من احتمال میدم عبدالکریمی تکیهاش به نظرات نوشریعتیپردازانی چون سیدجواد میری باشد شاید هم نه، نمیدانم
ولی جالب این است که هیچگاه شما نمیبینید عبدالکریمی با استناد به متون و نظرات محققانه کسی مانند سیدجواد میری حرفی بزند! چرا؟ چون او اصلا محقق یا نظریهپرداز نیست، بلکه او رویکرد ایدئولوژیک در او غالب است، او خودش را خدایگان تحقیق فلسفی و فیلسوف العظمی میداند و خودش را ایدئولوگ صاحب رأی اوریجینال تلقی میکند و جایگاه خود را عالیتر از این میداند که به یک محقق استناد کند یا خودش را ذیل یک دانشمند نظریهپرداز تعریف کند!
حدس میزنم اگر کسانی مانند سیدجواد میری میدانستند که بیژن عبدالکریمی بمانند حسین شریعتمداری در خلال مناظرههای خود با روشنفکران، همیشه یکی از فرازهای کلام خود را اختصاص میدهد به پروندهسازی درباره ننوشتن کتاب و مقالهای در تقابل با غرب،،
و به عنوان چماق برای کوبیدن بر سر افرادی مانند حاتم قادری و روشنفکران استفاده میکند،، از نوشتههای ایشان در خصوص نقد غرب استفاده ابزاری و ایدئولوژیکی میکند، بر بصیرتشان افزوده خواهند شد و چه بسا راجع به این که کسی چنین از حیطه تئوریک مورد علاقهشان و حاصل عمرشان که در تئوریپردازی هویتاندیشانه درباره دکلونیزاسیون سپری شده، پشیمان شوند که به یک چماق ایدئولوژیک بدل شده است
من قویا احتمال میدم محققین مستقل این حیطه، همگی نسبت به روش و منش و افکار عبدالکریمی بخصوص فریادهای زیر نظر نقادانه داشته باشند و اگر مجال مخالفتی باشد، تلاش خواهند کرد بین منظر تئوریک خود و آراء ایدئولوژیکی که مورد سوء استفادۀ اهالی قدرت و رسانههای حکومتی قرار میگیرد،، تمایز گذاشته و زاویه خود را بیان کنند
ولی جالب این است که هیچگاه شما نمیبینید عبدالکریمی با استناد به متون و نظرات محققانه کسی مانند سیدجواد میری حرفی بزند! چرا؟ چون او اصلا محقق یا نظریهپرداز نیست، بلکه او رویکرد ایدئولوژیک در او غالب است، او خودش را خدایگان تحقیق فلسفی و فیلسوف العظمی میداند و خودش را ایدئولوگ صاحب رأی اوریجینال تلقی میکند و جایگاه خود را عالیتر از این میداند که به یک محقق استناد کند یا خودش را ذیل یک دانشمند نظریهپرداز تعریف کند!
حدس میزنم اگر کسانی مانند سیدجواد میری میدانستند که بیژن عبدالکریمی بمانند حسین شریعتمداری در خلال مناظرههای خود با روشنفکران، همیشه یکی از فرازهای کلام خود را اختصاص میدهد به پروندهسازی درباره ننوشتن کتاب و مقالهای در تقابل با غرب،،
و به عنوان چماق برای کوبیدن بر سر افرادی مانند حاتم قادری و روشنفکران استفاده میکند،، از نوشتههای ایشان در خصوص نقد غرب استفاده ابزاری و ایدئولوژیکی میکند، بر بصیرتشان افزوده خواهند شد و چه بسا راجع به این که کسی چنین از حیطه تئوریک مورد علاقهشان و حاصل عمرشان که در تئوریپردازی هویتاندیشانه درباره دکلونیزاسیون سپری شده، پشیمان شوند که به یک چماق ایدئولوژیک بدل شده است
من قویا احتمال میدم محققین مستقل این حیطه، همگی نسبت به روش و منش و افکار عبدالکریمی بخصوص فریادهای زیر نظر نقادانه داشته باشند و اگر مجال مخالفتی باشد، تلاش خواهند کرد بین منظر تئوریک خود و آراء ایدئولوژیکی که مورد سوء استفادۀ اهالی قدرت و رسانههای حکومتی قرار میگیرد،، تمایز گذاشته و زاویه خود را بیان کنند