها به فضيلت زينب گواهي داده است، در مورد او گفته است:
«هرگز زني دين دارتر، باتقواتر و راستگوتر از زينب و هم چنين کسي که از او بيشتر رابطه خويشاوندي را برقرار نمايد، امانت دارتر باشد و بيشتر صدقه دهد، نديده ام» (2).
__________
(1) - صحيح البخاري، ج 3، ص 205؛ تفسير القرآن العظيم، ابن کثير، ج 4، ص 387.
(2) - الطبقات الکبري، ج 8، ص 108؛ البدايه و النهايه، چ 10، ص 104.
-----------
در مورد او هم چنين روايت نموده است: «پيامبر - صلى الله عليه وآله وسلم - فرموده است: از ميان شما کسي زودتر به من مي پيوندد که دستش درازتر باشد». پس از درگذشت پيامبر - صلى الله عليه وآله وسلم - هرگاه در خانه يکي کنار هم جمع مي شديم، دست هايمان را پاي ديوار دراز مي کرديم، تا درازي آنها را مشخص کنيم. ما مدام اين کار را مي کرديم تا اين که زينب درگذشت. او زني کوتاه قد بود و از ما درازتر نبود. در اين زمان دانستيم که منظور پيامبر - صلى الله عليه وآله وسلم - از دراز بودن دست، صدقه دادن است. او زني صالح بود. مدام روزه مي گرفت. شب ها بيدار مي ماند، صنايع دستي مي ساخت. پوست ها را دباغي مي کرد و مشک مي ساخت و سپس همه آنها را در راه خدا صدقه مي نمود (1).
بنابراين ام المؤمنين عايشه صديقه در تصوير احساسات و عواطف و ابراز غيرت خويش نسبت به زينب که با او همدوشي مي کرد و در بهره مندي از پيامبر - صلى الله عليه وآله وسلم - با او رقابت مي نمود، کاملاً صادق است.
او، هم چنين در حق زينب صادق بود و زماني،