یونگه مادر اویا یه لیوان اب برای همسرش ینی پدر اویا گانهی اورد و با حالت نگرانی پرسید
_ چیشده عزیزم حالت خوبه؟؟چرا گریه میکنی؟
+یونگه .. ما چقد خوشبختیم مگه نه
_شوخیت گرفته مرد؟ ورشکسته شدیم زندگیمون به باد فنا رفته بعد تو میگی ..
+ای کاش زنده بمونم و بتونم عروسی اویا و جانگوو رو ببینم ..کاش اونا هم بتونن درست مثل ما سالهای سال عشقشونو کنار هم زندگی کنن .. یونگه بهم قول بده اگه من بمیرم تو دست اویا رو تو دست جانگ بذاری این آخرین خواسته ی من از توعه ...
یونگه از شدت ناراحتی بلند بلند گریه کرد و گانهی رو به آغوش کشید
+این حرفارو نزن عزیزم عروسی اویا و جانگوو رو باهم برگزار میکنیم
_امیدوارم
❌کپی ممنوع❌
🌀 @world_of_mandaa
_ چیشده عزیزم حالت خوبه؟؟چرا گریه میکنی؟
+یونگه .. ما چقد خوشبختیم مگه نه
_شوخیت گرفته مرد؟ ورشکسته شدیم زندگیمون به باد فنا رفته بعد تو میگی ..
+ای کاش زنده بمونم و بتونم عروسی اویا و جانگوو رو ببینم ..کاش اونا هم بتونن درست مثل ما سالهای سال عشقشونو کنار هم زندگی کنن .. یونگه بهم قول بده اگه من بمیرم تو دست اویا رو تو دست جانگ بذاری این آخرین خواسته ی من از توعه ...
یونگه از شدت ناراحتی بلند بلند گریه کرد و گانهی رو به آغوش کشید
+این حرفارو نزن عزیزم عروسی اویا و جانگوو رو باهم برگزار میکنیم
_امیدوارم
❌کپی ممنوع❌
🌀 @world_of_mandaa