#مکتب_های_ادبی
#اگزیستانسیالیسم
# اگزیستانسیالیسم (Existentialisme ) هستی گرایی
🖌🖋اصطلاح اگزیستانسیالیسم از مشتقات واژهی فرانسوی existentiel و واژهی انگلیسی Existential به معنی “وجودی” است، و خود به معنای “اصالت وجود” یا “تقدم وجود” است.
🖌🖋اساس فلسفهی اگزیستانسیالیسم که در نیمهی نخست سده ی بیستم پدید آمد، بر این باور استوار است که هستی موجودات دو جنبه دارد: ذات (essence) یا ماهیت، و وجود (existence) . انسان تا وقتی با رفتار و عملکرد خود به ماهیتی فردی یا وجود مشخص دست نیافته، فقط دارای ماهیتی کلی یا ذات است. در این صورت تنها در مرحلهی موجودی که در اموری انتزاعی و کلی با سایر همجنسان خود مشترک است، باقی میماند، اما وقتی این موجود به سبب خودآگاهی بر ماهیت خود تأثیر مینهد و وجههای مشخص و معین پیدا میکند، به مرحلهی وجود میرسد.
❓❓پرسش اساسی فلسفهی اگزیستانسیالیسم آن است که کدامیک از این دو جنبه بر دیگری مقدم است: ماهیت یا وجود؟
🖌🖋پاسخی که فلسفه تا سده ی ١٩ به این پرسش میداد بر تقدم ماهیت تأکید داشته است. اما فلسفهی اگزیستانسیالیسم وارونه ی آن معتقد به تقدم وجود بر ماهیت است.
🖌🖋علت روی آوردن اگزیستانسیالیسم به ادبیات را نیز باید در تمایل این فیلسوفان در دوری از امور انتزاعی و گرایش به امور ملموس و محسوس جستوجو کرد.
باور اصلی اگزیستانسیالیسم همان گونه که گفته شد “تقدم وجود بر ماهیت” است. یعنی طبیعت واقعی هر کس پیش از آن که او به وجود بیاید وجود نداشته است و این وجود او است که در جریان کارهایی که انجام می دهد ماهیت او را نشان می دهد.
🖌🖋اگزیستانسیالیسم نقطه ی مقابل جبر گرایی است. در جبر گرایی انسان به عنوان فردی که دارای سرنوشت محتوم و تعیین شده ای است شناخته می شود، ولی در اگزیستانسیالیسم که سارتر مشهورترین معرف آنست این انسان است که در موقعیت ها و در دو راهی های زندگی اش تصمیم می گیرد که چه راهی را انتخاب کند.
او در این انتخاب آزاد است و نباید از سنت ها و رسوم پیروی کند.
🖌🖋سارتر به همین دلیل نیز از پذیرش جایزه ی نوبل در ادبیات خودداری کرد.
https://t.me/virastar1222
#اگزیستانسیالیسم
# اگزیستانسیالیسم (Existentialisme ) هستی گرایی
🖌🖋اصطلاح اگزیستانسیالیسم از مشتقات واژهی فرانسوی existentiel و واژهی انگلیسی Existential به معنی “وجودی” است، و خود به معنای “اصالت وجود” یا “تقدم وجود” است.
🖌🖋اساس فلسفهی اگزیستانسیالیسم که در نیمهی نخست سده ی بیستم پدید آمد، بر این باور استوار است که هستی موجودات دو جنبه دارد: ذات (essence) یا ماهیت، و وجود (existence) . انسان تا وقتی با رفتار و عملکرد خود به ماهیتی فردی یا وجود مشخص دست نیافته، فقط دارای ماهیتی کلی یا ذات است. در این صورت تنها در مرحلهی موجودی که در اموری انتزاعی و کلی با سایر همجنسان خود مشترک است، باقی میماند، اما وقتی این موجود به سبب خودآگاهی بر ماهیت خود تأثیر مینهد و وجههای مشخص و معین پیدا میکند، به مرحلهی وجود میرسد.
❓❓پرسش اساسی فلسفهی اگزیستانسیالیسم آن است که کدامیک از این دو جنبه بر دیگری مقدم است: ماهیت یا وجود؟
🖌🖋پاسخی که فلسفه تا سده ی ١٩ به این پرسش میداد بر تقدم ماهیت تأکید داشته است. اما فلسفهی اگزیستانسیالیسم وارونه ی آن معتقد به تقدم وجود بر ماهیت است.
🖌🖋علت روی آوردن اگزیستانسیالیسم به ادبیات را نیز باید در تمایل این فیلسوفان در دوری از امور انتزاعی و گرایش به امور ملموس و محسوس جستوجو کرد.
باور اصلی اگزیستانسیالیسم همان گونه که گفته شد “تقدم وجود بر ماهیت” است. یعنی طبیعت واقعی هر کس پیش از آن که او به وجود بیاید وجود نداشته است و این وجود او است که در جریان کارهایی که انجام می دهد ماهیت او را نشان می دهد.
🖌🖋اگزیستانسیالیسم نقطه ی مقابل جبر گرایی است. در جبر گرایی انسان به عنوان فردی که دارای سرنوشت محتوم و تعیین شده ای است شناخته می شود، ولی در اگزیستانسیالیسم که سارتر مشهورترین معرف آنست این انسان است که در موقعیت ها و در دو راهی های زندگی اش تصمیم می گیرد که چه راهی را انتخاب کند.
او در این انتخاب آزاد است و نباید از سنت ها و رسوم پیروی کند.
🖌🖋سارتر به همین دلیل نیز از پذیرش جایزه ی نوبل در ادبیات خودداری کرد.
https://t.me/virastar1222