کوک دستای تهیونگ رو بالای سرش میبنده و شروع میکنه به بوسیدن لبای شیرین پسرش. به بدن سفید و لاغر اون که با لباس قرمز توری کمی پوشیده شده نگاه میکنه که مثل فرشته ها روی تخت خوابیده و هرچندثانیه یکبار به بدنش تاب میده و برای لمس التماس میکنه.
-"تهته یه ایدهی خوب دارم، پس فقط پاهاتو برام باز نگه دار." تهیونگ پاهاش رو باز تر میکنه و کوک لیسی به سوراخش میزنه و صدای نالهی نازک تهیونگ بلند میشه. کوک یک توتفرنگی نسبتا بزرگ ور میداره و رو سوراخ کوچیک تهیونگ میکشه، و ته از ایدهی درتی اون نالهای میکشه.
کوک اون توت فرنگی رو فشار میده توی سوراخش و میکشه بیرون و این حرکت رو تکرار میکنه و رسما داره با یه توت فرنگی اونو بفاک میده. تهیونگ عاح میکشه و اسم کوک رو صدا میکنه:"عاح- لطفا لطفا من دیک خودتو میخوام کوک لطفا اونو بهم بده.."
کوک توت فرنگی رو در میاره و زبونشو توی سوراخ ته فرو میکنه، و مزهی شیرین توت فرنگی رو حس میکنه. اسلپی به باسنش میزنه و میگه:"بیبی الان چیزی که میخوای رو بهت میدم." و دیکش رو توی سوراخش فرو میکنه.
࿐taehyung
࿐jungkook
-"تهته یه ایدهی خوب دارم، پس فقط پاهاتو برام باز نگه دار." تهیونگ پاهاش رو باز تر میکنه و کوک لیسی به سوراخش میزنه و صدای نالهی نازک تهیونگ بلند میشه. کوک یک توتفرنگی نسبتا بزرگ ور میداره و رو سوراخ کوچیک تهیونگ میکشه، و ته از ایدهی درتی اون نالهای میکشه.
کوک اون توت فرنگی رو فشار میده توی سوراخش و میکشه بیرون و این حرکت رو تکرار میکنه و رسما داره با یه توت فرنگی اونو بفاک میده. تهیونگ عاح میکشه و اسم کوک رو صدا میکنه:"عاح- لطفا لطفا من دیک خودتو میخوام کوک لطفا اونو بهم بده.."
کوک توت فرنگی رو در میاره و زبونشو توی سوراخ ته فرو میکنه، و مزهی شیرین توت فرنگی رو حس میکنه. اسلپی به باسنش میزنه و میگه:"بیبی الان چیزی که میخوای رو بهت میدم." و دیکش رو توی سوراخش فرو میکنه.
࿐taehyung
࿐jungkook