Wonder world

وقتی به دوس پسرت میگی یا من یا گربه ات و اون گربه اشو انتخاب میکنه:

تلتکستای قدیمی تزئین شدرو اینجا کپی‌پیس کردم

آدمای که برای رابطه خودشونو جر میدن معلومه یکسری غلاده به گردنن که فقط میخوان که الگوهارو بنویسن

واسه همینه که خیلی وقتا طلبو خواستن رابطرو تو آدما یک رفتار کاملا احمقانه میبینم

اینجاست که شکاف بین آدم و انسان پدید میاد

برگردم به بحث ابتداییم.
اگه نگاه کنید خیلی از این اتفاقات از غریزه‌ی انسانا میاد.
اینکه انسان یک موجود کمال‌گراس و بدنبال موضوعاتی در جلویی ترتیبات ذهنش میره که اونارو برتر بدونه، اونارو ویژه بدونه و در این روندی که دیده این الگورو تکرار میکنه. اینها همه به پاس ویژگی انسانیشه.
که آدمای با ذهنی که دارن یا تبدیل میشن به یک آدمی که الگوهای که دیدرو تکرار میکنه(کند ذهن) یا آدمی که یاد میگیره‌هو میسازه(انسان)

و این بستر عینه یک توده زمانی دائما درحال تکرار شدنه. خانواده‌ها نمیفهمن و این تابوهارو ارزش‌گذاری میکنن و اسمشو میزارن حیا و نسل به نسل این چرخه تکرار میشه. دهه به دهه. امکانات نو میان. آدما بهم نزدیک میشن و جویای خانواده‌های هم میشن و نگاه میکنن که وای چقدر تربیت‌‌ها میتونن جوری باشن که فرزند با کمالات‌تری داشته باشن. اینا هم پدر مادر میشن و بی‌اینکه بدونن تربیت چیه فقط یک الگویی که درشت‌نماهاشو دیدنو تکرار میکنن؛ توانی نمیخواد که بشه دید که چه فرزندی از این خانواده به بیرون میاد، فرزندی پر از ایراد، فرزندی بد دهنو بی‌شعور، فرزندی که همسایه‌ها اسمشو میزارن بی‌حیا. و چی میشه دید از اینکه این روند ادامه داره. نسل‌ها میگذرنو میگذرن و تکنولوژی‌ها پیشرفته‌عو پیشرفته‌تر میشن و اینترنت بوجود میاد.
فضای که انباشته از آدم‌های در اقصا نقاط شهری و تربیتین. آدم‌های که بیشتر در معرض دید تربیت‌های عموم قرار میگیرن و از همین‌روعه که عموم رفتارهای مردم درمقابل هم‌دیگس. عموم مردم انگاری که پدرکشتگی با طرف دیگره جنسشون دارن. اما با تمام این وجود منتخبی از این عموم هم به میانه میان؛ حالا نظاره‌ای از فکرهای مختلف مردم در مقابل به نمایش هم‌دیگس، مردم نگاه میکنن به برتری که میتونن سازندش باشن. برتری که میتونن بهش برسن که شرطش گذاشتن یکسری تابوهای ذهنیه، و اینکار آسون‌تر از قبله چراکه کلی آدم میبینن که برخلاف تابوهاشون دارن زندگی میکنن اما اونقدرا که تابوهای ذهنشون گفته ادمای بدی نیستن؛ شاید این طرز تفکری که در ذهن ما چیده شده بده. این یک روند کاملا درمیان و جریان یک همگرد اجتماعیه و خودبخود به جای میوفته چون انسان وقتی به جواب سوالاتش برسه میتونه پازلای ذهنیشو حل کنه. و یکی از مواردی که دولتای دیکتاتور مضرن همینه؛ حالا تصور بکنید یک دولت پافشاری شدیدی روی همین نوع از باورای که تایین کرده بکنه، جوی که شکل میگیره دو دستگی در میان مردم میسازه که شکافی در میان مردم شکل میگیره که باعث شکاف در میان مردم میشه.
#تلتکست

قویه خوشم اومد

ادای دینی به آلیس

پیدا کردم

سه تا از ممبرارو میشناسم
:3

پیشنهاد دیگه‌ی واست دارم

میتونی از اسم چنل دیلی قبلیم استفاده کنی
حق کپی رایتشو بهت میدم👍👍👍

دقیقا داشتم بهش فکر میکردم

باز باید فکر کنم

solid solitude
inner circle
Treachery

ناح این نه