امروز با یکی از شاگردام که حدود ۵۴ سالشه، صحبتمان به موزیک کشیده شد.
گفت که حدود سال ۶۷، یعنی اواخر جنگ، اسکورپیونز و ای سی دی سی و گروه های موزیک راک اون زمان رو با چه بدبختی پیدا میکرده و با دوستاش گوش میکرد.
خیلی سورپرایز شده بودم با شنیدن چنین چیزی، اینکه آدمای اون نسل با وجود گرفتاری های زیاد دنبال چنین گروه هایی بودن،
دوره خفقان فرهنگی،
دوره ای که حتی داشتن نوار کاست میتونست به بازخواست و بازداشت و حتی زندانی شدن برسه،
من اون زمان تازه بدنیا اومده بودم،
بزرگتر که شدم فضای شنیدن موزیک دیگه باز بود.
حالا دیگه کمیته و ماشین های جیپ پاسدار نبود که بهت گیر بدن. این بار خود مردم بودن که تو رو مسخره میکردن.
همه بعد از جنگ غمگین بودن، پس به اندکی شادمانی نیاز داشتن.
چی بهتر از خالتورهای لس آنجلسی.
حاضر و آماده. در ارتباط مستقیم با حکومت وقت اما در فضایی به اصطلاح آزاد.
تزریق موسیقی با احتیاط کامل انجام میشد. آدم های فاخر حتی توان نفس کشیدن هم نداشتن. عده ای هم با رویکرد پیوستن به سینما تونستن کمی موسیقی خوب در فیلم های صد من یه غاز اون زمان به جامعه نشون بدن. اما این مردم بافتشان پیوند خورده بود با ته استکان عرق و شش و هشت.
راک کیلویی چنده، کلاسیک که پشم، راک اندرول و جز و بلوز هم که دیگه پیشکش.
در سالهای اخیر، بارها آدمهای با استعداد و گروه های موزیک خوب، با هزار جور مشکل مالی و بدبختی نامی به هم زدن، اما فقط برای یه مدت کوتاه.
فضا فقط برای لمپن ها باز میشه.
حکومت؟!
البته.
باعث و بانی اما در ذهن مردم ریشه دوانیده. اگر قبلا چهارتا آهنگساز خوب بودن، حالا دیگه اونها هم نیستن. امثال بابک بیات دیگه نیستن و اگر هم زنده باشن دیگه توانی براشون نمیمونه و تو عزلت دق میکنن.
فضا فضای شو آف های سوشال مدیا شده.
جامعه ای که موسیقی خوب گوش نده مبتلا به
یه فقر اجتماعی فرهنگی عمیقه.
https://t.me/tosurvivemus
گفت که حدود سال ۶۷، یعنی اواخر جنگ، اسکورپیونز و ای سی دی سی و گروه های موزیک راک اون زمان رو با چه بدبختی پیدا میکرده و با دوستاش گوش میکرد.
خیلی سورپرایز شده بودم با شنیدن چنین چیزی، اینکه آدمای اون نسل با وجود گرفتاری های زیاد دنبال چنین گروه هایی بودن،
دوره خفقان فرهنگی،
دوره ای که حتی داشتن نوار کاست میتونست به بازخواست و بازداشت و حتی زندانی شدن برسه،
من اون زمان تازه بدنیا اومده بودم،
بزرگتر که شدم فضای شنیدن موزیک دیگه باز بود.
حالا دیگه کمیته و ماشین های جیپ پاسدار نبود که بهت گیر بدن. این بار خود مردم بودن که تو رو مسخره میکردن.
همه بعد از جنگ غمگین بودن، پس به اندکی شادمانی نیاز داشتن.
چی بهتر از خالتورهای لس آنجلسی.
حاضر و آماده. در ارتباط مستقیم با حکومت وقت اما در فضایی به اصطلاح آزاد.
تزریق موسیقی با احتیاط کامل انجام میشد. آدم های فاخر حتی توان نفس کشیدن هم نداشتن. عده ای هم با رویکرد پیوستن به سینما تونستن کمی موسیقی خوب در فیلم های صد من یه غاز اون زمان به جامعه نشون بدن. اما این مردم بافتشان پیوند خورده بود با ته استکان عرق و شش و هشت.
راک کیلویی چنده، کلاسیک که پشم، راک اندرول و جز و بلوز هم که دیگه پیشکش.
در سالهای اخیر، بارها آدمهای با استعداد و گروه های موزیک خوب، با هزار جور مشکل مالی و بدبختی نامی به هم زدن، اما فقط برای یه مدت کوتاه.
فضا فقط برای لمپن ها باز میشه.
حکومت؟!
البته.
باعث و بانی اما در ذهن مردم ریشه دوانیده. اگر قبلا چهارتا آهنگساز خوب بودن، حالا دیگه اونها هم نیستن. امثال بابک بیات دیگه نیستن و اگر هم زنده باشن دیگه توانی براشون نمیمونه و تو عزلت دق میکنن.
فضا فضای شو آف های سوشال مدیا شده.
جامعه ای که موسیقی خوب گوش نده مبتلا به
یه فقر اجتماعی فرهنگی عمیقه.
https://t.me/tosurvivemus