معرفی و نقد کتاب تهران


Channel's geo and language: not specified, not specified
Category: not specified


اگر فقط کتاب‌هایی را بخوانی که دیگران هم‌ خوانده‌اند، تنها به چیزهایی فکر خواهی کرد که دیگران هم به آن فکر کرده‌اند |‌ هاروکی موراکامی | چوب نروژی
trbooks.ir
www.instagram.com/tehranreviewofbooks/

Related channels

Channel's geo and language
not specified, not specified
Category
not specified
Statistics
Posts filter


#عیدمبارک #نقل‌قول
به استقبال سال نو می‌رویم، مملو از چیزهایی که تاکنون نبوده‌اند.
راینر ماریا ریلکه؛ شاعر آلمانی

عکس از بهناز بانی
@trbooksir
trbooks.ir


https://goo.gl/PgD4xB

#نوروز۹۷

۹- سفرهایم با خاله جان

سفرهایم با خاله جان، روایتی‌ست شوخ‌وشنگ و سرگرم‌کننده دربارۀ رئیس یک بانک که همزمان با شروع بازنشستگی و در مراسم ترحیم مادرش، برای اولین بار با خاله‌پیر و ماجراجویش آشنا می‌شود. این آشنایی زندگی او را به مسیری غیرقابل پیش ‌بینی و متفاوت هدایت می‌کند و به جای معاشرت با همسایگان و رفت‌وآمد در کلاب‌های بازنشستگان و رسیدگی به گل‌های کوکب، راه پاریس و لندن و مونته‌ویدئو را در پیش می‌گیرد...
نوشتهٔ گراهام گرین، ترجمهٔ رضا علیزاده، نشر روزنه، ۴۳۲ صفحه

۱۰ - امید علیه امید

اگر می‌خواهید بفهمید یک جهنم واقعی روی زمین چگونه می‌تواند باشد، این کتاب را از دست ندهید. نادژدا ماندالشتایم، همسر اوسیپ ماندلشتایم، شاعر نامدار روس در عصر استالینی بود. او که از نزدیک با جریان روشنفکری شوروی دوران استالینی آشنا بود و شاهد سختی‌ها و مرارت‌هایی بود که از سوی حاکمیت سخت‌گیر آن ایام بر آنها می‌رفت، خاطرات خود از چند سال این زندگی مشترک در سال ۱۹۶۸ را روی کاغذ آورد. اگرچه این یادداشت‌ها آن زمان اجازه چاپ در شوروی نیافت، قاچاقی به انگلستان رسید و در آنجا ترجمه و چاپ شد.

نوشتهٔ نادژدا ماندلشتام، ترجمهٔ بیژن اشتری، نشر ثالث، ۶۲۰ صفحه

۱۱- تقسیم

رمان تقسیم یکی از شگفت‌انگیزترین رمان‌هایی است که در زندگی خوانده‌ام؛ در واقع صفت دیگری مثل شگفت‌انگیز نمی‌تواند طوری که شایسته است این کتاب را توصیف کند. همه چیز این داستان عجیب و غریب است، از پلات که روایت تبدیل یک کارمند دون‌پایه در اثر تصادفی مضحک به «اسطوره‌ای میهنی» در دورۀ حاکمیت فاشیست‌ها در ایتالیاست تا شخصیت‌های اصلی؛ یعنی همین کارمند دون‌پایه به اضافهٔ سه خواهر زشت‌که هرکدام تنها یک عضو بدنشان زیبایی بی‌نظیری دارد و درنهایت شکل روابط این چهار نفر و فرجامشان.

نوشتهٔ پیرو کیارا، ترجمهٔ مهدی سحابی، نشر مرکز، ۲۰۰ صفحه

۱۲- هفت روز؛ ماجرای نجات شاهکارهای هنری در جنگ جهانی دوم

هفت روز دربارۀ عملیات نجاتی پس از بمباران هولناک درسدن است که مسیر تاریخ هنر را تغییر داد. سه ماه پس از بمباران درسدن شهری که موزه‌ها و گالری‌هایش شهرتی جهانگیر داشتند، گروهی از نظامیان شوروی در مسیر پیشروی ارتش سرخ به سمت برلین، برای جست‌وجوی آثار هنری به این شهر ویران شده وارد شدند. این کتاب روایتی بسیار گیرا دربارۀ این عملیات و آثار هنری و سرگذشت خالقان آنها را برایمان بازگو می‌کند.

نوشتهٔ لیانید والینسکی، ترجمهٔ رضا رضایی، نشر فنجان، ۲۷۲ صفحه

@trbooksir
trbooks.ir


https://goo.gl/cwtUZe

#نوروز۹۷

۵- فقط روزهایی که می‌نویسم

آٰتور کریستال در چهار جُستار، زیرکانه و بازیگوش دربارهٔ نوشتن حرف می‌زند؛ خواندن این جستارها برای کسانی که به هر شکل با نوشتن یا آروزی نوشتن درگیر هستند، لذت‌بخش خواهد بود.

نوشتهٔ آرتور کریستال، ترجمهٔ احسان لطفی، نشر اطراف، ۱۱۵ صفحه


۶- ژاک قضاوقدری و اربابش

اثری درخشان از دنی دیدرو؛ داستانی با یک نوشتار چندلایه و زبان طنز که معیارها و شگردهای رایج آثار تخیلی را تقلید می‌کند تا در سطحی بالاتر آنها را نفی کند و به تمسخر بگیرد. یکی از ویژگی‌های اصلی اثر که لذت خواندنش را چندبرابر می‌کند و نمی‌گذارد کتاب را زمین بگذاریم، همین چندلایه بودن داستان‌ها و تنوع بی‌شمار آن‌هاست.
این کتاب یکی از آثار محبوب میلان کوندرا است؛ به‌طوری که با الهام از دو شخصیت اصلی آن، ژاک و اربابش، و برداشت شخصی‌اش از این اثر حیرت‌انگیز، نمایشنامه‌ای با همین عنوان نوشته است.

نوشتهٔ دنی دیدرو، ترجمهٔ مینو مشیری، نشر نو، ۳۵۸ صفحه

۷- سنگر و قمقمه‌های خالی

بهرام صادقی را غالباً با داستان «ملکوت» می‌شناسند. اما این نویسندهٔ نوآور و کمتر قدردیدهٔ ادبیات فارسی، کتاب خواندنی و مهجور دیگری هم دارد که مجموعه‌ای است از سی داستان کوتاه خوب و خواندنی و به همت نشر زمان در مجموعهٔ «سنگر و قمقمه‌های خالی» منتشر شده است. شاید مرگ زودهنگام صادقی یکی از دلایلی است که باعث شده در میان خوانندگان فارسی‌زبان کمتر شناخته شود؛ اما واضح است که از دست‌ دادن داستان‌های او به معنای از دست‌ دادن یکی از پنجره‌های زیبای ادبیات مدرن فارسی است.

نوشتهٔ بهرام صادقی، نشر زمان، ۴۳۲ صفحه

۸- اعتماد

زنی وارد اتاقش در یک هتل می‌شود. در همان لحظه صدای زنگ تلفن می‌آید. پشت خط مردی است ناشناس که گویی همه چیز را دربارهٔ او می‌داند...
دورفمان تمثیل سیاسی‌اش را به صورت یک رمان معمایی رایج شروع می‌کند ولی بلافاصله از این قالب فاصله می‌گیرد. در پرداخت و اجرا به گفت‌وگو و اعتراف‌نامه بیشتر شبیه می‌شود تا رمان و در توضیح فضا و مکان مانند ساموئل بکت سخت‌گیرانه عمل می‌کند.
خلاصه اینکه در فضایی که حتی با اطمینان نمی‌توان از شکل خود متن صحبت کرد دورفمان فرض‌های ما را از شخصیت‌ها، ساختاری که در آن دانش ما شکل می‌گیرد و همین طور ساخته شدن تاریخ به طور کلی به چالش می‌کشد.

نوشتهٔ آریل دورفمن، ترجمهٔ عبدالله کوثری، نشر آگه، ۱۸۰ صفحه

۹- ادامه دارد...

@trbooksir
trbooks.ir


https://goo.gl/GBNKfQ

#نوروز۹۷

۱۲ کتاب پیشنهادی «معرفی و نقد کتاب تهران» برای تعطیلات نوروز

۱- شاهنشاه

آنچه خواندن شاهنشاه را برای ما جذاب می‌کند این است که از نگاه رندانه و بازیگوش روزنامه‌نگاری چیره‌دست، که خود شاهد ۲۷ انقلاب بوده و به قول خودش بسیاری وقت‌ها تیر از کنار گوشش رد شده، وقایع انقلاب ۵۷، فرار شاه از ایران و بازگشت آیت‌الله خمینی را می‌خوانیم. کاپوشچینسکی در این کتاب به هیچ وجه ما را با اطلاعات انتزاعی دربارهٔ یک رویداد تاریخی روبه‌رو نمی‌کند، بلکه از طریق مشاهدات خودش و تجربیات عمیقش از انقلاب‌هایی که دیده، به ما یادآوری می‌کند چطور انقلاب ایران اجتناب‌ناپذیر شده بود.

نوشتهٔ ریشارد کاپوشچینسکی، ترجمهٔ بهرنگ رجبی، نشر ماهی، ۱۴۵ صفحه

۲- یادداشت‌های یک دیوانه

مجموعهٔ هشت داستان کوتاه از نیکلای گوگول، نویسنده‌ٔ نامدار روس؛ در این مجموعه، تقریباً تمام داستان‌های مهم و اثرگذار گوگول آمده‌اند، مثل «شنل»، «دماغ»، «بولوار نیفسکی» و … . این داستان‌ها از لحاظ نمایش زندگی در آغاز مدرنیته، عمق و حقیقت بسیاری دارند.

نوشتهٔ نیکلای گوگول، ترجمهٔ خشایار دیهیمی، نشر نی، ۳۰۴ صفحه

۳- ژانرهای سینمایی؛ از شمایل‌شناسی تا ایدئولوژی

کتاب‌های زیادی درباره ژانر به فارسی منتشر شده است که هر کدام از زاویه‌ای سعی کرده‌اند مفهوم ژانر در سینما را بررسی کنند ولی کم‌تر کتابی است که اینطور خلاصه و در عین حال جامع، نه تنها به ژانر به عنوان یک شکل دسته‌بندی فرمی سینمایی بلکه به ژانر به عنوان یک مفهومی تاریخی و ایدئولوژیک هم پرداخته باشد که خواندن کتاب را برای کسانی که علاقمند به مسائل سیاسی و تاریخی و نحوه بازنمایی آن‌ها در سینما و تأثیر این مسائل در مطالعات سینمایی هستند، هم لذت‌بخش کند.
نوشتهٔ بری کیت‌گرانت، ترجمهٔ شیوا مقانلو، نشر بیدگل، ۱۹۰ صفحه

۴- شاگرد قصاب

روایت دنیا از نگاه یک بیمار روانی! اگر تجربه خواندن «زندگی در پیش ‌رو» رومن گاری برایتان جذاب بود پیشنهاد می‌کنیم شاگرد قصاب را از دست ندهید، با این تفاوت که فرانسی برادی این کتاب برخلاف موموی «زندگی در پیش رو» شما را تا مرز جنون پیش‌ می‌برد. روایت کتاب پر است از فلاش‌بک‌ و در مرزی از اوهام و واقعیات سیر می‌کند و طنزی تلخ و سیاه هم در سرتاسر کتاب موج می‌زند. کتاب بسیار تحسین شده است و علاوه‌بر قرارگرفتن در لیست نامزدهای «بوکر»، برندهٔ جایزهٔ «آیریش تایمز» هم شده است.

نوشتهٔ پاتریک مک‌کیب، ترجمهٔ پیمان خاکسار، نشر چشمه، ۲۲۱ صفحه

۵. ادامه دارد...

@trbooksir
trbooks.ir


#نقل‌قول
کتاب خریدن مرا خانه‌خراب کرده، کتاب خوب بسیارست و نمی‌توان از آنها دست برداشت. بضاعت هم به قدر کفایت نیست.
@trbooksir
trbooks.ir


https://goo.gl/D15XFT

در ستایش «فرزانه طاهری» بودن!
الهه خسروی
#یادداشت
امروز که ۲۵ اسفند باشد آقای گلشیری به دنیا آمده است. ۸۰ سال پیش، که از این هشتاد سال، هفده سالش را غایب بوده است.
و این غیاب، همان چیزی‌ست که از آن می‌نوشت، و این غیاب عاقبت ادبیاتی بود که باید تکیه می‌کرد به قلم کاتب که هیچ معلوم نیست چند صد بار از پشت پنجره به غروب اکباتان نگاه کرد و پیشانی‌اش چین برداشت از عبور کلماتی که به تن داستان باید می‌نشستند.
سال ۸۵-۸۶ یکبار رفتم سراغ فرزانه طاهری، همسرش تا با او درباره همین غیاب حرف بزنم. زن، تنها، گوشه اتاق کارش نشسته بود، هنوز موهایش یکدست سفید نشده بودند. رفتم درباره گلشیری حرف بزنم اما شکوه آن زن، منیت و قائم به وجود خود بودنش، مثل سیلی محکمی روی گونه‌ام نشست که نشست.
تصورم، بیوه عزاداری بود که در زنده نگه‌داشتن نام «استاد» می‌کوشید. آن سیلی که می‌گویم را بابت همین خوردم، وقتی فرزانه انگشت به اشاره بلند کرد و گفت از زیر سایه اسمی بیرون آمدن خیلی سخت است.
و خودش بود، به تمامی خودش بود. زنی که باید باشد. که بابت زن گلشیری بودن از هیچ‌کس هیچ طلبی نداشت و البته که خودش را بدهکار کسی هم نمی‌دانست.
درک حرف‌هایش آن سالها برایم شگفت‌انگیز بود، برای من که همه دنیایم در ادبیات خلاصه می‌شد، اتفاق تازه‌ای رخ داده بود، زنی دیگر آن بت مقدس آیدا بودن را توی ذهنم شکسته بود. داشت به من می‌گفت می‌توانی و باید خودت باشی، فارغ از هر نسبت و نسبی.
گذشت. یکسال و نیم پیش که رضا رستمی مُرد، بی هیچ تشبیه و مقایسه‌ای البته، من شدم همسر مرحوم. بیوه عزادار. که خب واقعیتش هم همین است که هستی، عزادار و سوگوار و داغدار. تا یک جایی هم باید ادامه دهی این نقش را، بر اساس سنت و عرف، ولی از یک جایی به بعد ناگهان به خودت می‌آیی و می‌بینی که دستی نامرئی دارد تو را هل می‌دهد که توی همان چارچوب بمانی.
این هل دادن هم مشخصات و کیفیت دارد، لای زرورق همدلی و همراهی پیچیده می‌شود و از تو مجسمه زنی سیاهپوش را می‌سازد که حیاتش بستگی به زنده نگه‌داشتن عزیز از دست رفته دارد.
اما من هم اهلش نیستم، می‌گویم عزاداری‌ام برای او که رفت امر شخصی‌ست. از تعیین مدت زمانش عاجزم و نمی‌دانم تا کی سوگوار باقی می‌مانم ولی از یک جایی به بعد دلم می‌خواهد همین نام خُرد کوچک باشم. همین چیزی که حاصل تلاش، سواد، اشتباه و درست خودم بوده و ساخته‌ام آن را تا امروز و ادامه می‌دهمش تا وقتی که هستم.
می‌خواهم بگویم این فقط فرزانه طاهری نبود که همسر هوشنگ گلشیری بود، نسبت عکسش هم وجود دارد و اعتبار این دو نام مستقل از هم، کاری که برای ادبیات و آزادی قلم کردند و رسمی که بنیانش را با چگونه زندگی کردن گذاشتند، مستقل از هم و به شدت باشکوه است.
تولدتان مبارک جناب گلشیری. رخصت دیدار از نزدیک با شما جز بر سر عزای مختاری و پوینده برای من مهیا نشد اما درک حضور همسرتان یکی از بهترین اتفاق‌های حرفه‌ای من بود، هست و خواهد بود.
ما خانه روشنانیم با کلمات شما و مفتخر، به تاریخ و ادبیاتی که شما و فرزانه، کاتبانش بودید.

گفت‌وگویی فرزانه طاهری با الهه خسروی که در متن به آن اشاره شد را می‌توانید در بی‌بی‌سی فارسی بخوانید:🔻🔻🔻
https://goo.gl/8E3uX7

متن این یادداشت و مطالب مشابه را می‌توانید در بخش بلاگ سایت «معرفی و نقد کتاب تهران» بیابید:🔻🔻🔻
https://goo.gl/RcaQ2R

@trbooksir
trbooks.ir


#جمعه #داستان‌ #کوتاه
داستان کوتاه معصوم اول، نوشتهٔ هوشنگ گلشیری را با صدای مهسا عابدی بشنوید.
زمان فایل: ۲۴ دقیقه
@trbooksir
trbooks.ir


#جمعه #داستان‌ #کوتاه
در پست بعد، داستان کوتاه معصوم اول، نوشتهٔ هوشنگ گلشیری را با صدای مهسا عابدی بشنوید.
زمان فایل: ۲۴ دقیقه
@trbooksir
trbooks.ir


https://goo.gl/GgpYv9

#سالروز

همه چیز مرا به یاد او می‌اندازد اما بیشترین دردم زمانی است که یک تکه‌هایی از کارهایش را می‌خوانم. وگرنه هر لحظه هست. … مثل «یک جن توی بطری» همه جا یادش هست. … کسانی می‌گویند عکس‌هایش را از دیوار بردار، اصلاً مهم نیست اینها. من پشتم درد می‌کند. تو بازار میوه که می‌رفتیم مناسکی داشتیم، کیسه خرید را از دستم می‌گرفت می‌برد تو ماشین می‌گذاشت. همه اینها که ناقص شده است مسأله است؛ آمریکا به افغانستان هم که حمله می‌کند نبود او را می‌فهمم … به دوستی می‌گفتم مثل سیبی بود که برای خودش می‌غلتید و می‌رفت، حالا یک گاز ازش زده‌اند، حالا لنگ می‌زند. یک بار که به سفر رفت برایش نوشتم که زندگی بی ‌تو مثل مرداب است، نیستی که دم به دم سنگ بیندازی! حالا دیگر سفر طولانی است و من باید این سکون را تحمل کنم. … حالا اینکه آثارش هست و زنده است و اینها، کمکی نمی‌کند. آدم حضور فیزیکی کسی را می‌خواه که نفس بکشد. … در مراسم احمد محمود دخترهاش مدل جنوبی‌ها فریاد می‌زدند. اتفاقاً یک لحظه آیدا کنار من ایستاده بود، گفتم خوش به ‌حالشان! وای آنها زمین را جر می‌دادند! تخلیه بود. من این بغضم ذره ذره باز می‌شود. نه اینکه بگویم بد است یا زشت است. نمی‌توانم عملاً! از من بر نمی‌آید؛ برای همین به ندرت جلوی دیگران گریه کردم … هوشنگ می‌گفت ریشه‌های دل آدم‌ها را نباید کشید؛ یعنی دیگران را نباید اذیت کرد. چه دلیلی دارد که هی دلشان ضعف برود. … کاش هیچ اتفاقی نیفتد اصلاً! هیچ وقت. هر چیزی نشان می‌دهد که هوشنگ نیست حتی اتفاق‌هایی که نیفتاده است …

برگرفته از مصاحبهٔ فرزانه طاهری (همسر هوشنگ گلشیری)

قسمت‌هایی از مجموعه تاریخ شفاهی ادبیات معاصر ایران، جلد ۳، گردآوری مریم طاهری، زیر نظر محمد هاشم اکبریانی، نشر روزنگار ، صص ۸۸ تا ۹۰

امروز سالروز تولد هوشنگ گلشیری است.
trbooks.ir
@trbooksir


https://ibb.co/eTihDS

احتمالا شما هم مثل ما و خیلی‌های دیگر آخر هفته‌ها فرصت و فراغت بیشتری دارید تا سراغ کتاب‌ها بروید،کتابخانه‌تان را مرتب کنید و سری به کتابفروشی‌ها بزنید و کتاب‌های مورد علاقه‌تان را تهیه کنید. با این پیش‌زمینه و ذائقه‌سنجی از مخاطبان کتاب‌خوان، تحریریه «معرفی و نقد کتاب تهران» چهارشنبه هر هفته هدیه‌ای ویژه برایتان دارد. شما ساعت هشت صبح هر چهارشنبه می‌توانید دو معرفی کتاب نسبتا مفصل به همراه محلقاتش را در سایت ما ببینید. همانطور که پیش‌تر هم گفتیم معرفی‌های که روی سایت بارگذاری می‌شوند مفصل‌تر از آن چیزی هستند که در تلگرام یا اینستاگرام قرار می‌دهیم و مهم‌تر اینکه نوشتارش پایبند به شیوه‌نامۀ اختصاصی تحریریه «معرفی و نقد کتاب تهران» است.

همین پایبندی به شیوه‌نامۀ تخصصیِ معرفی کتاب موجب شده تا کار با وسواس بیشتری پیش برود و از رو همین فعلا هفته‌ای تنها دو معرفی کتاب مفصل در سایت بارگذاری می‌شود. امید اینکه با پیش رفتن بهتر کارها بتوانیم محتوای بیشتری برای شما تدارک ببینیم.

برای خواندن مطالب سایت «معرفی و نقد کتاب تهران» به آدرس :

WWW.TRBOOKS.IR

مراجعه کنید.

@trbooksir


https://goo.gl/yvAdBV

#بلاگ
#سانسور

ایوان کلیما در روح پراگ از تولد «سامیزدات» چک می‌گوید؛ حرکتی که از زمان شکل‌گیری تا تأثیرات اجتماعی عمیقی که در پی داشت، روایت غریبی دارد. ماجرا از سرکوبیِ جنبش آزادی‌خواهانۀ ۱۹۶۸ آغاز شد. سال‌هایی که جامعۀ چک پاکسازی سیاسی گسترده‌ای را تجربه می‌کرد، هزاران نفر از افرادی که در جریانات آن دوره نقش داشتند، شغل‌شان را از دست دادند؛ از جمله نویسندگانی که یکی‌یکی مطلع می‌شدند ممنوع‌القلم هستند. آنها تصمیم گرفتند جلسات خانگی ماهانه برگزار کنند و آثارشان را برای یکدیگر بخوانند اما توجه پلیس مخفی خیلی زود به این جلسات جلب و تصویر نویسندگان به عنوان عناصر نامطلوب بر صفحۀ تلویزیون‌ها ظاهر شد. پس از این بود که تصمیم گرفتند جلسات‌شان را با فعالیتی مؤثرتر که کمتر در معرض دید باشد، جایگزین کنند.

متن کامل «همبستگی لرزیدگان» را در بخش «بلاگ» سایت «معرفی و نقد کتاب تهران» بخوانید:🔻🔻🔻
https://goo.gl/KDeTw4

trbooks.ir
@trbooksir


https://goo.gl/zjuqVp

#معرفی_کتاب
اگرچه داستان حول محور رابطهٔ پدر و فرزندی می‌گذرد، پاموک سعی می‌کند با توسعهٔ این داستان، نگاهی تازه‌ به هر گونه رابطهٔ مرید و مرادی بیندازد؛ چه این رابطه، رابطهٔ پدر و فرزند باشد، چه رابطهٔ حکومت و شهروند و چه رابطهٔ خدا و بنده. ایدهٔ اصلی بسیاری از داستان‌های کلاسیک پیشگویی اتفاقات پیشِ‌روست؛ به پادشاهی می‌گویند فرزندت تو را خواهد کشت و او به خیال خودش از شر فرزند خلاص می‌شود. بعدها همان فرزند او را می‌کشد و تخت پادشاهی را سرنگون می‌سازد؛ درونمایهٔ رایج بسیاری از داستان‌های اسطوره‌ای در ملل و مذاهب مختلف. پاموک نیز در زنی با موهای قرمز از همین مفهوم استفاده می‌کند. او در استانبول -محل تلاقی شرق و غرب- افسانه‌ای از شرق را با افسانه‌ای از غرب در هم می‌آمیزد و ضمن قرارگرفتن در جایگاه یک قصه‌گوی پُرگوی کلاسیک، سعی می‌کند از زاویه‌ای دیگر هم به شخصیت‌های داستانش نزدیک شود. برای پاموک تنها ارائهٔ روایتی از سرنوشت ادیپ «سوفکلس» یا سهراب «فردوسی» مطرح نیست، بلکه او بیش از هر چیز می‌خواهد با نزدیک‌شدن به فردیت ادیپ یا سهراب، فارغ از داستان کلی نگاهی بیندازد بر احوالات فردی آنها؛ اینکه بر آنها چه گذشت و رنج‌ها، دغدغه‌ها، دلتنگی‌ها و مسائلشان چه بود. این چیزی بیشتر از نگاه به یک عنصر منفعل در داستان که سرنوشتش از پیش تعیین شده، است. اینجاست که برای پاموک، فردیت جِم زیر فرمان‌ها و تعالیم اوستا محمود چاه‌کن، مهم‌تر از پایان داستان خواهد بود؛ همان‌گونه که برای او فردیت فرد در برابر حاکمیت مهم‌تر است. درواقع پاموک سعی می‌کند با نزدیک‌شدن به فردیت شکنندهٔ قهرمان‌های داستان‌ها به تماشای شکستن آنها در برابر تقدیر، سرنوشت یا هر قدرت برتری که بر فرد مستولی می‌شود، بنگرد و آن را روایت کند.

معرفی کامل کتاب «زنی با موهای قرمز» نوشتهٔ اورهان پاموک، ترجمهٔ مژده الفت که نشر نون منتشر کرده را در سایت «معرفی و نقد کتاب تهران» بخوانید:🔻🔻🔻
https://goo.gl/Fr3jxY

trbooks.ir
@trbooksir


https://goo.gl/5mqcVE

#پاره‌های_کتاب

«زن‌ها سراغش می‌آمدند. در راه جلویش را می‌گرفتند. وادارش می‌کردند از آن‌ها هدیه قبول کند. داوطلب می‌شدند قسمتی از راه را با او هم‌قدم شوند. بازو در بازویش می‌انداختند و روستاها و دشت‌ها و وضعیت محصول‌ها را برایش توصیف می‌کردند و اسم ساکنان خانه‌هایی را که از مقابلشان می‌گذشتند در گوشش می‌گفتند و اوضاع خانوادگی‌شان را برایش تعریف می‌کردند یا بیماری سالمندان را شرح می‌دادند. از غم‌ و غصه‌های زندگیشان می‌گفتند. از مرگ دوستان، عهدشکنی معشوق‌ها. از بی‌وفایی شوهرها طوری که معذب می‌شد و بازویش را می‌چسبیدند و حرف‌هایی را در گوشش پچ‌پچ می‌کردند. هیچ کس از او قول نگرفت که رازدار بماند، هیچ کس نامش را نپرسید، دنیا جوری برایش آشکار شد که هرگز در گذشته نشده بود.»

گذرگاه، نوشتهٔ کورمک مک‌کارتی، ترجمهٔ کاوه میرعباسی، صفحهٔ ۳۰۸
@trbooksir
trbooks.ir


https://goo.gl/zLbLQD

#پاره‌های_کتاب

... و در همان حال که تماشا می‌کرد درمی‌یافت که دنیایی که همیشه همه جا پیش رویش بوده از نظرش پنهان شده. زن سربرگرداند و پسر گمان برد شاید برای خورشید آواز بخواند. زن چشم‌هایش را گشود و او را آن‌جا روی پل دید و پشت به او کرد و با قدم‌های آهسته از رود بیرون آمد و میان تنه‌های رنگ‌پریده‌ی سروهای کوهی قدافراشته از نظرش ناپدید شد و خورشید طلوع کرد و رود مثل قبل جاری شد اما هیچ چیز دیگر مثل قبل نبود و پسر هم تصور نمی‌کرد دیگر هرگز مثل قبل بشود...
گذرگاه، نوشتهٔ کورمک مک‌کارتی، ترجمهٔ کاوه میرعباسی، صفحهٔ ۲۴۱

معرفی کامل کتاب «گذرگاه»، نوشتهٔ کورمک مک‌کارتی، ترجمهٔ کاوه میرعباسی که نشر کتابسرای نیک منتشر کرده را در سایت «معرفی و نقد کتاب تهران» بخوانید:‌🔻🔻🔻
http://trbooks.ir/fa/review/88/گذرگاه

trbooks.ir
@trbooksir


https://goo.gl/EGpp9y

#معرفی_کتاب

برخلاف جلد اول که یک داستان عاشقانه و رفاقتی طولانی زیرمتن تمامی رویدادهای داستان بود، در گذرگاه با روایتی پاره‌پاره طرفیم که وجوه تکرارشونده آن، شخصیت اصلی داستان یعنی بیلی پرهم و سفرهایی است که از سر می‌گذراند. سفرها و وقایعی که نظم چندان روشنی ندارند و همچون پاره‌هایی مستقل از هم می‌توانند قرائت شوند. درعین‌حال این سفرها خصلتی رؤیایی، ماخولیایی و غریب دارند و به همین خاطر انتظار داریم که به شکلی سوررئالیسیتی یا به زبانی غریب هم روایت شوند؛ ولی رویکرد مک‌کارتی به روایت، توصیفات و فضاسازی‌ها به‌شدت واقع‌گرایانه است. در نهایت می‌توان فرض کرد که با یک رمان با درون‌مایه بلوغ سروکار داریم. داستان پسر نوجوانی که در طی یک سفر فلسفی و اودیسه‌وار و روبه‌رو شدن با انواع و اقسام هیولاها، مردان خردمند و جماعت دیوانگان و اشرار، تبدیل به یک مرد بالغ می‌شود؛ مردی که درد و رنج و در عین حال مهربانی و بزرگواری را چشیده یا به یک معنی پسری که جهان برایش آشکار شده است.


معرفی کامل کتاب «گذرگاه»، نوشتهٔ کورمک مک‌کارتی، ترجمهٔ کاوه میرعباسی که نشر کتابسرای نیک منتشر کرده را در سایت «معرفی و نقد کتاب تهران» بخوانید:‌🔻🔻🔻
http://trbooks.ir/fa/review/88/گذرگاه

trbooks.ir
@trbooksir


https://www.aparat.com/v/KwE6J

ویدیوی کامل معرفی کتاب‌های «همه اسب‌های زیبا و گذرگاه نوشته کورمک مک‌کارتی» را در مصاحبه با کاوه میرعباسی و علی بزرگیان، در کانال معرفی و نقد کتاب تهران، در آپارات ببینید.

@trbooksir
trbooks.ir


#صبح‌ #جمعه #داستان‌ #کوتاه
فصل دوم کتاب اتاقی از آن خود را با صدای مارال فرخی بشنوید.
زمان فایل: ۳۰ دقیقه

@trbooksir
trbooks.ir


https://goo.gl/Lri2cW

#صبح‌ #جمعه #داستان‌ #کوتاه

برای پدر سالار که باید فتح کند، باید فرمانروایی کند، این احساس بسیار حائز اهمیت است که آدم‌های بی‌شماری-در واقع نیمی از بشریت- ذاتاً پست‌‌‌تر از او هستند. در واقع، این امر باید یکی از مهم‌ترین منابع قدرت او باشد .

اتاقی از آنِ خود، نوشتهٔ ویرجینیا وولف، ترجمهٔ صفورا نوربخش، نشر نیلوفر، فصل دوم، صفحۀ ۶۳

در پست بعد، فصل دوم کتاب اتاقی از آنِ خود را با صدای مارال فرخی بشنوید.

@trbooksir
trbooks.ir


https://goo.gl/GuZYkZ


#پاره‌های_کتاب

اما زری از همه چیز دلش به هم خورده بود، حتی از مرگ، مرگی که نه طواف، نه نماز میت و نه تشییع جنازه داشت. اندیشید روی سنگ مزارش هم چیزی نخواهم نوشت. به خانه که آمدند، چند نامۀ تسلاآمیز رسیده بود. از میان آنها تسلیت مک ماهون به دلش نشست و آن را برای خسرو و عمه ترجمه کرد:
«گریه نکن خواهرم. در خانه‌ات درختی خواهد رویید و درخت‌هایی در شهرت و بسیار درختان در سرزمینت، و باد پیغام هر درختی را به درخت دیگر خواهد رسانید و درخت‌ها از باد خواهند پرسید: در راه که می‌آمدی سحر را ندیدی».

سووشون، سیمین دانشور، نشر خوارزمی، صفحهٔ ۳۰۴

توضیح عکس:‌‌ علاوه بر آثار سیمین دانشور که در تصویر دیده می‌شود از سرنوشت کوه سرگردان که گویا آخرین رمان وی است، اطلاعی در دست نیست، اما شنیدیم که این رمان مفقود شده است.
@trbooksir
trbooks.ir


Video is unavailable for watching
Show in Telegram
#سالمرگ
ویکتوریا دانشور می‌گوید که چرا سیمین دانشور دوست نداشت در حافظیه دفن شود.

امروز سالمرگ سیمین دانشور است.

ویدیویی از مهدی خرم‌دل
@trbooksir
trbooks.ir

20 last posts shown.

1 312

subscribers
Channel statistics