Forward from: @attachbot
❤عقیله مددی❤
صبح ازل را با قدومش با صفا کرد
در عرش اعلا محشری کبری به پا کرد
زینب سلام الله وقت خلقت عشق
در عالم بالا تبانی با خدا کرد
پیغمبر روز دهم پیغمبری را
تکلیف شرعی تمام انبیا کرد
با یک نخ از چادر نمازش بین جنت
یک جنت دیگر برای خود بنا کرد
اول تلفظ کرد آیات جنون را
بعدا مجانین را برای خود جدا کرد
رب جلی گفتا : دعایی کن عقیله
بی بی همانجا سینه زن ها را دعا کرد
اقبال رو کرد و میان عالم زر
بی بی خودش با دست خود من را سوا کرد
وقت ولادت تار و پود باطنم را
با عشق حیدر ، مهر زهرا آشنا کرد
در پنجمین روز تولد با نگاهی
من را محب خامس آل عبا کرد
بی دست و پا بودم ولی زینب برایم
شغل شریف نوکری را دست و پا کرد
گفتم که بانو ، حج نرفتم چاره ای کن
از لطف من را مُحرم صحن رضا کرد
گفتم که انگور کجا شربش حلال است ؟
چرخید و رویش را به ایوان طلا کرد
تا با خودم گفتم : چه شد اذن زیارت ؟
یکباره من را راهی کرب و بلا کرد
گفتم که بی بی معنی سردرگمی چیست ؟
من را میان قتلگاه و تل رها کرد
جانم بقربان وفای خواهری که
طفلان خود را ظهر عاشورا فدا کرد
میخواست که شرم برادر را نبیند
در بین خیمه ماند و دِینش را ادا کرد
صد مرتبه بالای تل روی زمین خورد
وقتی تماشای فرود نیزه ها کرد
با خطبه های مرتضایی در اسارت
او مثل کوفه شام را هم کربلا کرد
باید نماز صبر را با او بخوانم
باید رشادت را به زینب اقتدا کرد
#یدالله_شهریاری
@yshahryari
صبح ازل را با قدومش با صفا کرد
در عرش اعلا محشری کبری به پا کرد
زینب سلام الله وقت خلقت عشق
در عالم بالا تبانی با خدا کرد
پیغمبر روز دهم پیغمبری را
تکلیف شرعی تمام انبیا کرد
با یک نخ از چادر نمازش بین جنت
یک جنت دیگر برای خود بنا کرد
اول تلفظ کرد آیات جنون را
بعدا مجانین را برای خود جدا کرد
رب جلی گفتا : دعایی کن عقیله
بی بی همانجا سینه زن ها را دعا کرد
اقبال رو کرد و میان عالم زر
بی بی خودش با دست خود من را سوا کرد
وقت ولادت تار و پود باطنم را
با عشق حیدر ، مهر زهرا آشنا کرد
در پنجمین روز تولد با نگاهی
من را محب خامس آل عبا کرد
بی دست و پا بودم ولی زینب برایم
شغل شریف نوکری را دست و پا کرد
گفتم که بانو ، حج نرفتم چاره ای کن
از لطف من را مُحرم صحن رضا کرد
گفتم که انگور کجا شربش حلال است ؟
چرخید و رویش را به ایوان طلا کرد
تا با خودم گفتم : چه شد اذن زیارت ؟
یکباره من را راهی کرب و بلا کرد
گفتم که بی بی معنی سردرگمی چیست ؟
من را میان قتلگاه و تل رها کرد
جانم بقربان وفای خواهری که
طفلان خود را ظهر عاشورا فدا کرد
میخواست که شرم برادر را نبیند
در بین خیمه ماند و دِینش را ادا کرد
صد مرتبه بالای تل روی زمین خورد
وقتی تماشای فرود نیزه ها کرد
با خطبه های مرتضایی در اسارت
او مثل کوفه شام را هم کربلا کرد
باید نماز صبر را با او بخوانم
باید رشادت را به زینب اقتدا کرد
#یدالله_شهریاری
@yshahryari