روز سوم
خب من به خاطره های زیادی فکر کردم که براتون بگم🤔 میشه گفت قبل از کرونا دوران فعالی داشتم و حتی کلی اتیش سوزوندم و مسخره بازی و از اینا^^ ولی چیزی که به ذهنم رسید زمانی بود که دد رو دیدم😄 شهربازی رفتیم و یه سری از وسایلو سوار شدیم. بعد اخرین چیزی که سوار شدیم سقوط ازاد بود و وای فاک وقتی یادم میاد چیشد😑😂 نزدیک بود بی یاسی بشین. من لباسم اصلا مناسب شهربازی نبود چون اصلا قرار نبود بریم اونجا بعد روی این صندلیه که نشستم هی سر میخوردم😂🤦🏻♂️ پشمام ریخته بود که خدایا من میوفتم دیگه😂🚶🏻♂️ بعد از اینور پشمای خودم ریخته بود از اونور پشمای ماهان😂 حالا نمیدونم پشماش ریخته بود یا نه ولی وقتی هی برمیگشت نگام میکرد جوری بود که انگار اون بیشتر از من ترسیده😂🚶🏻♂️ بعد اینجوریم بود که من به کمربندها اعتماد نداشتم اصلا، ولی دیگه اخرش مجبور شدم اعتماد کنم و خودمو بندازم روشون که فقط نیوفتم😑😂 ینی قشنگ هی سر میخوردم هی خودمو میکشیدم بالاها. بعد اون جلوعه جلوعه هم بودم من😂🚶🏻♂️ اخی یادش بخیر. الانم که میبینین زندم🤧😂🚶🏻♂️
خب من به خاطره های زیادی فکر کردم که براتون بگم🤔 میشه گفت قبل از کرونا دوران فعالی داشتم و حتی کلی اتیش سوزوندم و مسخره بازی و از اینا^^ ولی چیزی که به ذهنم رسید زمانی بود که دد رو دیدم😄 شهربازی رفتیم و یه سری از وسایلو سوار شدیم. بعد اخرین چیزی که سوار شدیم سقوط ازاد بود و وای فاک وقتی یادم میاد چیشد😑😂 نزدیک بود بی یاسی بشین. من لباسم اصلا مناسب شهربازی نبود چون اصلا قرار نبود بریم اونجا بعد روی این صندلیه که نشستم هی سر میخوردم😂🤦🏻♂️ پشمام ریخته بود که خدایا من میوفتم دیگه😂🚶🏻♂️ بعد از اینور پشمای خودم ریخته بود از اونور پشمای ماهان😂 حالا نمیدونم پشماش ریخته بود یا نه ولی وقتی هی برمیگشت نگام میکرد جوری بود که انگار اون بیشتر از من ترسیده😂🚶🏻♂️ بعد اینجوریم بود که من به کمربندها اعتماد نداشتم اصلا، ولی دیگه اخرش مجبور شدم اعتماد کنم و خودمو بندازم روشون که فقط نیوفتم😑😂 ینی قشنگ هی سر میخوردم هی خودمو میکشیدم بالاها. بعد اون جلوعه جلوعه هم بودم من😂🚶🏻♂️ اخی یادش بخیر. الانم که میبینین زندم🤧😂🚶🏻♂️