Posts filter


شهرتان شب نداشت
یا واقعا دلتنگ نمیشدی؟




زمان از دستم در رفته بود
خیلی حرف زدیم
قصد داشتم حالش را خوب کنم
یا چه میدانم دردش را تسکین دهم
گاهی میگفت حق با توست
گاهی سرش را به علامت تایید تکان میداد
لا به لای حرف هایم سعی میکردم شوخی کنم
گاهی لبخند هم میزد
گاهی هم الکی میخندید
مثال های مختلفی هم زدم
برای اینکه بگویم تو اولین نفر نیستی که این اتفاق برایت افتاده
برای اینکه بفهمد هر چیزی یک انتهایی دارد
برای اینکه بتواند به زندگی قبلی اش بازگردد
برای اینکه نفس های عمیقش را کم کند!
برای اینکه نگاه های خیره اش را بس کند
برای اینکه....چه میدانم...
حرف هایم که تمام شد
در چشمانم خیره نگاه کرد
نفس عمیقی کشید و گفت
اما من او را دوست داشتم
این را که گفت به یکباره به عقب پرت شدم
تمام فلسفه هایی که چیده بودم به هم ریخت
چقدر حسرت در این جمله نهفته بود
این همه حرف زدم و آخرش با یک جمله مغلوب شدم
گاهی زور عقل به احساس نمیرسد که نمیرسد که نمیرسد...
زمان؟
حل نمیکند که نمیکند که نمیکند
بلند شد و رفت
رفت و من را با جمله ای که گفته بود تنها گذاشت
هی در سرم میپیچید...
اما من او را دوست داشتم...
–علی سلطانی


همه میگن چیزی که نابودت میکنه رو نابود کن
اما اگه اون چیز، خودت باشی چی؟


حوصله ات که سر میرود 
با دلم، با دوست داشتنم،
بازی نکن!
من در بی حوصلگی هایم،
با "تو "
زندگی ها کرده ام ...


;Sseomtada 썸타다 (n).
– سُمْ تادا (اسم). برای توصیف وضعیتی که بین شما و کسی اتفاق میوفته و رابطه عاطفی خوبی وجود داره ؛ اما هنوز کاملا دوست دختر یا دوست پسر هم نیستن ، استفاده میشه. یک ابهام عاشقانه.






میخوام بدونی اگه یه وقت به این نتیجه رسیدی که ولم کنی و بری کاملا بهت حق میدم. من خیلی بیشتر از همه مشکلایی که تو باهام داری، با خودم مشکل دارم.


تو ازم میخوای خوب باشم. خوب بشم. چرا خوب باشم؟ واسه چی خوب بشم؟ خوب شدن و خوب بودن دقیقا چه فایده‌ای داره وقتی بعد از هر خوب شدنی قراره بد بشی؟


در این دو یا حتی سه هفته اخیر احساس میکنم که حالم هیچ خوب نیست. من بیمارم، عصبی ام، زودخشم شده ام، خیال بافی ام بیشتر شده است، و بعضی اوقات اختیارم دست خودم نیست.


اغلب می‌گویند که انسان‌ها نمی‌توانند به تنهایی زندگی کنند، اما می‌توان در تنهایی زندگی‌ای طولانی داشت. در عوض احساس تنهایی در میان آدم‌ها، بهتر است که در خلوت خود تنها باشید.


شغل اول من وانمود کردنه؛ وانمود کنم حوصله دارم در حالی که ندارم‌، وانمود کنم خوشحالم در حالی که نیستم، وانمود کنم اذیت نمیشم در حالی که میشم، وانمود کنم دلتنگ نیستم درحالی که هستم، وانمود کنم خسته نیستم درحالی که هستم، خیلی هم هستم.


تو می گویی که باران را دوست داری اما چترت را باز می کنی. می گویی که خورشید را دوست داری اما یک نقطه سایه پیدا می کنی. می گویی که باد را دوست داری اما پنجره هایت را می بندی. به همین دلیل است که وقتی می گویی دوستم داری می ترسم.


خودم، خودم رو درک نمیکنم
چه برسه به اینکه یکی دیگ بخواد درکم کنه.


وضعیت جوری ‌عه که اگه،
همین الان سقف بیاد پایین و بمیرم،
اون دنیا از باعث و بانیش تشکر میکنم.


از اینکه جلوی بقیه حالم رو خوب نشون بدم خسته شدم.




انقدر از من نپرس چیشده.
من نمیدونم چمه.
فقط میدونم استرس دارم.
دلشوره دارم.
قلبم تو دهنمه.
نمیدونم ولی حس میکنم هر لحظه قراره بمیرم.


من از بی نتیجه بودن تلاشام خسته شدم، از شنیدن خبرای ناراحت کننده راجب کشورم و جوونای هم سن و سالم خسته شدم، از اینکه هر روز خبر مرگ نوجوونامون رو بشنوم خسته شدم، از کسایی که به زور میخوان بفرستنمون بهشت خسته شدم، از خانواده های تحمیل گر که به زور میخوان بچه هاشون رو مجاب به انجام کاری کنن خسته شدم، از تحصیل تو مدارس ایرانی با بدترین روش های تدریس خسته شدم، از سگ دو زدن صبح تا شب و گرونی های بی حد و مرز خسته شدم، از ضعیفی اینترنت و قطعی اینستاگرام و تلگرام خسته شدم، از امتحان کردن ۵۰۰ تا فیلترشکن خسته شدم، من از همیشه غمگین بودن خسته شدم.
-مبهم.

20 last posts shown.

136

subscribers
Channel statistics